English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
English Persian
atom bomb بمب اتمی
Other Matches
atom مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atom کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom قلم تجزیه ناپذیر
atom ذره
atom کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
atom جوهر فرد جزء لایتجزی
atom هسته
atom اتم
atom کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atom bombs بمب اتمی
quasi atom شبه اتم
atom number عدد اتمی
unshifted atom اتم جابجانشده
atom rocket موشک اتمی
atom samsher دستگاه انفجار اتمی
bridging atom اتم پل ساز
gram atom وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
gramme atom اتم- گرم
coordinating atom اتم کوئوردیناسیون دهنده
hot atom اتم داغ
hydrogen like atom اتم هیدروژن مانند
interstitial atom اتم درون شبکهای
ligating atom اتم لیگاند شونده
thomson atom اتم تامسون
meutral atom اتم خنثی
multidentate atom اتم چند الکترونی
bohr atom اتم بوهر
atom samshing انفجار اتمی
one electron atom اتم تک الکترونی
bohr rutherford atom اتم بور- رادرفورد
negatively ionized atom اتم بایونش منفی
negatively ionized atom اتم منفی- یونیده
excited atom density چگالی اتمهای تحریک شده
H-bomb بمب هیدروژنی
bomb out شروع شیرجه از هواپیما
bomb بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb مخزن
bomb شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb بن بست
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb غیر رسمی از بین رفتن
bomb زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb بمباران کردن
bomb نارنجک
bomb بمب
A-bomb بمب اتمی
A-bomb با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb بمباران اتمی کردن
bomb خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb شکست فاحش
hung bomb بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
fusion bomb بمب فوزیونی
fusion bomb بمب ذوب کننده
incendiary bomb بمب اتش زا
gas bomb بمب گازی
glide bomb بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
fission bomb بمب شکافت
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
petrol bomb نوعیبمببنزینی
neutron bomb بمب نوترونی
plastic bomb بمب پلاستیکی
plastic bomb بمب خمیری
time bomb بمب ساعتی
bomb factory مکانغیرقانونیساختبمب
bomb scare اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
para bomb بمب چتردار
car bomb بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
parcel bomb بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
roadside bomb بمب دست ساز
letter-bomb بمب نامهای
wooden bomb بمب سالم و بادوام
fission bomb بمب هستهای
bomb disposal از کار انداختن بمب
cluster bomb لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb کلاستر
cluster bomb مین خوشهای
cluster bomb خوشه مین خوشهای
bomb disposal تخریب بمب
cluster bomb خوشه
cluster bomb دسته
cluster bomb گروه
cluster bomb سنبله دسته کردن
cluster bomb جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb اویز چند شاخه
hydrogen bomb بمب هیدروژنی
hydrogen bomb بمب ترکیبی اتمی
fire bomb بمب اتش زا
depth bomb بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb بمب زیرابی
bomb reconnaissance شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb proof ضد بمب
fission bomb بمب اتمی
fire bomb بمب اتش افروزبنزینی
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
an incendiary bomb بمب اتش زا یا اتش انگیز
cluster bomb قالب
bomb cemetery محل تخریب بمبهای عمل نکرده
bomb damage assessment تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
To burst ( exploded) a bomb. بمب ترکاندن
bomb sighting system سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
bomb release point نقطه رهایی بمب
bomb release line خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release line خط رهایی بمب
smoke bomb discharger تخلیهبمبدوددار
bomb alarm system سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb impact plot بردن محل اصابت بمب روی نقشه
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com