Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
automobile gear transmission	گیربکس اتومبیل
Other Matches
transmission gear	چرخ دنده انتقال
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
automobile	ماشین متحرک خودکار
automobile	ماشین خودرو
automobile	اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile	اتومبیل
automobile	خودرو
automobile trade	صنعت یا تجارت اتومبیل
automobile fuse	فیوز اتومبیل
automobile engine	موتور اتومبیل
automobile battery	باتری اتومبیل
automobile body	اطاق اتومبیل
automobile radio equipment	رادیوی اتومبیل
automobile body sheet	بدنه اتومبیل
automobile liability insurance [American E]	بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
transmission	وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmission	خطای ناشی از اختلال در خط
transmission	ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
transmission	ارسال داده یک بیت در هر زمان
transmission	که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission	مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission	ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmission	مخابرات ارسال
transmission	اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmission	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission	انتقال
transmission	ارسال پیام
transmission	مخابره مخابرات
transmission	سخن پراکنی
transmission	فرافرستادن
transmission	فرا فرستی
transmission	سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission	ارسال
transmission	عبور
transmission	مخابره
transmission	ارسال کردن
transmission	مخابره کردن
transmission	فرافرستی
transmission	گیربکس
transmission	تراگسیل
transmission	جعبه دنده
transmission dynamometer	توان سنج انتقالی
synchronous transmission	مخابره همزمان
duplex transmission	مخابره دورشتهای
transmission case	جعبه دنده
wireless transmission	انتقال بی سیم
digital transmission	انتقال رقمی
digital transmission	مخابره دیجیتال
transmission grease	گریس جعبه دنده
transmission grating	شبکه عبور
transmission factor	ضریب عبور
transmission facility	وسیله انتقال
transmission error	خطای مخابره
transmission case	گیربکس
data transmission	مخابره داده ها
data transmission	ارسال داده
data transmission	مخابره داده
digital transmission	انتقال دیجیتالی
duplex transmission	مخابره دو رشتهای
synchronous transmission	انتقال همزمان
positive transmission	پخش مثبت
polar transmission	مخابره قطبی
parallel transmission	ارسال موازی
parallel transmission	انتقال موازی
parallel transmission	مخابره موازی
neutral transmission	مخابره خنثی
negative transmission	پخش منفی
light transmission	انتقال نور
isochronous transmission	ارسال داده آسنکرون روی خط سنکرون
information transmission	انتقال اطلاعات
power transmission	انتقال انرژی
power transmission	انتقال قدرت
serial transmission	ارسال سری
synchronous transmission	مخابره همگام
end of transmission	انتهای مخابره
energy transmission	انتقال انرژی
epicyclic transmission	جعبه دنده اپی سیکلیک
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
error transmission	ارسال خطا
social transmission	انتقال اجتماعی
heat transmission	انتقال گرما
simplex transmission	مخابره ساده
serial transmission	مخابره سری مخابره نوبتی
four speed transmission	گیربکس چهاردور
image transmission	انتقال تصویر
transmission cable	کابلانتقال
transmission shaft	محور انتقال
asymmetric transmission	روش ارسال داده که در مودم های سریع استفاده میشود
video transmission	ارسال ویدئویی
asynchronous transmission	اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
asynchronous transmission	انتقال غیرهمزمان
asynchronous transmission	مخابره ناهمگام
asynchronous transmission	مخابره غیرهمزمان
transmission security	تامین مخابره
transmission shaft	شفت گیربکس
transmission system	شبکه انتقال
electricity transmission	انتقالالکتریسیته
worm transmission	گیربکس با چرخ دنده حلزونی
transmission tower	برج انتقال
afferent transmission	هدایت اورانی
transmission system	دستگاه انتقالی
transmission system	سیستم انتقالی
analog transmission	مخابره قیاسی
analog transmission	انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
transmission security	تامین ارسال
transmission security	تامین ارسال پیام
transmission oil	روغن جعبه دنده
baseband transmission	روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transmission line	خط انتقال
transmission line	سیم انتقال
transmission of sound	انتقال یاعبورصدا
transmission line	خط مخابرهای
transmission rate	نرخ مخابره
transmission limit	محدوده فرافرستی
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
transmission rate	سرعت مخابره
high frequency transmission	انتقال فرکانس بالا
tubular transmission shaft	لوله کاردان
integrate transmission line	خط انتقال مجتمع
oil hydraulic transmission	گیربکس هیدرولیکی
overhead transmission line	خط انتقال هوایی
Hertzian wave transmission	انتقالموجافقی
vestigial sideband transmission	پخش باند جانبی مانده
transmission/reception of messages	انتقالپیام
half duplex transmission	مخابره دو نیم رشتهای
transmission/reception of messages	دریافت
microwave transmission lines	خطوط انتقال ریزموج
maximum light transmission	انتقال نور حداکثر
line transmission error	خطای انتقال
transmission of the electric current	انتقالفوریالکتریکی
internal transmission factor	ضریب انتقال داخلی
integrate transmission system	سیستم انتقال مجتمع
main transmission shaft	محور انتقال اصلی
end of transmission block	انتهای بلاک مخابره
asymmetrical sideband transmission	پخش باند جانبی مانده
digital data transmission	ارسال دیجیتالی داده
transmission oil pump	پمپ روغن جعبه دنده
balanced transmission line	سیم انتقال متقارن
start stop transmission	مخابره قطع و وصلی
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
tubular transmission shaft	محور انتقال لولهای
transmission level meter	دستگاه اندازه گیری سطح انتقال پگل مسر
variable speed transmission	گیربکس پلهای
velocity of energy transmission	سرعت انتقال انرژی
end of transmission block	خاتمه ارسال بلاک
high tension transmission tower	دکل انتقال فشار قوی
high voltage transmission line	خط انتقال فشار قوی
high tension transmission line	خط انتقال فشار قوی
d.c. high tension power transmission	انتقال فشار قوی دی . سی .
transmission of the rotary motion to the rotor	ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
piv variable speed transmission	جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
high-tension electricity transmission	امتدادبلندناقلالکتریسیته
out of gear	خراب
to gear down	باعوض کردن دنده کندکردن
get in gear [get into gear] <idiom>	بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
out of gear	ازدنده بیرون افتاده
out of gear	ازهم سواشده
in gear	اماده
to go out of gear	مختل شدن ازکارافتادن
in gear	اماده حرکت
to go out of gear	خراب شدن
in gear	دایر
gear	الات جامه
gear in	درگیری دو چرخ دنده
to gear up	باعوض کردن دنده تندکردن
gear in	درگیر شدن
gear	پوشش دنده دار
gear	کردن اماده کارکردن
gear	پوشانیدن
gear	جعبه دنده
gear	ابزار وسایل لباس مخصوص
gear	انتقال دادن
gear	ادوات
gear	دنده
gear	چرخ دنده
gear	افزار
gear	مجموع چرخهای دنده دار
gear	اسباب لوازم
step up gear	چرخ دنده افزاینده
steering gear	جعبه فرمان
bevel gear	چرخ دندانه مخروطی
breathing gear	ماسک تنفسی
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
timing gear	چرخ دنده میل بادامک
bevel gear	دنده کرامویل
switch gear	وسیله اتصال
steering gear	جعبه دنده فرمان
bevel gear	دنده مورب
bell gear	چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
beaching gear	وسایل به ساحل کشیدن ناو
breathing gear	وسیله تنفسی
chaffing gear	وسایل ضد ساییدگی
differential gear	دنده عقب اتومبیل
crown gear	چرخ دنده محدب
training gear	گردونه در سمت
crank gear	چرخ دنده سر میل لنگ
driving gear	چرخ دنده محرک
elevating gear	چرخ دندانه بالابر
elevator gear	گردونه در ارتفاع
synchromesh gear	گیربکس سنکرون

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com