English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
assembly program برنامه همگذاری
assembly program assembler
assembly program برنامه اسمبلی
Other Matches
assembly محفل
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
assembly نصب ساخت
assembly گردایش
assembly تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
assembly تولید
assembly مونتاژ
assembly شیپور خاموشی دستگاه مرکب
assembly نقطه الحاق هوایی
assembly مجمع نشست
assembly تجمع
assembly شیپور جمع
assembly هیئت قانون گذاری
assembly مجلس
assembly اجتماع انجمن
assembly مجمع
assembly همگذاری
assembly مجموعه یک واحد کامل ازچندین قطعه
assembly کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
assembly نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
assembly محل بسیج افراد احتیاط
assembly گروه
assembly اسمبلی گردهمایی
assembly تبدیل برنامه به کد ماشین
assembly قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
assembly نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
assembly بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
assembly area منطقه تجمع
assembly bench میز مونتاژ
assembly fixture تجهیزات مونتاژ
assembly instrudactions مقررات یا دستورات نصب
assembly language زبان همگذاری
assembly language زبان اسمبلی
assembly list سیاهه همگذاری
assembly listing صورت برداری همگذاری لیست اسمبلی
assembly of notables مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
assembly order دستور مونتاژ وسایل
assembly order دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
assembly area گمگاه
assembly shop کارگاه مونتاژ
duplexing assembly دستگاه دو راهه
riotous assembly اجتماع و مواضعه اشوبگرانه
final assembly مونتاژ نهایی
final assembly نصب نهایی
major assembly قسمت عمده دستگاه
major assembly قطعه عمده
ready for assembly اماده جهت نصب
gear assembly مجموعه چرخ دنده ها
general assembly مجمع عمومی
legislative assembly هیات مقننه
legislative assembly مجلس شورای ملی
guard assembly محفظه
guard assembly الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
legislative assembly مجلس قانونگذاری
house of assembly مجلس درجه دوم قانون گذاری
national assembly مجلس ملی
critical assembly ترتیب بحرانی
general assembly مجلس عوام
assembly tools ابزار مونتاژ
pre assembly نصب اولیه
unlawful assembly تجمع غیر قانونی
unlawful assembly در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
cable assembly مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
cable assembly کابل
unlawful assembly مجمع غیر قانونی
unit assembly یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
unit assembly یک قطعه مجزا
cell assembly مجتمع یاختهای
paragraph assembly جمع اوری پاراگراف
consmtituent assembly مجلس موسسان
constituent assembly مجلس موسسان
consultative assembly مجلس شورا
instruction for assembly مقررات نصب
house of assembly مجلس ایالتی
assembly line تیمار خط
assembly line خط مونتاژ
assembly lines تیمار خط
assembly lines خط تولید
assembly lines خط کلی
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line خط تولید
assembly lines خط مونتاژ
assembly line خط کلی
needle assembly مجمعسوزنی
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
spout assembly سرشیرآب
tail assembly قسمتهایدم
bridle assembly کنترلوزنه
bridge assembly برآمدگیسیمها
ball assembly توپمجمع
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
assembly language instruction دستورالعمل زبان اسمبلی
national consulative assembly مجلس شورای ملی
interchangeable end assembly مجمعانتهاییمتحرک
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
the national consultative assembly مجلس شورای ملی
membership of legislative assembly عضویت مجلس مقننه
object assembly test ازمون الحاق قطعات
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
legislative body or assembly هیئت مققنه
assembly order control number شماره کنترل دستور کارتعمیر
basic unit assembly group گروه ساختمانی
breechblock operating lever assembly سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
assembly order control number شماره کنترل تعمیراتی
program نقشه
program برنامه دادن برنامه ریختن
program مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program روش کار پروگرام
program برنامه دارکردن
program برنامه نوشتن
program دستور
program دستور کار
program برنامه ریزی کردن
program مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program برنامه تهیه کردن
program برنامه
program برنامه دستور
program id شناسنامه برنامه
program cost مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
program counter شمارنده برنامه
program counter شمارشگربرنامه
program debugging اشکال زدایی برنامه
program documentation مستند سازی برنامه
program overlay جایگذاشت برنامه
program of targets برنامه اماجها
program of targets برنامه هدفها
program of instruction برنامه تدریس
program of instruction برنامه اموزش
program control کنترل برنامه
program checkout وارسی برنامه
program product فراورده برنامه
program relocation جابجایی برنامه
program product محصول برنامه
program priority اولویت برنامه
program cost هزینه برنامه
program correctness تصحیح برنامه
program package بسته برنامه
program coding کدگذاری برنامه
program music موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program execution اجرای برنامه
program file فایل برنامه
program flow گردش برنامه
program listing سیاهه برنامه
program library کتابخانه برنامه
program library کتابخانه برنامه ها
program language زبان برنامه
program generator تولیدکننده برنامه
program generator برنامه ساز
program proving اثبات برنامه
program interrupt وقفه برنامه
program interrupt قطع برنامه
program listing لیست برنامه
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program generator مولد برنامه
program flow روند برنامه
program module واحد برنامه
program flowchart روند نمای برنامه
program flowchart نمودارگردش کار برنامه
program manager بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program manager مدیر برنامه ها
program flowchart نمودارگردشی برنامه
program maintenance نگهداری برنامه
program maintenance نگهداشت برنامه
program generator برنامه زا
program language زبان برنامه نویسی
program run رانش برنامه
program line فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
transient program برنامه گذرا
training program برنامه اموزش
test program برنامه ازماینده
target program برنامه هدف
target program برنامه مقصود
systems program برنامه سیستم
system program برنامه سیستم
support program برنامه پشتیبانی
supervisory program برنامه نافر
stored program برنامه ذخیره شده
stored program برنامه انباشته
stored program بابرنامه انباشته
star program بدون خطا اجرا شود
troop program برنامه تشکیل یکانها
troop program برنامه تامین عدههای نظامی
tutorial program برنامه خوداموز
auxiliary program برنامه کمک [رایانه شناسی ]
program selector انتخابگربرنامه
wordprocessing program برنامه واژه پردازی
weight program تمرین وزنه برداری
vhsic program Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
user program برنامه استفاده کننده
user program برنامه کاربر
utility program برنامه کاربردی
utility program برنامه مفید
utility program برنامه سودمند
utilitu program برنامه کمکی
star program برنامه کامل
spreadsheet program برنامه صفحه گسترده
program text متن برنامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com