English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
at the full landed cost price قیمت تمام شده کالا در مقصد
Other Matches
cost price قیمت تمام شده
At the price of. At the cost of . به قیمت
landed a ملکی
landed a مستقل
landed a ملک زمین
landed a ملک دار
landed a که عبارت از زمین است
landed وابسته بزمین
landed فرود امده
landed مالک
landed a زمینی
landed زمین دار
I am stuck with it . I am landed with it . بیخ ریشم مانده
The plan landed . هواپیما بزمین نشست
landed weight وزن کالا هنگام تخلیه
landed terms قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
landed property ملک
landed property مستغل
landed property عقار
crash-landed سقوط کردن هواپیما
air landed فرود امده از راه هوا
air landed هوا نشست
air landed supply اماد تخلیه شده با هواپیما
air landed supply اماد هوانشستی
He eventually landed in prison . عاقبت کارش بزندان کشید
cost هزینه
cost ارزش
to one's cost به ضرر یا زیان خود شخص
cost in use هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
cost هزینه بهاگذاری کردن
cost ارزیدن هزینه
cost خرج
cost قیمت گذاری کردن
cost قیمت
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
first cost هزینه اولیه
cost ارزیدن تمام شدن
cost plus هزینه باضافه حق الزحمه
cost plus اضافه بر بهای تمام شده
least cost حداقل هزینه
to ones cost به ضرر یا زیان خود شخص
at any cost بهر قیمت
cost بها
cost plus بعلاوه سود معینی
overall cost هزینه کل
cost plus براساس قیمت تجارتی
Without ( beyond , above ) price . بی نهایت قیمتی
all in price قیمت کل
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
at any price بهر قسمت که باشد
mean price قیمت متوسط
outside price حد اکثر بها
at any price بهر بها
all in price بهای کامل
price نرخ
price مبلغ شرطبندی
price قیمت گذاشتن
price بها قائل شدن
price بها
price قیمت
price ارزش
asking price قیمت آخر
asking price قیمت مورد مطالبهی فروشنده
price ارزش پولی کالا
least price حداقل قیمت
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
last price قیمت اخر
just price قیمت منصفانه
just price قیمت عادلانه
full and down ناو پر بار و سنگین
full پر کردن درون چیزی تا حد امکان
full up پر- مملو - لبریز
full شرح محل یک دایرکتوری
in full تمام وکمال
in full کاملا
full well خوب خوب
full well بسیارخوب
to the full <idiom> خیلی زیاد ،به طور کامل
to the full کاملا
full and by پرونیمهپر
to the full به منتهادرجه
full کامل یا شامل همه چیز
full تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
full تمام قدرت
full سیر
full پر
full فول اکنده
full پرکردن پرشدن
full سیری
full پری
full بالغ رسیده
full کامل
full پر لبریز
full تمام
full مملو
full انباشته
I'm full. من سیر شدم [هستم] . [اصطلاح روزمره]
full چرخش با پشتک کامل
full کد فایل در آن ذخیره شده است
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full صفحه نمایش بزرگ VDU که یک صفحه متن کامل را نمایش میدهد
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full تمام تکمیل
full که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
full انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
full کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
full ارسال داده روی کانال در دو جهت
full ابوینی
full چرخیدن ژیمناست
cost saving درامد حاصل از تقلیل هزینه
cost to entry هزینه ورود
cost unit واحد هزینه یابی
manufacturing cost هزینه تولید
cost unit واحدهزینه سنجی
cost reduction تقلیل قیمت تمام شده
cost plus contracts قرارداد راس المالی
cost plus contracts قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
cost plus contracts به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
cost push فشار قیمت
cost push فشار هزینه
nominal cost هزینه اسمی
cost records مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
cost unit قیمت واحد
cost unit هزینه واحد تولید
economic cost هزینه اقتصادی
least cost design بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
margin cost هزینه جنبی
distribution cost هزینه توزیع کالا
total cost هزینه کل
direct cost هزینه مستقیم
differential cost ارزش نهایی
differential cost هزینه نهایی
development cost هزینه توسعه در تولیدمحصول
decreasing cost هزینه نزولی
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
unit cost هزینه واحد
unit cost هزینه هر واحداز کالا
cost variance نوسانات هزینه
least cost combination ترکیب حداقل هزینه
cost plus contract قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
cost effectiveness تاثیر بخشی هزینه
living cost هزینه زندگی
manufacture cost ارزش ساخت
cost minimization حداقل کردن هزینه
cost indexes شاخص هزینه
cost estimate براورد هزینه
cost ledger دفتر قیمت تمام شده
cost indexes ضریب افزایش یا کاهش هزینه هائی که قبلا تعیین شده
cost estimate تخمین مخارج
cost expenditure هزینه
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
cost function تابع هزینه
cost finding ارزش یابی
cost of construction بهای ساختمان
cost of construction هزینه ساختمان
manufacturing cost هزینه ساخت
user cost هزینه استفاده
cost of transport قیمت حمل ونقل
cost of transport کرایه
cost of sales قیمت تمام شده کالای فروش رفته
cost of reproduction هزینه نوسازی و ترمیم
cost of reproduction هزینه بازسازی
cost of removal هزینه جابجایی
cost of production هزینه تولید
cost of maintenance هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
user cost هزینه استعمال
value cost contract پیمان بستن با قیمتهای پایه
variable cost هزینه متغیر
cost of distribution هزینه توزیع
maintenance cost ارزش نگهداری
margin cost مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
indirect cost هزینه غیر مستقیم
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
indirect cost هزینه غیرمستقیم
initial cost هزینه اولیه
packaging cost هزینه بسته بندی
maintenance cost هزینه نگهداری
prime cost قیمت تمام شده محصول
prime cost هزینه پایه
inseparable cost هزینه غیر قابل تفکیک
prime cost هزینه متغیر
prime cost ارزش اولیه
private cost هزینه خصوصی
probability cost بهای احتمالی
production cost هزینه تولید
opportunity cost هزینه فرصت
opportunity cost هزینه فرصت از دست رفته
incremental cost هزینه نهایی
incremental cost هزینه اضافی
incremental cost هزینه نهائی
increasing cost هزینههای صعودی
increasing cost هزینههای فزاینده
historical cost قیمت متعادل
historical cost قیمت بازار
operating cost هزینه عملیاتی
operating cost هزینه بهره برداری
operating cost مخارج عملیاتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com