English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (6 milliseconds)
English Persian
audio reception دریافت صوتی
Other Matches
reception پذیرایی
Reception پذیرش هتل
reception وصول
reception دریافت
reception قدرت پذیرش پذیرایی کردن
reception پذیرا شدن
reception پذیرش
reception برخورد
reception قبول
reception دریافت پذیرش
reception مهمانی
reception room اتاق پذیرایی
reception room اتاق انتظار
reception room پذیرشگاه
reception rooms اتاق پذیرایی
reception rooms اتاق انتظار
reception rooms پذیرشگاه
reception station دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
beat reception موجگیری اتودینی زنه سازی
beat reception موجگیری زنهای
barrage reception سد گیرنده
autodyne reception موجگیری زنهای
endodyne reception موج گیری اتودینی
endodyne reception موج گیری زنهای
heterodyne reception زنه سازی
intermittent reception موجگیری متناوب
cargo reception قبولمحمولهبار
reception class اولینکلاسیکهبچههامیروند
reception bay صفحهپذیرش
reception hall قسمتپذیرش
autodyne reception موجگیری اتودینی
reception centre مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
audio تجزیه کننده صوت که به کامپیوتر اجازه میدهد پاسخ را به درخواست ها بیان کند
audio ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
CD audio استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
audio پنجرههای با قالب چند رسانهای ساخت میکروسافت
CD audio روی دیسک فشرده
audio شنیداری
audio الگوی صوتی دیجیتال که روی دیسک ذخیره شده است
audio ماشین منتقل کننده سیگنالهای صوتی به نوار مغناطیسی
audio وابسته به شنوایی یا صوت گیرنده و تقویت کنندهء صدا شنودی
audio چرخ نوار ضبط مغناطیسی در یک پوشش کوچک که وارد دستگاه ضبط صدا میشود
audio و معمولاگ در کامپیوترهای خانگی استفاده میشود
audio مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
audio شنیدنی
CD audio AUDIO DISC-DIGITAL COMPACT
audio سمعی
long distance reception دریافت دور
transmission/reception of messages دریافت
direct home reception پذیرشگرمستقیم
transmission/reception of messages انتقالپیام
audio-visual سمعی بصری
audio amplifier فزونساز صوتی
audio transformer مبدل صوتی
audio visual دید و شنودی
audio-visual اموزش سمعی وبصری
audio-visual سمعی وبصری
audio-visual دید و شنودی
audio visual سمعی بصری
audio visual سمعی وبصری
audio-typist کسی که مطالبرا در حین دیکته شدن تایپ میکند
audio amplifier امپلی فایر صوتی
audio amplifier تقویت کننده صوتی
audio range ناحیه صوتی
audio oscillator اوسیلاتور صوتی
first audio stage مرحله صوتی نخست
audio mixer میکسر صوتی تلویزیونی مخلوط کننده صوتی
audio frequency فرکانس صوتی
audio frequency دامنه شنودپذیری
audio frequency بسامد صوتی
audio frequency بسامد سمعی
audio device دستگاه سمعی
audio visual اموزش سمعی وبصری
audio frequency amplifier فزونساز صوتی
audio response device دستگاه جواب دهنده سمعی
reproduction [of a recording] [audio, video] بازنواخت
reproduction [of a recording] [audio, video] پخش [ضبط صوتی یا تصویری]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com