Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
atomic form factor
ضریب پراکندگی اتمی
atomic form factor
عامل شکل اتمی
Other Matches
atomic scattering factor
ضریب پراکندگی اتمی
atomic scattering factor
عامل شکل اتمی
form factor
ضریب شکل
atomic
ساعت خیلی دقیقی که از تغییر انرژی اتم ها به عنوان مرجع استفاده میکند
atomic
مربوط به جوهر فرد
atomic
ذرهای
atomic
هستهای
atomic
ریز
atomic
1-مربوط به یک اتم 2-عملیاتی که اگر در حین پردازش قط ع شود داده را به وضع اولیه خود بر می گرداند
atomic
اتمی
atomic
تجزیه ناپذیر
atomic orbital
اوربیتال اتمی
atomic energy
انرژی اتمی
atomic energy
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
atomic energy
نیروی اتمی
atomic crystal
بلور اتمی
atomic configuration
ارایش اتمی
atomic bond
پیوند اتمی
atomic absorption
جذب اتمی
atomic nucleus
هسته اتم
atomic fallout
ریزه پرتوزا
atomic fusion
گداخت اتمی
atomic fusion
همجوشی اتمی
atomic fission
شکافت اتمی
atomic interaction
بر هم کنش اتمی
atomic lattice
شبکه اتمی
atomic mass
جرم اتمی
atomic number
عدد اتمی
atomic number
عدد پروتونی
atomic structure
ساختار اتمی
atomic theory
فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
atomic time
زمان انفجار اتمی
atomic units
یکاهای هارتری
atomic weapon
جنگ افزار اتمی
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
atomic weight
جرم اتمی
atomic weight
وزن اتمی
atomic weight
wt.at :symb
atomic spectroscopy
طیف بینی اتمی
atomic reactor
واکنشگاه اتمی
atomic radius
شعاع اتمی
atomic size
اندازه اتم
atomic clock
ساعت اتمی
atomic polarization
قطبش اتمی
atomic size
اندازه اتمی
atomic radius
شعاع اتم
atomic pile
واکنشگاه اتمی
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
atomic air burst
ترکش هوایی اتمی
effective atomic number
عدد اتمی موثر
gram atomic weight
وزن گرمی اتم
atomic underground burst
ترکش زیرزمینی اتمی
gram atomic weight
وزن اتمی به گرم
atomic mass unit
واحد اتمی جرم
atomic hydrogen welding
جوشکاری هیدروژنی
linear combination of atomic orbitals
ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
international atomic energy agency
اژانس بین المللی انرژی اتمی
atomic hydrogen arc welding
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
atomic power station
[plant]
نیروگاه هسته ای
form
شکل دادن
three form
فرم تریو
form
روش
re form
دوباره درست کردن
form
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
form
ورقه
in form
اماده
form
قالب کردن
form
پروردن
form
شکل گرفتن سرشتن
form
فراگرفتن
form
صورت دیس
form
تشکیل دادن
form
صورت
form
بشکل دراوردن
form
تشکیل دادن ساختن
form
فرم
in form
خوش حالت
out of form
بدحالت
out of form
غیراماده
form
شکل
form
ریخت
form
ترکیب
form
تصویر وجه
form
طریقه
form
برگه ورقه
form
شکل قالب
form
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
form
یات مربوطه را وارد میکند
form
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
form
صفحهای از صفحات کامپیوتری
form
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form
ایجاد یک شکل
form
ساخت
form
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
form
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form
امادگی
form
سابقه فعالیت اسب
form
قسم
form
نوع
form
طرز ورفتار
form
نظم فرم
form
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
eclipsed form
شکل متقابل
meso form
شکل مزو
sentential form
صورت جملهای
end of form
انتهای ورقه
endless form
ورقه بی انتها
erythro form
شکل اریترو
keto form
شکل کتو
executable form
برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
quadratic form
معادله درجه دوم
radial form
شکل ستارهای
natural form
وضع بدن هنگام تیراندازی
furanose form
شکل فورانوزی
reduced form
فرم تعدیل شده
reduced form
فرم تقلیل یافته
resonance form
شکل رزونانسی
executable form
فرم قابل اجرا
executable form
شکل قابل اجرا
sight form
نمونه رصد
sliding form
قالب بندی کشویی
slip form
قالب لغزنده
tendering form
ورقه پیشنهاد
tendering form
برگ پیشنهاد برگ درخواست
the precatory form
صیغه تمنی یا در خواست
matter and form
جوهر و عرض
to form a plot
توط ئه دیدن
to form a notion
اندیشه کردن خیال بستن
to form a notion
تصور کردن
to form a habit
عادتی پیداکردن
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
substance and form
جوهروعرض
solemn form
طریقه رسمی
solemn form
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
staggered form
شکل نامتقابل
standard form
صورت متعارف
structural form
شکل بنیانی
structural form
شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
die form
شکل دادن حدیدهای
die form
فشردن
to form a habit
تشکیل عادت دادن
quadratic form
شکل درجه دوم
pausal form
دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
gauche form
شکل کج
free form
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
form work
کفراژ
form work
کاذب سازی
form work
قالب بندی
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
form utility
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
form utility
مطلوبیت شکلی
form mill
فرز کردن پروفیل
form lining
پوشش قالب بندی
form line
خط بین نقاط هم ارتفاع
form line
خط متساوی البعد
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
form feed
خورش ورقه
form feed
تغذیه کاغذ
form grind
سنگ زدن در مقطع طولی
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
in a tabular form
بشکل جدول یافهرست
in a topic form
بصورت عنوان
pyranose form
شکل پیرانوزی
proposal form
فرم درخواست بیمه
proposal form
فرم پیشنهاد
fanfold form
ورقه با تای بادبزنی
field form
نمودار میدان
form alignment
هم ترازی ورقه
form block
بلوک فرمکاری
form determinant
تعیین کننده شکل
form drag
مقاومت ناشی از شکل جسم
form drag
پسای شکل
normal form
صورت عادی
normal form
صورت هنجار
normalized form
صورت هنجار
in due form
بطرز شایسته
in binding form
به وجه ملزم
form insulation
عایق کاری قالب
to form a plot
اسباب چینی کردن
coding form
فرم برنامه نویسی
sixth form
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
boat form
قایقی شکل
boat form
شکل قایقی
registration form
فرم ثبت نام
complement form
صورت متممی
complement form
صورت متمم
complement form
فرم متمم شکل متمم
eye-form
[شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
form-piece
[تکه های سنگ در مشبک کاری]
wave form
شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
canonical form
صورت متعارفی
coil form
مغزی پیچک
coil form
نوع بوبین
coil form
شکل بوبین
cold form
در حالت سرد شکل دادن
coding form
ورقه برنامه نویسی
form letters
فرم نامه
wave form
شکل موج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com