Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
assembly area
گمگاه
assembly area
منطقه تجمع
Search result with all words
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
Other Matches
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
assembly
شیپور خاموشی دستگاه مرکب
assembly
محل بسیج افراد احتیاط
assembly
مجموعه یک واحد کامل ازچندین قطعه
assembly
مونتاژ
assembly
محفل
assembly
تجمع
assembly
تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
assembly
همگذاری
assembly
مجمع
assembly
اجتماع انجمن
assembly
مجلس
assembly
گروه
assembly
هیئت قانون گذاری
assembly
شیپور جمع
assembly
مجمع نشست
assembly
نقطه الحاق هوایی
assembly
نصب ساخت
assembly
گردایش
assembly
اسمبلی گردهمایی
assembly
تبدیل برنامه به کد ماشین
assembly
قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
assembly
تولید
assembly
کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
assembly
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
assembly
نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
tail assembly
قسمتهایدم
spout assembly
سرشیرآب
needle assembly
مجمعسوزنی
assembly program
برنامه همگذاری
bridle assembly
کنترلوزنه
unit assembly
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
ball assembly
توپمجمع
unlawful assembly
تجمع غیر قانونی
assembly order
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
unlawful assembly
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
unlawful assembly
مجمع غیر قانونی
bridge assembly
برآمدگیسیمها
duplexing assembly
دستگاه دو راهه
unit assembly
یک قطعه مجزا
legislative assembly
هیات مقننه
gear assembly
مجموعه چرخ دنده ها
major assembly
قطعه عمده
major assembly
قسمت عمده دستگاه
national assembly
مجلس ملی
critical assembly
ترتیب بحرانی
paragraph assembly
جمع اوری پاراگراف
consultative assembly
مجلس شورا
constituent assembly
مجلس موسسان
legislative assembly
مجلس شورای ملی
legislative assembly
مجلس قانونگذاری
instruction for assembly
مقررات نصب
general assembly
مجلس عوام
general assembly
مجمع عمومی
guard assembly
محفظه
guard assembly
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
house of assembly
مجلس درجه دوم قانون گذاری
house of assembly
مجلس ایالتی
final assembly
نصب نهایی
final assembly
مونتاژ نهایی
consmtituent assembly
مجلس موسسان
pre assembly
نصب اولیه
assembly of notables
مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
assembly listing
صورت برداری همگذاری لیست اسمبلی
assembly list
سیاهه همگذاری
assembly language
زبان اسمبلی
assembly language
زبان همگذاری
assembly instrudactions
مقررات یا دستورات نصب
assembly fixture
تجهیزات مونتاژ
assembly order
دستور مونتاژ وسایل
assembly program
assembler
ready for assembly
اماده جهت نصب
cell assembly
مجتمع یاختهای
cable assembly
کابل
cable assembly
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
riotous assembly
اجتماع و مواضعه اشوبگرانه
assembly tools
ابزار مونتاژ
assembly shop
کارگاه مونتاژ
assembly program
برنامه اسمبلی
assembly bench
میز مونتاژ
assembly lines
تیمار خط
assembly lines
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines
خط مونتاژ
assembly line
خط مونتاژ
assembly line
تیمار خط
assembly line
خط تولید
assembly line
خط کلی
assembly lines
خط کلی
assembly line
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines
خط تولید
membership of legislative assembly
عضویت مجلس مقننه
interchangeable end assembly
مجمعانتهاییمتحرک
assembly language instruction
دستورالعمل زبان اسمبلی
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
legislative body or assembly
هیئت مققنه
object assembly test
ازمون الحاق قطعات
the national consultative assembly
مجلس شورای ملی
national consulative assembly
مجلس شورای ملی
breechblock operating lever assembly
سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
assembly order control number
شماره کنترل دستور کارتعمیر
assembly order control number
شماره کنترل تعمیراتی
basic unit assembly group
گروه ساختمانی
area
قلمرو
area
مساحت
area
پهنک
area
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area
بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
area
مساحت سطح
area
محوطه
area
فضا
area
سطح
area
منطقه
area
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
area
حوزه
area
ناحیه
no-go area
منطقهممنوعه
I know the area more or less .
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
area
رشته
[دانشی]
area
سطح مقطع
area
جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
area
گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
area
پهنه
area
عرصه
area
شاخه
[دانشی]
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
playing area
محدوده زمین
rainfall area
منطقه بارش ناحیه بارندگی
rainfall area
پهنه باران
rendezvous area
وعده گاه
position area
منطقه مواضع
pyramidal area
ناحیه هرمی
overflow area
ناحیه سرریز
piston area
سطح پیستون
rear area
منطقه عقب
rendezvous area
منطقه تجمع موقت
prohibited area
منطقه منع اتش
rendezvous area
منطقه تجمع
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
interference area
ناحیه ی تداخل امواج
intermediate area
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
irrigable area
زمین قابل ابیاری
keel area
ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
kill area
منطقه کشندگی
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
landing area
منطقه فرود
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
intake area
منطقه ابگیر
input area
ناحیه ورودی
gross area
پهنه ساختمان
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
homogeneous area
منطقه یکدست
homogeneous area
منطقه هموارو بدون پست و بلندی
impact area
محل اصابت
impact area
منطقه اصابت گلوله ها
industrial area
منطقه صنعتی
launching area
منطقه شروع حمله
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
launching area
منطقه به اب زدن ناوها
military area
منطقه نظامی
military area
حوزه جغرافیایی نظامی
motor area
ناحیه حرکتی
mounting area
منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
open area
فضای ازاد
output area
ناحیه
output area
خروجی
marketing area
منطقه توزیع کالا
magazine area
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
storage area
ناحیه انبارش
lethal area
منطقه کشندگی
lethal area
منطقه تلفات
living area
منطقه زندگی
lodgment area
منطقه استقرار
lodgment area
منطقه استراحت یا فرود در سر پل
longtour area
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
output area
ناحیه خروجی
third area conflict
جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
vital area
منطقه حیاتی
vital area
منطقه حیاتی پدافند هوایی
vulnerable area
منطقه اسیب پذیر
vulnerable area
منطقه اسیب پذیری هدف
wernicke's area
ناحیه ورنیکه
winding area
سطح سیم پیچی
wing area
مساحت بال
work area
ناحیه کاری
user area
فضای مخصوص استفاده کننده
area of a disc
مساحت صفحه
[قرص شکل]
[ریاضی]
trains area
منطقه بنه
trains area
منطقه بنه رزمی یکان
transfer area
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transit area
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
transport area
منطقه حمل و نقل پرسنل
turnout area
ابخور یک ابگیر توزیع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com