English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
asymmetric system دستگاه بی تقارن
Other Matches
asymmetric نامتقارن بی قرینه
asymmetric نامتقارن
asymmetric بی تناسب
asymmetric غیرمتقارن
asymmetric knot گره سنه
asymmetric carbon کربن بی تقارن
asymmetric molecule مولکول بی تقارن
asymmetric substance جسم بی تقارن
asymmetric knot گره نامتقارن
asymmetric top فرفرهای بی تقارن
asymmetric transmission روش ارسال داده که در مودم های سریع استفاده میشود
maximum asymmetric three phase current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
asymmetric knot [farsi] گره فارسی
asymmetric video compression تا روی کامپیوتر آهسته هم اجرا شود
asymmetric local deformation تغییر شکل موضعی بی تقارن
asymmetric video compression استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
asymmetric digital subscriber line [ADSL] خط مشترک دیجیتال نامتقارن [مخابرات ]
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system سازگان
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
system سامانه
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
i.f.f. system دستگاه تشخیص
value system نظام ارزشها
c.g.s. system دستگاه سگث
system روش اصول
system طرز اسلوب
system جهاز
system دستگاه
system سلسله رشته
system همست
system همستاد روش
system قاعده رویه
system نظم منظومه
system تشکیلات
system سازمان
system سیستم
system ترتیب
system نظام
system نظام سیستم
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system طریقه
system سلسله
system رشته دستگاه
system طرز روش
system نظم ترتیب
system اصول وجود
system اسلوب
system منظومه
system مجموعه سازمان
integrate system سیستم مجتمع
system of units سلسه احاد
interphone system سیستم تلفنی
information system سیستم اطلاعاتی
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
system of units دستگاه واحدها
system of ventilation سیستم تهویه
system overhead بالاسری سیتم
system of units دستگاه یکانها
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system mangement مدیریت سیستم
vantilating system سیستم تهویه
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
system planning طرح ریزی سیستم
system overhead مازاد سیستم
system of forces دستگاه نیروها
interactive system سیستم فعل و انفعالی
information system سیستم اطلاعات
magnet system سیستم اهنربایی
irrigation system شبکه ابیاری
system generation ایجاد سیستم
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
system floder مخزن سیستم
management system سیستم مدیریت
management system سیستم اداره
system file فایل سیستم
market system نظام بازار
maroczy system سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system engineering مهندسی سیستم
system engineer مهندس سیستم
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
mature system سیستم کامل
total system سیستم کامل
magnetic system سیستم مغناطیسی
system generation تولید سیستم
system generator مولد سیستم
isolated system سیستم منزوی
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
system log شرح ماوقع سیستم
system loader بارکننده سیستم
system library کتابخانه سیستم
limbic system دستگاه کناری
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system interrupt وقفه سیستم
system international سیستم بین المللی
system installation نصب سیستم
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system implementation پیاده سازی سیستم
lymphatic system دستگاه لنفاوی
system dynamics پویائی نظام
system priorities تقدم های سیستم
first signal system دستگاه علامتی اول
target system سیستم هدفها
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
giorgi system دستگاه جورجی
tandem system سیستم دو پشته
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
system's design طرح سیستم
system's design ساختمان سیستم
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
system unit محفظه سیستم
system time ساعت سیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
system time زمان سیستم
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
tax system نظام مالیاتی
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
the vascular system سلسله اوندهاومجراها
fixed system توزیع ثابت اب
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
the nervous system سلسله پیهای نباتی
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
formmal system سیستم صوری
text system سیستم متن
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
telephone system سیستم تلفن
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
system testing ازمایش سیستم
system test ازمون سیستم
hydraulic system سیستم هیدرولیک
system programming برنامه نویسی سیستم
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
system programmer برنامه نویس سیستم
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
incentive system نظام تشویقی
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
system program برنامه سیستم
household system نظام تولیدخانوادگی
household system نظام خانوادگی
system study مطالعه سیستم
system standard استانداردسیستم
system standard معیار سیستم
system software نرم افزار سیستم
system security حفافت سیستم
system resource وسیله سیستم
system resource منبع سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset راه اندازی مجدد سیستم
system prompt اعلان سیستم
system programs برنامههای سیستم
induction system سیستم مکش
measuring system سیستم سنجش
planetary system سیستم خورشیدی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
swiss system سیستم سویس
polyphase system دستگاه چندفاز
supervisory system سیستم نافر
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system دستگاه یکانهای عملی
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
software system سیستم نرم افزاری
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
open system سازگان باز
system analysis روش تجزیه وتحلیل جریان کار
system analysis سیستم انالیز
operating system/ سیستم عامل دو
system analysis تحلیل سیستم
organ system دستگاه
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
synchronous system سیستم همگام
parallel system شبکه موازی
payroll system سیستم پرداخت حقوق
phonetic system سیستم صوتی
symmetrical system جریان متقارن
price system نظام قیمت
price system نظام قیمتی
recoil system سیستم دافع
recoil system دستگاه دافع توپ
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
serfdom system نظام سرفی
redox system سیستم اکسایش- کاهش
serfdom system نظام رعیتی
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
second signal system دستگاه علامتی دوم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com