Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
automatic volume control
نافم خودکار صدا
Other Matches
automatic volume expansion
گسترش خودکار صدا
volume control
پیچ صدا
volume control
کنترل شدت صوت
ringing volume control
کنترلصدایرنگ
receiver volume control
کنترلصدایدریافتی
automatic control
کنترل خودکار
automatic gain control
کنترل بازده بطور خودکار
automatic gain control
نافم خودکار فزونسازی
automatic control technology
تکنولوژی اتوماتیک کنترل
automatic mixture control
کنترل غلظت اتوماتیک
automatic frequency control
نافم خودکار بسامد
automatic phase control
نافم خودکار فاز
automatic program control
کنترل برنامه بطور خودکار
gated automatic gain control
تنظیم بهره با کلید خودکار
keyed automatic gain control
تنظیم بهره با کلید خودکار
volume
دیسک یا نوار یا وسیله ذخیره سازی
volume
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volume
نام انتساب شده به دیسک یا نوار مشخص
volume
برچسب
volume
درجه صدا جلد
volume
حجم
[ریاضی]
on/off/volume
مفتوحنخها
volume
جلد
volume
مجلد
volume
بلندی صدا
volume
میزان
volume
بصورت مجلد دراوردن
volume
برزگ شدن
volume
توده
volume
کتاب برحجم افزودن
volume
حجم
volume
قدرت دستگاه مخابراتی
volume
فرفیت
volume
گشایش
volume
دفتر
volume
تعداد میزان
volume
جلدکتاب
volume
مقدار
volume of sound
شدت صوت
retention volume
حجم بازداری
proper volume
ویژه حجم
residual volume
حجم باقیمانده
absolute volume
حجم مطلق
molal volume
حجم مولی
specific volume
حجم ویژه
swept volume
حجم سیلندر
the volume that preceded
جلد پیش
the volume that preceded
جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
tidal volume
حجم جاری
tonal volume
بلندی صوت
traffic volume
حجم امد و شد
volume of sales
گردش معاملات
partial volume
حجم جزیی
clearance volume
کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
an odd volume
جلد تکی یا متفرقه
dead volume
حجم مرده
employment volume
حجم اشتغال
end of volume
انتهای جلد
equipotential volume
حجم هم پتانسیل
excluded volume
حجم مستثنی
flood volume
حجم سیل
free volume
حجم ازاد
molar volume
حجم مولی
mole volume
حجم مولی
molecular volume
حجم مولکولی
multifile volume
حجم چند پروندهای
multifile volume
حجم چند فایلی
weight by volume
وزن حجمی
volume of import
حجم واردات
volume discont
تخفیف مقداری
volume of transactions
حجم مبادلات
volume of trade
حجم بازرگانی
volume of production
حجم تولید
volume of sales
حجم فروش
volume of money
حجم پول
volume discount
تخفیف
volume discount
مقدار
volume expander
صوت گستر
volume expander
منبسط کننده دینامیکی
volume fraction
کسر حجمی
volume label
برچسب دیسک
volume label
برچسب حجم
volume of export
حجم صادرات
volume of fire
حجم اتش
volume reverberation
پخش صوت در اب به طوریکجا
volume compressor
محدودکننده دینامیکی
traffic volume
بار شد و امد
volume percent
درصد حجمی
volume of sales
مقدار فروش
volume capacity
فرفیت
volume capacity
گنجایش
volume charge
بار حجمی
volume adjustment
تنظیم شدت صوت
volume of sales
حجم معاملات
volume discont
تخفیف خریدعمده
volume readout
حجمنمایشدادهشده
volume unit
واحد بلندی صدا
void volume
حجم خالی
volume of bank credit
حجم اعتبارات بانکی
partial molar volume
حجم جزیی مولی
volume table of constants
جدول برچسب محتویات
receiver output volume
شدت صوت گیرنده
volume change of concrete
تغییر حجم بتن حاصل ازانقباض و انبساط
gram molecular volume
حجم مولکول- گرم
sound volume amplifier
تقویت کننده شدت صوت
volume table of constants
فهرست راهنما
density of volume charge
چگالی بار حجمی
automatic take
تغییر پایگاه
automatic
ناخودآگاهانه
an automatic
اتوماتیک
automatic
خودکار
automatic
اتوماتیک
automatic
قهری
automatic
جنگ افزار خودکار
automatic
غیر ارادی
automatic
دستگاه خودکار
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic
خودکارکردن
automatic
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
automatic
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic
فرم های نامه نگاری
automatic
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
automatic return
سیستم عودت خودکار وسایل
automatic recalculation
محاسبه مجدد خودکار
automatic pipet
پی پت خودکار
automatic pilot
[A/P]
خلبان اتوماتیک
[حمل و نقل هوایی]
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic kerning
کاهش
[و تنظیم ]
خودکار فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
automatic programming
برنامه نویسی اتوماتیک
automatic release
قطع کننده خودکار
automatic reel
قرقره خودکار ماهیگیری
automatic mechanism
مکانیزم خودکار
automatic machine
ماشین تراش
automatic flasher
چشمکزن خودکار
automatic focusing
تمرکز خودکار
automatic fire
اتش خودکار
automatic grinder
چرخ سمباده خودکار
automatic guarantee
ضمان قهری
automatic guarantees
ضمان قهری
automatic hyphenation
خط تیره گذاری خودکار
automatic interrupt
قطع خودکار
automatic interrupt
وقفه خودکار
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
automatic loader
بارکن خودکار
automatic machine
دستگاه خودکار
automatic fire
تیراندازی خودکار
automatic rifle
تفنگ خودکار
automatic rifle
توپ خودکار
automatic pilot
[A/P]
خلبان خودکار
[حمل و نقل هوایی]
automatic weapon
جنگ افزار خودکار
automatic weapon
سلاح خودکار
automatic welding
جوشکاری اتوماتیک
automatic writing
ناهشیار نویسی
bar automatic
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
chucking automatic
مهار کردن خودکار
automatic regulation
تنظیم خودکار
full automatic
تماما" خودکار
full automatic
تمام اتوماتیک
fully automatic
کاملا" خودکار
fully automatic
تمام اتوماتیک
automatic typesetting
حروف چینی خودکار
automatic tuning
میزانساز خودکار
automatic speaking
ناهشیارگویی
automatic stabilizer
تثبیت کننده خودکار
automatic supply
سیستم اماد خودکار
automatic supply
روش خودکار اماد
automatic telephone
تلفن خودکار
automatic testing
ازمایش خودکار
automatic throttle
ساسات خودکار
automatic timer
زمان سنج خودکار
automatic tipper
تخلیه کننده خودکار
automatic titrator
تیترکننده خودکار
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic treatment
تسویه خودکار
automatic trim
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
semi automatic
نیم خودکار
automatic carriage
تعویض خودکار
automatic computer
کامپیوتر خودکار
automatic behavior
رفتار خودکار
automatic tracking
تعقیب خودکار
automatic aiming
تعقیب خودکار
automatic adjustment
تهاتر قهری
automatic controller
دستگاه فرمان
automatic action
ناهشیارکاری
automatic controller
مراقب خودکار
automatic coding
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic annunciator
زنگ احضار خودکار
automatic pilot
خلبان اتوماتیک
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic check
مقابله خودکار
automatic pilot
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic check
ازمایش خودکار
automatic pilots
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic balance
ترازوی خودکار
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic coing
برنامه نویسی خودکار
automatic lathe
ماشین تراش خودکار
automatic exchange
رد و بدل کننده خودکار
automatic pilots
خلبان اتوماتیک
automatic drop
اتصال خودکار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com