Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
automatic interrupt
قطع خودکار
automatic interrupt
وقفه خودکار
Other Matches
interrupt
توقف رخ دادن چیزی که در حال اتفاق است
interrupt
خط وقفه که فعال شده است
interrupt
حرکت دادن وقفه
interrupt
اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند
interrupt
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupt
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupt
توقف
interrupt
وقفه
interrupt
جدا کردن
interrupt
قطع کردن
interrupt
منقطع کردن
interrupt
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupt
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupt
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt
سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupt
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupt
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupt
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupt
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupt
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupt
وقفهای که CPU را هدایت میکند تا به محل مشخصی منتقل شود
interrupt
حرف دیگری را قطع کردن
interrupt
گسیختن
interrupt
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
interrupt
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupt
ناتوان کردن وقفه
interrupt
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
to interrupt any one's speech
در میان سخن کسی امدن
interrupt vector
بردار وقفه
interrupt handler
گرداننده وقفه
interrupt a connection
قطع شدن یک اتصال
interrupt driven
وقفه گرا
To interrupt someone. To butt in.
تو حرف کسی دویدن
external interrupt
وقفه خارجی
clock interrupt
وقفه زمان سنجی
program interrupt
وقفه برنامه
non maskable interrupt
سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
priority interrupt
وقفه اولویت
to interrupt any one's speech
صحبت کسیرا قطع کردن
to interrupt any one's speech
سخن کسیرا گسیختن
to interrupt a view
جلو منظرهای را گرفتن
to interrupt a friendship
رشته دوستی را با کسی پاره کردن
system interrupt
وقفه سیستم
vectored interrupt
سیگنال وقفه که پردازنده را به یک تابع در آدرس مشخص هدایت میکند
scanned interrupt
وقفه پویش شده
vectored interrupt
وقفه برداری
program interrupt
قطع برنامه
daisy chain interrupt
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
To interrupt someone . To cut some one short.
حرف کسی را قطع کردن
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
machine check interrupt
وقفه مقابله ماشین
machine check interrupt
وقفه بررسی ماشین
automatic take
تغییر پایگاه
automatic
جنگ افزار خودکار
automatic
خودکار
automatic
غیر ارادی
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic
دستگاه خودکار
automatic
قهری
automatic
فرم های نامه نگاری
automatic
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
automatic
ناخودآگاهانه
automatic
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
automatic
خودکارکردن
automatic
اتوماتیک
an automatic
اتوماتیک
automatic rifle
تفنگ خودکار
automatic machine
ماشین تراش
automatic return
سیستم عودت خودکار وسایل
automatic rifle
توپ خودکار
automatic stabilizer
تثبیت کننده خودکار
automatic supply
سیستم اماد خودکار
automatic supply
روش خودکار اماد
automatic telephone
تلفن خودکار
automatic testing
ازمایش خودکار
automatic release
قطع کننده خودکار
automatic regulation
تنظیم خودکار
automatic mechanism
مکانیزم خودکار
automatic machine
دستگاه خودکار
automatic pipet
پی پت خودکار
automatic kerning
کاهش
[و تنظیم ]
خودکار فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic programming
برنامه نویسی اتوماتیک
automatic recalculation
محاسبه مجدد خودکار
automatic reel
قرقره خودکار ماهیگیری
automatic throttle
ساسات خودکار
automatic timer
زمان سنج خودکار
automatic tipper
تخلیه کننده خودکار
chucking automatic
مهار کردن خودکار
automatic pilot
[A/P]
خلبان اتوماتیک
[حمل و نقل هوایی]
full automatic
تماما" خودکار
full automatic
تمام اتوماتیک
fully automatic
کاملا" خودکار
fully automatic
تمام اتوماتیک
automatic welding
جوشکاری اتوماتیک
semi automatic
نیم خودکار
bar automatic
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
automatic writing
ناهشیار نویسی
automatic titrator
تیترکننده خودکار
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic treatment
تسویه خودکار
automatic trim
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
automatic tuning
میزانساز خودکار
automatic typesetting
حروف چینی خودکار
automatic weapon
جنگ افزار خودکار
automatic weapon
سلاح خودکار
automatic pilot
[A/P]
خلبان خودکار
[حمل و نقل هوایی]
automatic pilot
خلبان اتوماتیک
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic coding
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic computer
کامپیوتر خودکار
automatic control
کنترل خودکار
automatic controller
دستگاه فرمان
automatic controller
مراقب خودکار
automatic lathe
ماشین تراش خودکار
automatic cutout
فیوز اتوماتیک
automatic cutout
قطع خودکار
automatic speaking
ناهشیارگویی
automatic drop
اتصال خودکار
automatic exchange
رد و بدل کننده خودکار
automatic fire
اتش خودکار
automatic fire
تیراندازی خودکار
automatic flasher
چشمکزن خودکار
automatic check
ازمایش خودکار
automatic check
مقابله خودکار
automatic pilots
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
خلبان اتوماتیک
automatic pilot
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic coing
برنامه نویسی خودکار
automatic action
ناهشیارکاری
automatic adjustment
تهاتر قهری
automatic aiming
تعقیب خودکار
automatic tracking
تعقیب خودکار
automatic annunciator
زنگ احضار خودکار
automatic balance
ترازوی خودکار
automatic behavior
رفتار خودکار
automatic buret
بورت خودکار
automatic c bias
ولت شبکه خودکار
automatic carriage
تعویض خودکار
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic focusing
تمرکز خودکار
automatic loader
بارکن خودکار
automatic guarantee
ضمان قهری
automatic grinder
چرخ سمباده خودکار
automatic hyphenation
خط تیره گذاری خودکار
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
automatic guarantees
ضمان قهری
automatic drilling machine
دستگاه درل خودکار
automatic boring machine
دستگاه درل خودکار
automatic hobbing machine
ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
automatic punching machine
دستگاه منگنه خودکار
semi automatic advance
میزان کردن نیم خودکار
automatic record changer
گرام خودکار
automatic recovery program
برنامه ترمیمی خودکار برنامه بازیابی اتوماتیک
automatic circuit breaker
مدارشکن خودکار
automatic circuit breaker
کلید قطع کننده مدار خودکار
automatic release date
تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
fully automatic machine
دستگاه تماما"خودکار
fully automatic machine
تمام اتومات
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
semi automatic lathe
ماشین تراش نیمه خودکار
automatic program control
کنترل برنامه بطور خودکار
automatic bass compensation
بمرسان خودکار
automatic measuring system
سیستم اندازه گیری خودکار
automatic lathe operator
اپراتور ماشین تراش خودکار
automatic time switch
کلید ساعتی
automatic message switching
switching message
automatic message switching
راه گزینی خودکار پیام
automatic message switching
انتخاب خودکار پیام
automatic milling machine
دستگاه فرز خودکار
manual/automatic mode
اتوماتیک
manual/automatic mode
سبکدستی
automatic tank gauge
تانکردرجهدارخودکار
automatic sorting trays
جعبهاتوماتیک
automatic dialling index
فهرستشمارهگیریاتوماتیک
automatic mixture control
کنترل غلظت اتوماتیک
automatic mode switching
راه گزینی حالت خودکار
automatic phase control
نافم خودکار فاز
automatic approach and landing
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
automatic bar machine
دستگاه میله دار خودکار
full automatic lathe
ماشین تراش تمام اتوماتیک
automatic control technology
تکنولوژی اتوماتیک کنترل
automatic steering device
سکان خودکار
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
automatic toll exchange
مرکز تلفن خودکار سیستم سلکتوری
automatic direction finder
جهت یاب اتوماتیک
automatic screw steel
فولاد برش- ازاد
automatic digital network
شبکه عددی کامپیوتری
automatic turning shop
کارگاه تراشکاری
automatic door switch
کلید خودکار در
automatic voice network
شبکه صوتی خودکار
automatic timing advance
تنظیم کننده خودکار
automatic send/reciever
ارسال و دریافت خودکار
automatic stub lathe
ماشین تراش
automatic font downloading
استقرار خودکار فونت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com