English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (5 milliseconds)
English Persian
auto racing مسابقه اتومبیل رانی
Other Matches
racing مربوط بمسابقه
racing course مسافت مسابقه
racing مسابقه
racing رقابت
racing مسابقه دهنده
air racing مسابقه هواپیمابری
off road racing مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
off road racing مسابقه مخصوص در مسیر وزمینهای ناهموار
powerboat racing مسابقه با قایق موتوری
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
horse racing اسب دوانی
dog racing مسابقه سگدوانی
ice racing مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
jump racing مسابقه پرش از مانع
motorboat racing مسابقه با قایق موتوری
airplane racing مسابقه هواپیمابری
pigeon racing مسابقه کبوترها
racing car اتومبیل مسابقه
flat racing مسابقهاسبدوانی
yaght racing مسابقه قایقهای بادباندار یاموتوردار
whitewater racing مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
racing of motor دور برداشتن موتور
racing of generator دور برداشتن مولد
racing dive شیرجه افقی دراغاز مسابقه
harness racing ارابه رانی تک اسبه
racing backstroke مسابقه شنای پشت
dirt track racing مسابقه در مسیر گلی و شنی
flat racing seat خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب
horse racing and shooting سبق رمایه
motor racing circuit اتوریس
predicted log racing مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
racing car engine موتور مسابقه
auto امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
auto :خودرو
auto سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
auto امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده
auto متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
auto امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
auto توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و " خودکار".
auto خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
auto توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
auto تابع تشخیص صحت خودکار پس از ضبط داده
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
auto تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
auto da fe رای دادگاه
auto da fe اجرای رای
auto ماشین سواری
auto شماره تلفن
auto کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
auto سیستمی که در آن کاغذ چاپگر به طور خودکار به صفحه بعد می رود
auto توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
auto توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto da fe اجرای حکم اعدام ومجازات شخص مرتد
auto توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
auto-immune خودایمن
auto-immune وابسته به تولید پادتنهای مضر
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
auto ignition خودسوزی
auto drome پیست اتومبیل رانی
auto radio رادیوی اتومبیل
auto radio گیرنده اتومبیل
auto repeat خود تکرار
auto load خود بارکن
auto restart شروع دوباره به صورت خودکار
auto starter استارت خودکار
auto transformer اتو- ترانسفورماتور
auto answer خود جواب
auto body اطاق اتومبیل
auto lean مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
auto cad اتوکد
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
auto dial خود شماره گیر
auto dialing modem مدم خود شماره گیر
auto/manual selector دکمهانتخابدستی
auto reverse button دکمهمعکوساتوماتیک
auto answer indicator جوابگویاتوماتیکی
auto body sheet بدنه اتومبیل
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] یونیماک [حمل و نقل]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com