English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
English Persian
at the owner's risk با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
at the owner's risk باشد
at the owner's risk بعهده مالک
Search result with all words
at owner's risk معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
at owner's risk یا حمل جنس باهمین شرط
owner's risk ریسک صاحب کالا
owner's risk خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
Other Matches
owner مالک
owner صاحب
owner رب
owner دارنده
joint owner مالک مشاع
joint owner در جمع مالکین مشاع
joint owner شریک ملک
he is the owner of this house او صاحب این خانه است
at owner's risks ریسک به عهده مالک
car owner مالک اتومبیل
building owner صاحب کار
at owner's risks به هزینه صاحب مال
licence owner صاحب امتیاز
sole owner مالک منحصر
owner-driver رانندهایکهمالکخودرونیزباشد
reputed owner در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
reputed owner مالک اعتباری
owner-occupier صاحبومالکمنزل
This page owner دارنده این برگه
owner of a property صاحب ملک
owner of a property مالک
A dog will not recognize its owner. <proverb> سگ صایبش را نمى شناسد .
benefical owner of an estate مالک بهره برداریک دارایی
owner of root or seed مالک اصله یا حبه
make oneself the owner of تصاحب کردن
property with unknown owner مال مجهول المالک
to something against risk چیزی را از خطر حفظ نمودن
on risk در معرض خطر
risk دل به دریا زدن
risk گشاد بازی بخطر انداختن
risk خطر
risk پذیرفتن خطر
risk احتمال خطر ریسک کردن
risk خطر امکان خطر
risk به خطر انداختن
risk مخاطره ریسک خطر
risk خطر کردن
risk خطر احتمالی
risk احتمال زیان و ضرر
risk ریسک
risk احتمال زیان یاخطر
risk غرر
risk به مخاطره انداختن
risk مخاطره
risk احتمال زیان
To take a chance . To risk it. دل رابه دریا زدن
This is a calculated risk. این یک ریسک حساب شده است
security risk ریسکبرخلافامنیتیککشوریاارگان
all risk insurance بیمه تمام حوادث
carrier's risk ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
war risk خطر جنگ
caculated risk <idiom> شانس زیاد برای موفقیت
run a risk <idiom> ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
degree of risk شدت خطر شدت قبول خطر
risk lover طرفدار خطر
to incur a risk ریسکی را قبول کردن
to incur a risk ریسک کردن
flood risk خطر سیل
carrier's risk خطرات به عهده حمل کننده
to run risk پیه زیان یااسیبی رابخودمالیدن
to run risk دل بدریا زدن خودرابمخاطره انداختن
emergency risk ریسک اضطراری
emergency risk خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
producer's risk ریسک تولید کننده
prohibited risk خطر بیمه نشدنی
degree of risk میزان خطر
collision risk خطر تصادم
risk avoider اجتناب کننده از خطر
risk avoider اجتناب کننده از ریسک
risk lover طرفدار ریسک
risk money کسر صندوق
risk taker خطر طلب
risk taking خطرجویی
risk actually incurred خطر محقق شده
split risk تفکیک خطر
market risk خطر بازار
all risk insurance policy بیمه نامه تمام خطر
war risk insurance بیمه خطر مرگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com