English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English Persian
assembly fixture تجهیزات مونتاژ
Other Matches
fixture چیز ثابت
fixture تجهیزات
fixture ادوات
fixture چفت و بست
fixture توابع مایملک بلامعارض
fixture منضمات ملک طلق
fixture برنامه سنتی سالانه
fixture ماندافزار
fixture لوازم نصب کردنی
fixture اثاثه ثابت
clamping fixture گیره مهار کننده
clamping fixture وسایل قید و بست
combination fixture اویز مرکب
drilling fixture لوازم مته کاری
fixture wire سیم اویز
illuminating fixture لوازم روشنایی
adjustable ceiling fixture آویز سقفی متحرک
adjustable conduit attachment fixture آویز متحرک
assembly گردایش
assembly نصب ساخت
assembly محفل
assembly تولید
assembly مونتاژ
assembly تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
assembly کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
assembly اسمبلی گردهمایی
assembly تبدیل برنامه به کد ماشین
assembly قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
assembly نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
assembly نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
assembly مجموعه یک واحد کامل ازچندین قطعه
assembly محل بسیج افراد احتیاط
assembly شیپور خاموشی دستگاه مرکب
assembly همگذاری
assembly مجمع
assembly اجتماع انجمن
assembly مجلس
assembly گروه
assembly هیئت قانون گذاری
assembly شیپور جمع
assembly مجمع نشست
assembly بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
assembly نقطه الحاق هوایی
assembly تجمع
legislative assembly مجلس قانونگذاری
general assembly مجلس عوام
general assembly مجمع عمومی
guard assembly محفظه
guard assembly الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
house of assembly مجلس درجه دوم قانون گذاری
assembly line تیمار خط
instruction for assembly مقررات نصب
house of assembly مجلس ایالتی
gear assembly مجموعه چرخ دنده ها
constituent assembly مجلس موسسان
consultative assembly مجلس شورا
critical assembly ترتیب بحرانی
assembly line خط مونتاژ
duplexing assembly دستگاه دو راهه
final assembly مونتاژ نهایی
final assembly نصب نهایی
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
legislative assembly مجلس شورای ملی
legislative assembly هیات مقننه
needle assembly مجمعسوزنی
bridle assembly کنترلوزنه
bridge assembly برآمدگیسیمها
ball assembly توپمجمع
unlawful assembly تجمع غیر قانونی
unlawful assembly در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
unlawful assembly مجمع غیر قانونی
unit assembly یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
unit assembly یک قطعه مجزا
riotous assembly اجتماع و مواضعه اشوبگرانه
ready for assembly اماده جهت نصب
pre assembly نصب اولیه
paragraph assembly جمع اوری پاراگراف
tail assembly قسمتهایدم
national assembly مجلس ملی
major assembly قسمت عمده دستگاه
major assembly قطعه عمده
spout assembly سرشیرآب
consmtituent assembly مجلس موسسان
assembly line خط کلی
assembly order دستور مونتاژ وسایل
assembly of notables مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
assembly list سیاهه همگذاری
assembly lines خط تولید
assembly lines خط کلی
assembly lines خط مونتاژ
assembly language زبان اسمبلی
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines تیمار خط
assembly area گمگاه
assembly language زبان همگذاری
assembly instrudactions مقررات یا دستورات نصب
assembly bench میز مونتاژ
assembly order دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
assembly area منطقه تجمع
assembly listing صورت برداری همگذاری لیست اسمبلی
assembly line خط تولید
cell assembly مجتمع یاختهای
cable assembly کابل
cable assembly مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
assembly tools ابزار مونتاژ
assembly shop کارگاه مونتاژ
assembly program برنامه اسمبلی
assembly program assembler
assembly program برنامه همگذاری
interchangeable end assembly مجمعانتهاییمتحرک
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
object assembly test ازمون الحاق قطعات
the national consultative assembly مجلس شورای ملی
national consulative assembly مجلس شورای ملی
membership of legislative assembly عضویت مجلس مقننه
assembly language instruction دستورالعمل زبان اسمبلی
legislative body or assembly هیئت مققنه
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
basic unit assembly group گروه ساختمانی
assembly order control number شماره کنترل تعمیراتی
assembly order control number شماره کنترل دستور کارتعمیر
breechblock operating lever assembly سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com