Dictiornary-Farsi | auto repeat | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 83 (5 milliseconds)

English	Persian
auto repeat	خود تکرار


Other Matches

repeat	تکرار تجدید
repeat	ثباتی که تعداد دفعاتی که یک تابع یا کاری تکرارشده است را نگه می دارد
repeat	رونوشت
repeat	مکرر کردن تکرار شدن
repeat	تکرار کردن
repeat	دوباره گفتن
repeat	تکرار کردن تکرار شدن
repeat	دوباره انجام دادن
repeat	دوباره ساختن
repeat	تکرار
repeat	باز گفتن
repeat	بازگو کردن بازگو
repeat	باز انجام
repeat	تکرار کنید
repeat	کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
repeat	تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeat	بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat until	تکرارکن ... تااینکه
Could you repeat what you said, please?	میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
repeat	انجام مجدد یک عمل
drop repeat	واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
repeat range	فرمان برد از نو
repeat mark	خال
repeat key	کلید تکرار
repeat counter	شمارنده تکرار
to make repeat	وادار به تکرار کردن
to repeat oneself	تکرار شدن
repeat range	با همین مسافت تیراندازی کنید
endless repeat	[به هر نوع طرح بندی که کل متن فرش را تا ناحیه حاشیه پر نماید، اطلاق می شود. مثل طرح بته جقه، ماهی درهم، هراتی و غیره.]
repeat keys	دکمههایتکرار
to repeat oneself	کاریا گفته خودرا تکرار کردن
repeat action key	کلید تکرار عمل
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions	این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
auto	خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
auto	امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده
auto	سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
auto	توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto	توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto	توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
auto	سیستمی که در آن کاغذ چاپگر به طور خودکار به صفحه بعد می رود
auto	کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
auto	شماره تلفن
auto	ماشین سواری
auto	:خودرو
auto da fe	اجرای حکم اعدام ومجازات شخص مرتد
auto	توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
auto	تابع تشخیص صحت خودکار پس از ضبط داده
auto	الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto	امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
auto	تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
auto	توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
auto	توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto	امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
auto	پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و " خودکار".
auto	امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
auto	متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
auto da fe	رای دادگاه
auto da fe	اجرای رای
auto-immune	خودایمن
auto-immune	وابسته به تولید پادتنهای مضر
auto answer	خود جواب
auto drome	پیست اتومبیل رانی
auto dial	خود شماره گیر
auto cat	هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
auto ignition	خودسوزی
auto cad	اتوکد
auto lean	مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
auto load	خود بارکن
auto radio	رادیوی اتومبیل
auto body	اطاق اتومبیل
auto transformer	اتو- ترانسفورماتور
auto starter	استارت خودکار
auto rich	مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
auto restart	شروع دوباره به صورت خودکار
auto radio	گیرنده اتومبیل
auto racing	مسابقه اتومبیل رانی
auto body sheet	بدنه اتومبیل
auto dialing modem	مدم خود شماره گیر
auto/manual selector	دکمهانتخابدستی
auto reverse button	دکمهمعکوساتوماتیک
auto answer indicator	جوابگویاتوماتیکی
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks]	یونیماک [حمل و نقل]