English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
asynchronous control کنترل ناهمگام
Other Matches
asynchronous ناهمگام
asynchronous اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
asynchronous تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
asynchronous ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
asynchronous 1-روش ارسال سریع داده
asynchronous ناهماهنگ
asynchronous در یک شبکه با استفاده از خانههای داده با اندازه ثابت
asynchronous 2-استاندارد CCITT , ANSI مربوط به ارسال خانه
asynchronous اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
asynchronous مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد که دادههای سریال را به کمک دستیابی غیر همسان دریافت و ارسال کند
asynchronous کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
asynchronous ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
asynchronous ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
asynchronous اسنکرون
asynchronous مختلف الزمان
asynchronous غیرمعاصر
asynchronous غیرهمزمان
asynchronous انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
asynchronous ناهمزمان
asynchronous reactance راکتانس ناهمزمان
asynchronous transmission اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
asynchronous transmission انتقال غیرهمزمان
asynchronous transmission مخابره ناهمگام
asynchronous transmission مخابره غیرهمزمان
asynchronous computer کامپیوتر غیرهمزمان
asynchronous motor موتور ناهمزمان
asynchronous impedance ناگذرایی ناهمزمان
asynchronous device دستگاه غیرهمزمان
asynchronous admittance گذرایی ناهمزمان
asynchronous alternator ژنراتور اسنکرون
asynchronous commuinication ارتباط ناهمزمان
asynchronous computer کامپیوتر ناهنگام
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous device دستگاه ناهمگام
three phase asynchronous motor موتور اسنکرون سه فازه
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
self-control خودگردانی
self control خودداری
self control مسک نفس
self control کف نفس
self control قوه خودداری
control مهار
I cant help it. It is beyond my control. دست خودم نیست
to keep under control تحت نظارت نگه داشتن
self-control خویشتنداری
self-control خودداری
control بازرسی نظارت جلوگیری
control توپزن دقیق
control کنترل کردن مهار کردن
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control نظارت
control کنترل
control کاربری
control کنترل بازبینی
control بازرسی
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control اختیار
control اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control کنترل کردن فرمان
control بازرسی کردن
control نظارت کردن
control نظارت و ممیزی کردن
control فرمان
control نظارت کردن تنظیم کردن
control واپاد
control بازدید
control کنترل کردن
direct control کنترل مستقیم
digital control کنترل دیجیتالی
delusion of control هذیان کنترل شدگی
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
centring control دکمهکنترلصفحه
climate control کنترلدما
data control کنترل داده ها
colour control کنترلرنگ
experimental control کنترل ازمایشی
disaster control روش کنترل سوانح
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
erosion control جلوگیری از فرسایش
electronic control فرمان الکترونیکی
electronic control کنترل الکترونیکی
electronic control تنظیم الکترونیکی
electric control کنترل الکتریکی
control register ثبات کنترل
error control کنترل خطا
decentralized control کنترل غیر تمرکزی
fire control سیستم کنترل اتش
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
fire control کنترل اتش
fire control دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control کنترل یا هدایت اتش
wage control کنترل دستمزد
fiscal control نظارت مالی
fiscal control کنترل مالی
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
flight control سیستم کنترل هواپیماها
flood control سیل بندی
flow control کنترل جریان
fly control برج کنترل
fly control قسمت کنترل پرواز
focusing control تنظیم تمرکز
volume control کنترل شدت صوت
volume control پیچ صدا
fire control جلوگیری از اتش سوزی
flight control کنترل پرواز
control towers برج کنترل
esi control control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control کنترل ارز
exchange control نظارت ارز
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control کنترل ارزی
external control کنترل خارجی
control towers برج مراقبت
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control کنترل میدان
fighter control کنترل شکاریها
disaster control روش مقابله با سوانح و بلایا
fighter control کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control اطفاء حریق
forms control کنترل فرم ها
control bar میلهکنترل
control store انباره کنترل
control total جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
control transmitter دستگاههای همگرد
control unit واحد کنترل
control unit قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
control vehicle تانک نافم حرکت
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
control wheel صفحه کنترل
control wheel صفحه تنظیم کننده
control word کلمه کنترل
control system سیستم کنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control system سیستم فرمان
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
control structure ساخت کنترل
control structure ساختار کنترلی
control structure ساختارکنترل
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
control surface سطح کنترل
control surface سطح فرمان
control status وضعیت کنترل اتش
control status وضعیت کنترلی
control knob دکمههایکنترل
control station ایستگاه کنترل
control switch کلید فرمان
control words کلمات کنترلی
control zone منطقه کنترل هوایی
control signal علامت کنترل
control ship ناو کنترل کننده عملیات دریایی
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control sheet برگ کنترل
control sequence ترتیب کنترل
control section قسمت کنترل
control section بخش کنترل
control rod میله لوله یا صفحهای درهسته شناسی که حاوی موادی است که نوترونها رابسرعت جذب میکند
control rod میله کنترل
control rocket راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
damage control کنترل کردن خسارات
damage control اسیب گیری
control variable متغیر کنترل شده
control signals سیگنالهای کنترلی
control signals علائم کنترلی
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
corrosion control جلوگیری و کنترل خوردگی
cortical control کنترل مغزی
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
crystal control تنظیم با بلور
cursor control کنترل مکان نما
control keys کلیدهایکنترل
control deck کنترلعرشه
damage control کنترل خسارات
control statement جمله کنترلی
control slide غلتگاه کنترل
control slide کشوی کنترل
control box جعبهکنترل
load control تنظیم با بار خارجی
minor control کنترل ضعیف
minor control کنترل کم
mixture control کنترل مخلوط
monetary control کنترل پولی
monetary control نظارت پولی
motor control کنترل حرکتی
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
net control کنترل شبکه
net control ایستگاه کنترل شبکه
numerical control کنترل عددی
organization control کنترل سازمانی
sequence control کنترل ترتیب
sequence control کنترل ترتیبی
material control کنترل مواد
loop control کنترل حلقه زنی
speed control کنترل عده دور
speed control کنترل سرعت
spark control نافم جرقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com