English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
English Persian
auto/manual selector دکمهانتخابدستی
Other Matches
selector گزیننده
selector گزینشگر
selector انتخاب کننده
selector گلچین کننده
selector سلکتور
selector کلید گردان
selector انتخابگر
selector وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
x y selector سلکتور ایکس- ایگرگ
weapon selector مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
selector switch کلید گردان
selector switch انتخابگر
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
wavelength selector طول موج گزین
selector switch گزینه انتخاب کننده
selector switch گزینه
channel selector مجرا گزین
channel selector انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
channel selector سلکتورکانالهای تلویزیون
drop selector سلکتور سقوطی
exchange selector سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
group selector سلکتور گروهی
junction selector مرکز تلفن خودکار سلکتوری
line selector سلکتور خط
line selector سلکتور سطر
mix selector دستگاه انتخاب مخلوطهای بتن
numerical selector سلکتور شمارهای
rotary selector سلکتور گردان
selector channel کانال انتخاب کننده
selector channel مجرای گزیننده
selector dial صفحه شماره گیری
band selector انتخابنوار
stitch selector انتخابگردوخت
rhythm selector آنتخابگرریتم
program selector انتخابگربرنامه
pickup selector انتخابگرزه
speaker selector انتخابگربلندگو
mode selector انتخابگرحالت
input selector انتخابگرورودی
selector switch شماره یاب
speed selector انتخابگرسرعت
function selector انتخابگرکارآمد
tape selector انتخابگرنوار
voice selector انتخابگرصدا
temperature selector تنظیمکنندهحرارت
video monitoring selector انتخابگرصفحهنمایشویدئویی
input selector switch سوئیچ سلکتور ورودی
hand selector switch سوئیچ سلکتور دستی
water-level selector تنظیمکنندهمقدارآب
stitch width selector انتخابگرعرضیدوخت
automatic speed selector سلکتور اتوماتیک
channel selector controls کنترلتعویضکانال
focus mode selector انتخابگرکانون
heat selector switch دکمهتنظیمحرارت
needle position selector انتخابگرموقعیتسوزن
sound monitoring selector انتخابگرنمایشصدا
speed selector switch دکمهتنظیمسرعت
manual دستی
auto تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
auto توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
auto سیستمی که در آن کاغذ چاپگر به طور خودکار به صفحه بعد می رود
auto کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
auto شماره تلفن
auto ماشین سواری
auto :خودرو
auto پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و " خودکار".
manual متنی که حاوی دستورات اجرای یک سیستم یا نرم افزار است
auto خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
auto سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
auto توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
auto امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
auto تابع تشخیص صحت خودکار پس از ضبط داده
auto توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
auto متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
auto امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
auto امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده
manual انجام شده توسط اپراتور و بدون کمک ماشین
manual انجام شده با دست .
manual کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد
auto da fe اجرای حکم اعدام ومجازات شخص مرتد
manual دستور رزمی دستی سیستم دستی
manual مقررات کتاب راهنما
manual ایین نامه
manual راهنما
manual راهنمای کار
manual یدی
manual کتاب دستی نظامنامه
manual انجام شده با دست
manual وابسته بدست
manual متنی که نحوه استفاده از سیستم یا نرم افزار را نشان می دهند
manual کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد
manual ذخیره و پردازش اطلاعات بدون کمک کامپیوتر
manual عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
manual دستورالعمل راهنمای انجام کار
auto da fe رای دادگاه
auto da fe اجرای رای
data signal rate selector گزیننده سرعت سیگنال داده ها
first aid manual جعبهکمکهایاولیه
sign manual امضا پادشاه
sign manual صحه ملوکانه
manual release آزادگردستی
auto-immune خودایمن
auto-immune وابسته به تولید پادتنهای مضر
user's manual کتاب راهنمای استفاده کننده
training manual راهنمای اموزشی
technical manual دستور فنی
technical manual ائین نامه فنی
soldier's manual ائین نامه راهنمای سربازان
soldier's manual کتاب راهنمای سرباز
systems manual کتاب راهنمای سیستم
auto ignition خودسوزی
flight manual دستورالعمل پرواز
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
auto cad اتوکد
auto body اطاق اتومبیل
auto answer خود جواب
auto racing مسابقه اتومبیل رانی
manual adjustment تنطیم دستی
manual alphabet الفبای انگشتی
manual alphabet برای سخن گفتن با کران
manual control کنترل دستی
manual controller نافم دستی
field manual ائین نامه صحرایی
field manual دستور رزمی
commander's manual ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
auto lean مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
auto load خود بارکن
auto radio رادیوی اتومبیل
auto radio گیرنده اتومبیل
auto repeat خود تکرار
auto restart شروع دوباره به صورت خودکار
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
auto starter استارت خودکار
auto transformer اتو- ترانسفورماتور
auto drome پیست اتومبیل رانی
auto dial خود شماره گیر
manual cutout افتامات دستی
manual operation عملیات دستی
manual operation عمل دستی
operating manual دستورالعمل
manual workers کارگران دستکار
manual override القای دستی
manual recalculation محاسبه مجدد دستی
manual ringing زنگ دستی
manual skill مهارت دستی
manual tuning میزان سازی با دست
manual skills مهارتهای دستی
manual training دوره اموزش هنرهای دستی
manual labour امضای دستی
operating manual دستور کار
procedure manual کتاب راهنمای رویهای
manual dominance دست برتری
manual input ورودی دستی
run manual راهنمای اجرا
manual exchange مرکز دستی
refernce manual کتاب راهنمای مرجع
ship husbandary manual دستورالعمل جرثقیل ها
manual lever control کنترل اهرم دستی
swell organ manual قسمتبرآمدهتنظیماتدستی
choir organ manual دستهتنظیمکر
auto reverse button دکمهمعکوساتوماتیک
auto answer indicator جوابگویاتوماتیکی
great organ manual عضوبزرگدستی
manual focusing knob دکمهزوم دستی
manual telephone system تلفن غیر خودکار
manual/automatic mode سبکدستی
auto dialing modem مدم خود شماره گیر
manual pinion shift استارت دستی
manual/automatic mode اتوماتیک
auto body sheet بدنه اتومبیل
manual dexterity test ازمون چالاکی دستها
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] یونیماک [حمل و نقل]
step by step selector سلکتور قدم به قدم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com