Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
asphalt power
پودر اسفالت
asphalt power
گرد اسفالت
Other Matches
asphalt still
آسفالتاکو
asphalt
قیر خیابان
asphalt
اسفالت
asphalt
قیرمعدنی
asphalt
زفت معدنی
asphalt
[e]
آسفالت
asphalt
اسفالت کردن
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
asphalt lining
روکش اسفالت
asphalt mastic
ماستیک قیری
asphalt membrance
اندود قیری برای عایقکاری
asphalt work
کار اسفالتی
asphalt revetment
پوشش اسفالتی
asphalt tile
خشت قیری
asphalt finisher
پرداخت کننده اسفالت
asphalt cold
اسفالت سرد
oxidized asphalt
اسفالت اکسیده
natural asphalt
اسفالت طبیعی
natural asphalt
قیر طبیعی
melted asphalt
اسفالت ماستیک
melted asphalt
اسفالت ریختگی
mastic asphalt
اسفالت قیری
mastic asphalt
ماستیک قیر
asphalt coating
اندود قیری
asphalt paving
جاده سازی
compressed asphalt
اسفالت
refined asphalt
قیر پالاییده
rolled asphalt
بتن قیری یا بتن اسفالتی اسفالت غلطک خورده
roofing asphalt
اسفالت سقف
sheet asphalt
اسفالت ریخته
insulating asphalt
اسفالت عایق بندی
roofing asphalt
اسفالت بام
sand asphalt
ماسه اغشته گرم یا سرد
emulsified asphalt
اسفالت امولسیون شده
refined asphalt
قیر تصفیه شده
gravel asphalt
اسفالت شنی
asphalt shingle
آسفالتتختهکوبی
compressed asphalt
اسفالت کوبیده شده
compressed asphalt
اسفالت نورد شده
natural rock asphalt
سنگ قیر
fine cold asphalt
اسفالت سرد و نرم
mastic asphalt floor
کف اسفالت قیری
trinidad lake asphalt
قیر دریاچه ترینیداد
asphalt coated chips
روکش اسفالت روی سنگریزه ها
asphalt coated pasteboard
مقوای قیر اندود
hot mix asphalt lining
روکش اسفالتی گرم
power
زور
power up
روشن کردن
power down
قطع نیرو
power up
برق
power down
قطع برق خاموش کردن
outside power
جریان خارجی
in power
صاحب مقام
will-power
تصمیم
will-power
اراده
power on
روشن کردن
will to power
قدرت خواهی
i did all in my power
انچه در توانم بود کردم
power saw
اره ماشینی
power saw
دستگاه اره
useful power
توان مفید
will power
<idiom>
قدرت
useful power
قدرت مفید
will-power
عزم راسخ
power
[over somebody/something]
قدرت
[ بر کسی یا چیزی]
p in power to do something
عدم نیروبرای کردن کاری
power i
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
e. power
قوه مجریه
e. power
نیروی اجرایی
in power
دارای اختیارات
will-power
قدرت اراده
power
توان از دست رفته
power
قدرت نیرو
power
شدت
power
توانایی
power
انرژی
power
قوه
power
راندن
power
اقتدار و اختیار
power
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
حذف توان کامپیوتر
power
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
دولت
power
حداکثر تلاش در کمترین زمان
power
نیرو
power
توان برقی
power
زور بکاربردن
power
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power
قدرت دیدذره بین
power
اقتدار سلطه نیروی برق
power
برق
power
توان نیرو
power
برتری
power
توان
power
قوه یا توان
power
درشت نمایی قدرت دوربین
power
برقی
power
دستگاه برقی
power
قدرت
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
to the power of
[three]
به توان
[سه]
[ریاضی]
power 0
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
توان
[ریاضی]
power
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power
خاموش کردن یک وسیله
power
قوه
[ریاضی]
power
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power consumption
مصرف برق
power forward
فوروارد قوی
power supply
مبدل برق
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power rammer
زمین کوب مکانیکی
power surge
برق ناگهانی
power factor
ضریب قدرت
power transmission
انتقال قدرت
power supply
تامین کننده برق
power supplay
منبع قدرت
power forward
مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power supply
منبع انرژی
power fuel
سوخت
power supplay
منبع تغذیه
power supply
منبع تغذیه
power function
تابع توان
power system
شبکه نیرو
power dissipation
اتلاف قدرت
power endurance
توان استقامت
power turret
برجک برقی
power unit
پیش راننده
power dive
با استفاده از نیروی موتور طیاره
r f power supply
منبع توان بسامد رادیویی
power user
کاربر پیشرفته
power volleyball
والیبال قدرتی
predictive power
قدرت پیش بینی
pulling power
نیروی کشش
power dive
شیرجه
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
power factor
ضریب توان
power distribution
پخش قدرت
power dive
شیرجه رفتن هواپیما
power test
ازمون قدرت
power transformer
مبدل تغذیه
power transformer
ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power transmission
انتقال انرژی
tractive power
نیروی کشش
power structure
ساخت قدرت
power mains
شبکه جریان قوی
power of reservation
حق اعتراض
power of reservation
حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys
اختیارات کلیسای پاپ
power jack
جک
power outege
قطع قدرت
power outege
قطع برق
power consumer
مصرف برق
power pack
دستگاه تنظیم برق
power circuit
مدار توان
power installation
تاسیسات جریان قوی
power law
قانون توانی
power mains
شبکه نیرو
power meter
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower
چمن زن یا علف چین موتوری
power of production
نیروی تولید
power loss
گمگشتگی قدرت
power loss
تلف قدرت
power loss
اتلاف توان
power level
تراز توان
power consumer
مصرف انرژی مصرف توان
power house
کارخانه برق
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power function
این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power output
توان خروجی
power shovel
ماشین خاک کش
power shovel
بیل مکانیکی
power slide
لغزش به کنار در پیچ مسیر
power source
منبع قدرت
power spectrum
طیف توانی
power steering
فرمان خودکار
power function
تابع توانی
power function
تابع قدرت
power politics
سیاست جبر زور طلبی
power head
سر موتور
power hacksaw
کمان اره
power consumption
مصرف قدرت
power pack
جعبه تغذیه
power hacksaw
اره کمانهای
power play
نقشه تهاجمی
power play
حمله دسته جمعی
power play
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power stroke
مرحله قدرت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com