Dictiornary-Farsi | assembler directive | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 38 (4 milliseconds)

English	Persian
assembler directive	رهنمود همگذار


Other Matches

assembler	کد شی ای که در یک اجرای اسمبلی از برنامه اصلی ایجاد شده است
assembler	اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
assembler	همگذار
assembler	پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد
assembler	برنامه اسمبلی یا برنامهای که برنامه به زبان اسمبلی را به کد ماشین تبدیل میکند
assembler	اسمبلر
assembler	یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
assembler	اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
cross assembler	همگزارمتقابل
cross assembler	ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
macro assembler	درشت همگزار
macro assembler	ماکرو اسمبلر
macro assembler	درشت همگذار
one pass assembler	برنامه اسمبلر که در یک عمل که اصل را ترجمه میکند
three pass assembler	همگذار سه گذره
two pass assembler	همگذار دو گذره
two pass assembler	همگذار دوعبوری
directive	دستور دهنده
directive <adj.>	وابسته به سرپرستی
directive	دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directive	حکم امریه بخشنامه
directive	راهنمای انجام کار دستورالعمل
directive	رهنمود
directive	متضمن دستور امریه
planning directive	دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
airworthiness directive	دستورالعمل صلاحیت پرواز
initiating directive	دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
directive sending	فرستنده جهت دار
budget directive	دستورالعمل تهیه بودجه
directive psychotherapy	روان درمانی رهنمودی
directive counseling	مشاوره رهنمودی
compiler directive	رهنمود همگردانی
directive gain	تقویت انتن
directive planning	برنامه ریزی هدایت شده
directive radiation	تشعشع جهت دار
directive group therapy	درمان رهنمودی گروهی
directive effect of functional groups	اثر جهت دهندگی گروههای عاملی