Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
assignment of contract
واگذاری قرارداد
assignment of contract
انتقال قرارداد
Other Matches
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
قرارداد کار بدون مدت
assignment
بررسی اینکه آیا یک مقدار با توجه به نوعش درست است یا خیر
assignment
واگذار کردن
assignment
تکلیف
assignment
وفیفه
assignment
تکلیف درسی و مشق شاگرد
assignment
تخصیص اسناد
assignment
حواله
assignment
انتقال قانونی
assignment
واگذاری
assignment
ماموریت دادن انتقال افهار
assignment
تعیین تعدادسهمیه
assignment
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assignment
عمل تغییر نوع یک مقدار
assignment
واگذاری اسناد
assignment
انتقال
assignment
انتقالات
assignment
معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
assignment
بخش مشخصی از یک کار
assignment
گمارش
assignment
ماموریت
assignment
[of something]
[to something]
تعیین
[به چیزی]
[از چیزی]
assignment
[of something]
[to something]
برگماشت
[به چیزی]
[از چیزی]
assignment
[of something]
[to something]
ارجاع
[به چیزی]
[از چیزی]
assignment
[of something]
[to something]
واگذاری
[به چیزی]
[از چیزی]
assignment
[of something]
[to something]
انتساب
[به چیزی]
[از چیزی]
assignment
حواله کردن مامورکردن
assignment
[of something]
[to something]
گمارش
[به چیزی]
[از چیزی]
assignment of space
تخصیص جا برای انبار کردن اماد
assignment statement
حکم انتساب دستورانتساب
assignment statement
عبارت گمارشی
assignment statement
جمله جایگزینی
deed of assignment
مدرک صلاحیت قانونی
assignment statement
حکم گمارشی
deed of assignment
سند واگذاری اختیارات
assignment operator
عملگر جایگزینی
assignment of tasks
تعیین وفایف
assignment of tasks
واگذار کردن وفایف
assignment of space
تعیین جا
instrument of assignment
سند واگذاری
frequency assignment
تعیین فرکانس
instrument of assignment
سند انتقال
weapons assignment
مامورکردن جنگ افزارها
random assignment
گمارش تصادفی
duty assignment
ارجاع شغل
symbolic i/o assignment
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
voluntary assignment
انتقال ارادی
voluntary assignment
واگذاری اختیاری
weapons assignment
واگذاری جنگ افزار
duty assignment
واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
contract
:قرارداد
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
in contract
طبق قرارداد
contract with
عقد کردن
by contract
بطور مقاطعه
all in contract
قراداد کلی
contract
قرارداد بستن
contract
تعهد
contract
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
منقبض کردن
contract
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
عقد
according to the contract no. ...
طبق قرارداد شماره ...
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract
منقبض شدن
contract
کنترات کردن منقبض کردن
contract
مقاطعه کاری کردن
contract
منقبض شدن مخفف کردن
contract
قرردادبستن
contract
پیمان
contract
قرارداد
contract
: پیمان بستن
contract
همکشیدن
contract
مقاطعه
contract
دچارشدن
contract
کنترات پیمان .
privity in contract
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
parol contract
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
quasi contract
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
privity of a contract
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract
مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract
رابطه متعاقدین
quasi contract
شبه قرارداد
provisions of a contract
شرایط قرار داد
quasi contract
شبه عقد
optional contract
خیاری
provisions of a contract
مواد قرار داد
prime contract
قرارداد اصلی
performance of a contract
اجرای قرارداد
negotiated contract
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
multilateral contract
قرارداد چند جانبه
operation of contract
نفوذ قرارداد
optional contract
عقد خیاری
optional contract
مجازی
open contract
قرارداد باز
marriage contract
عقد نکاح
optional contract
غیر واجب
parties to a contract
طرفین متعاهدین
parties to a contract
طرفین قرارداد
parties to the contract
متعاملین
parties to the contract
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract
متعاقدین
parties to the contract
طرفین عقد
open contract
قرارداد غیر معین
requirements of a contract
مقتضای عهد
unilateral contract
تعهد یک جانبه ایقاع
unilateral contract
قراردادایقاعی
unilateral contract
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
قرارداد یک جانبه
unconditional contract
عقد منجز
unauthorized contract
عقد فضولی
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
valid contract
عقد صحیح
validity of a contract
اعتبار قرارداد
service contract
قرارداد خدماتی
Bilateral contract.
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract
پیمان نامه
formula of contract
صیغه عقد
we demand p in our contract
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract
عقد باطل
value cost contract
پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract
صحت قرارداد
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract
در حیطه یک قرارداد بودن
simple contract
عقد منعقد درسند عادی
simple contract
قرارداد شفاهی
service contract
قرارداد انجام خدمت
service contract
قرارداد خدمت
sales contract
قرارداد فروش
reward contract
عقد جعاله
revocable contract
عقد مجاز
revocable contract
عقد جایز
social contract
قرار داد اجتماعی
social contract
قرارداد اجتماعی
to put to contract
بمناقصه گذاشتن
the life of a contract
مدت یک قرارداد
the contract is still valid
خودباقی است
the contract is still valid
قراردادباعتبار
stipulation of a contract
مفاد قرارداد
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
contract quantity
حجم قرارداد
contract of affreightment
قرارداد اجاره کشتی
contract note
سند مقاطعه توافق نامه
contract note
سند قرارداد
contract guarantee
ضمانت قرارداد
contract guarantee
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
منحنی قرارداد
contract curve
منحنی مبادله
contract control
کنترل تغایر
contract of affreightment
قراردادحمل
contract of farmletting
مزارعه
contract control
کنترل دینامیکی
contract period
مدت قرارداد
contract period
دوره قرارداد
contract of sales
قرارداد فروش
contract of sale
عقد بیع
contract of sale
قرارداد فروش
contract of reward
جعاله
contract of guarantee
عقد ضمان
contract of guarantee
ضمان عقدی
contract of farmletting
قرارداد مزارعه
contract clause
شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract
شرایط قرارداد
completion of a contract
انجام یک قرارداد
avoidance of a contract
لغو یک قرارداد
breach of contract
تخلف از قرارداد
breach of contract
نقض مفادقرارداد
breach of contract
نقض قرارداد
bilateral contract
قرارداد دو جانبه
based on a contract
قراردادی
completion of a contract
انجام دادن قرارداد
completion of contract
امضای قرارداد
composition contract
قرارداد ارفاقی
conditional contract
عقد معلق
conditional contract
عقد مشروط
conclusion of a contract
مبایعه
conclusion of a contract
parties two between asale of
enter into a contract
منعقد کردن عقد
enter into a contract
عقد بستن
conclude a contract
منعقد کردن عقد
conclude a contract
عقد بستن
award a contract
قراردادی را واگذار کردن
honour a contract
قرارداد را محترم شمردن
frustration of contract
بی نتیجه ماندن قرارداد
haulage contract
قرارداد حمل و نقل
frustrated contract
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
irrevocable contract
عقد لازم
forced contract
عقد مکره
executory contract
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
executory contract
عقد موجل
fulfill a contract
قرارداد را اجرا کردن
labor contract
قرارداد کار
illegal contract
قرارداد غیر قانونی
inoperative contract
عقد غیر نافذ
invalid contract
عقد فاسد
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
gratuitous contract
عقد غیر معوض
futures contract
قرارداد سلف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com