Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English
Persian
asymmetric local deformation
تغییر شکل موضعی بی تقارن
Other Matches
local deformation
تغییر شکل موضعی
asymmetric
نامتقارن
asymmetric
نامتقارن بی قرینه
asymmetric
غیرمتقارن
asymmetric
بی تناسب
asymmetric carbon
کربن بی تقارن
asymmetric knot
گره نامتقارن
asymmetric knot
گره سنه
asymmetric molecule
مولکول بی تقارن
asymmetric substance
جسم بی تقارن
asymmetric top
فرفرهای بی تقارن
asymmetric transmission
روش ارسال داده که در مودم های سریع استفاده میشود
asymmetric system
دستگاه بی تقارن
maximum asymmetric three phase
current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
asymmetric knot
[farsi]
گره فارسی
asymmetric video compression
استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
asymmetric video compression
تا روی کامپیوتر آهسته هم اجرا شود
asymmetric digital subscriber line
[ADSL]
خط مشترک دیجیتال نامتقارن
[مخابرات ]
deformation
دگردیسی
deformation
زشتی
deformation
کجی
deformation
عیب
deformation
بدشکلی
deformation
تغییر شکل فیزیکی درساختمان
deformation
تغییر شکل
deformation
دگر شکلی
deformation
دگرشکلی
deformation
بد شکلی
biaxial deformation
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
deformation work
عملیات مربوط به تغییر شکل
bulk deformation
تغییر شکل حجمی
critical deformation
تغییر شکل بحرانی
deformation energy
انرژی تغییرشکل
deformation energy
کار تغییر شکل
permanent deformation
تغییر شکل پایا
deformation polarizability
قطبش پذیری تغییر شکل
angular deformation
تغییر شکل زاویهای
triaxial deformation
تغییر شکل سه محوری
total deformation
مجموع تمام تغییر شکلها
linear deformation
تغییر شکل خطی
tangential deformation
تغییر شکل مماسی
shearing deformation
تغییر شکل برشی
permanent deformation
تغییر شکل دایمی
plastic deformation
تغییر شکل خمیری
radial deformation
تغییر شکل شعاعی
rate of deformation
سرعت تغییر شکل
vertical deformation
تغییر شکل قائم
relative deformation
تغییر شکل نسبی
imposed deformation
تغییر شکل اعمال شده
elastic deformation
تغییر شکل ارتجاعی
field deformation
تغییر شکل میدان
plastic metal deformation
تغییر شکل خمیری فلز
instantaneous elastic deformation
تغییر شکل ارتجاعی لحظهای
resistance to plastic deformation
مقاوم در برابر تغییر شکل
deformation due to moisture and tempratu
تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
deformation due to tangential force
تغییر شکل مربوط به عامل مماسی
local
<adj.>
محلی
local
<adj.>
منطقه ای
local
<adj.>
موضعی
local
<adj.>
ناحیه ای
local
<adj.>
مکانی
local
<adj.>
بخشی
local
مربوط به سیستم با دستیابی محدود
local
داخلی اخبار محلی
local
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
local
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
local
وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است
local
دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
local
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
local
آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
local
egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
local
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
local
موضوعی
local
موضعی
local
لاخی
local
محلی
local
مکانی موضعی
local
محدود بیک محل
local
مکانی شهری
local
لاخ
local subscriber
مشترک تلفنی محلی
local store
ذخیره محلی
local terminal
پایانه محلی
local storage
انباره محلی
local security
تامین محلی
local road
راه محلی
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
local purchase
خرید از محل
local purchase
خرید محلی
local procurement
تدارک محلی فراورده محلی
local terminal
ترمینال محلی
local theory
نظریه اختصاصی
local traffic
رفت و امد محلی
local station
ایستگاهکانونی
local subscriber
مشترک داخلی
local center
مرکز محلی
local warning
سیستم اعلام خطر محلی
local warning
اعلام خطر محلی
local vertical
قائم محلی
local velocity
سرعت موضعی
local variable
متغیر محلی
local usage
عرف و عادت محل
local procurement
خرید محلی
local posts
پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
local currents
جریانهای فوکو
local color
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
local currency
پول محلی
local currency
پول داخلی
local custom
عرف بلد
local echo
پژواک محلی
local enquiry
بازجویی محلی
local exchange
ردوبدل کننده محلی
local file
فایل محلی
local government
حکومت محلی
local circuit
مدار محلی
local authority
مرجع صلاحیتدار محلی
local time
وقت محلی
local time
زمان محلی
local colour
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
local action
تخلیه موضعی باتری
local anasthesia
بیهوشی موضعی
local anasthesia
سر سازی
local custom
عرف محل
local authority
انجمن محلی
local government
حاکم محلی
local option
اختیار تعیین چیزی درمحل
local loop
حلقه محلی
local option
اختیار تعیین محل معینی
local mode
باب محلی
local national
سکنه محلی
local norm
هنجار محلی
local network
شبکه محلی
local national
اهل محل
local line
خط محلی
local oscillator
اوسیلاتور موضعی
local government
استانداری
local group
گروه محلی
local parole
زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
local paraysis
فلج موضعی
local paper
روزنامه محلی
local intelligence
هوش محلی
local investigation
تحقیق محلی
local apparent noon
فهر شرعی
local area network
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
local area network
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
local group of galaxies
کهکشانهای گروه محلی
local hour angle
زاویه ساعتی محلی
local area network
و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
local trade customs
عرف تجارتی محل
suburban or local railway
راه اهن ناحیهای
local building inspector
پلیس ساختمان
local area network
شبکه ناحیه محلی
local area network
شبکه کوتاه پوشش
local area network
شبکه محلی
Change at London and get a local train.
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com