Dictiornary-Farsi | auxiliary electrode | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 172 (8 milliseconds)

English	Persian
auxiliary electrode	الکترود کمکی


Other Matches

auxiliary	اضطراری
auxiliary	امدادی معین
auxiliary	هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliary	که حافظه اصلی کامپیوتر
auxiliary	پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد
auxiliary	پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary	آنچه کمک میکند
auxiliary <adj.>	به درد بخور
auxiliary <adj.>	بدرد خور
auxiliary value	مقدار کومکی
auxiliary value	ارزش کومکی
auxiliary <adj.>	دارای مزیت
auxiliary	مساعدت
auxiliary <adj.>	کمک کننده
auxiliary	کمکی
auxiliary	نیست
auxiliary	معین
auxiliary <adj.>	کمک دهنده
auxiliary	امدادی کمکی
auxiliary	یدکی
auxiliary	امدادی
auxiliary storage	انباره کمکی
auxiliary operation	عملیات کمکی عملکرد کمکی
auxiliary rotor	رتور کمکی
auxiliary view	نمای کمکی
auxiliary section	برش کومکی
auxiliary target	نقطه کمکی
auxiliary target	هدف کمکی
auxiliary switch	کلید فرعی
auxiliary service	خدمات جنبی
auxiliary storage	حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary storage	انبار کمکی
auxiliary ship	کشتی تدارکاتی
auxiliary work	کارهای اضافی
naval auxiliary	پایگاه لجستیکی دریایی
auxiliary handle	دستهکمکی
auxiliary heating	سیستمگرمایی
auxiliary tank	مخزنکمکی
auxiliary projector	پروژهکتورکمکی
nursing auxiliary	کمک پرستار [مرد]
nursing auxiliary	کمک بهیار [مرد]
nursing auxiliary	کمک پرستار [زن] [شغل] [پزشکی]
nursing auxiliary	کمک بهیار [زن] [شغل] [پزشکی]
auxiliary program	برنامه کمک [رایانه شناسی ]
modal auxiliary	فعل معین شرطی
auxiliary operation	عمل کمکی
auxiliary operatich	عمل کمکی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
auxiliary equipment	وسایل یدکی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
auxiliary ego	خود کمکی
auxiliary contours	خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
auxiliary construction	ساختمان کومکی
auxiliary circuit	مدار یدکی
auxiliary charger	شارژکننده کمکی
auxiliary activity	فعالیت فرعی
auxiliary fleet	ناوگان تدارکاتی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary equipment	تجهیزات جانبی
auxiliary memory	حافظ کمکی
auxiliary forces	قوای کمکی
auxiliary forces	نیروی کمکی
auxiliary memory	حافظه کمکی
auxiliary machinery	دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
auxiliary facilities room	اتاقتدارک
auxiliary power unit	واحد قدرت کمکی
auxiliary video switcher	دکمهنمایشکمکی
auxiliary sailing vessel	کشتی بادی موتوردار
auxiliary base line	باز کمکی
auxiliary landing field	فرودگاه کمکی
auxiliary control surfaces	سطوح فرامین کمکی
auxiliary spark gap	دهانه جرقه یدکی
auxiliary flight surfaces	سطوح پرواز کمکی
port auxiliary service	یگان خدمات بندری
electrode	الکترد
electrode	الکترود
electrode	قطب الکتریکی
electrode	قطب مغناطیسی
side electrode	الکترودکناری
needle electrode	الکترد سوزنی
negative electrode	الکترد منفی
modulator electrode	الکترد تحمیل گر
metallic electrode	الکترود فلزی
membrance electrode	الکترود غشایی
main electrode	الکترود اصلی
internal electrode	الکترود داخلی
intensifier electrode	الکترد شتابده ثانوی
instenifier electrode	الکترود تشدیدکننده
input electrode	الکترود اولیه
input electrode	الکترود ورودی
output electrode	الکترد خروجی
igniting electrode	الکترودآتشزن
centre electrode	الکترودمرکزی
electrode lead	راهنمایالکترود
zinc electrode	الکترود روی
two electrode valve	دیود
two electrode valve	لامپ دو قطبی
starting electrode	الکترد اغازگر
signal electrode	الکترد پیام ساز
sheathed electrode	الکترود روکش دار
reference electrode	الکترود مرجع
reference electrode	الکترود مبنا
precipitate electrode	الکترود حالت جامد
precipitate electrode	الکترود رسوبی
positive electrode	الکترد مثبت
inert electrode	الکترود بی اثر
indicator electrode	الکترودنشان دهنده
accelerating electrode	الکترود شتاب ده
dipped electrode	الکترود شناور
fluxed electrode	الکترود شناور
drilling electrode	الکترود مته کاری
earth electrode	الکترد زمین
electrode admittance	گذرایی الکترد
electrode bias	ولتاژ استراحت
electrode characteristic	مشخصه الکترد
electrode current	جریان الکترد
electrode dissipation	اتلاف توان الکترد
electrode conductance	رسانایی الکترد
electrode holder	انبر جوشکاری
deflecting electrode	صفحه منحرف کننده
deflecting electrode	الکترد منحرف کننده
decelerating electrode	الکترد شتاب گیر
accelerating electrode	الکترود شتابده
adherent electrode	الکترود
adherent electrode	نگهدارنده
battery electrode	الکترود باتری
collective electrode	الکترود جمع کننده
collector electrode	الکترود کلکتور
welding electrode	الکترود جوشکاری
contour electrode	الکترود پروفیلی
contour electrode	الکتروددوره دار
control electrode	الکترود فرمان
covered electrode	الکترود پوشش دار
electrode holder	انبر جوش
indicator electrode	الکترود شاخص
electrode support	پایه الکترد
electrode susceptance	پذیرندگی الکترد
electrode sweep	جمع اوری مین با استفاده ازکابل الکتریکی یا مغناطیسی
five electrode valve	لامپ پنتود
focusing electrode	الکترود تمرکزده
gate electrode	الکترود دریچهای
electrode voltage	ولتاژ الکترد
glass electrode	الکترود شیشهای
ignition electrode	الکترود اتش زنه
ignition electrode	الکتروداحتراق
electrode resistance	مقدار مقاومت الکترد
electrode reactance	راکتانس الکترد
electrode impedance	ناگذرایی الکترد
electrode position	رسوبگیری الکتروشیمیایی
electrode radiator	رادیاتور الکترد
spot welding electrode	الکترود جوشکاری نقطهای
specific ion electrode	الکترود یون ویژه
inverse electrode current	جریان الکتردی معکوس
soild state electrode	الکترودرسوبی
inter electrode capacity	فرفیت میان الکتردها
glass membrance electrode	الکترود شیشه غشایی
high potential electrode	الکترود فشار قوی
soild state electrode	الکترود حالت جامد
standard electrode potential	پتانسیل استاندارد الکترود
electrode dark current	جریان تاریک
total electrode capacitance	فرفیت کلی الکترد
standard hydrogen electrode	الکتورد هیدروژن استاندارد
liquid membrance electrode	الکترود مایع غشایی
fault electrode current	جریان نابهنجار الکترد
multi electrode valve	لامپ چند قطبی
surge electrode current	جریان نابهنجار الکترد
standard electrode potential	پتانسیل الکترود استاندارد
selective ion electrode	الکترود یون گزین
gas sensing membrance electrode	الکترود غشایی گاز حس کن
electrode current averaging time	زمان میانگین شدن
perveance of a multi electrode valve(tub	پروه انس لامپ چند قطبی