Dictiornary-Farsi | auxiliary facilities room | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
auxiliary facilities room	اتاقتدارک


Other Matches

facilities	تاسیسات
facilities	وسائل
facilities	تسهیلات ساختمانها
facilities	وسایل
facilities	امکانات
facilities	تسهیلات
facilities management	مدیریت امکانات
loading facilities	وسایل بارگیری
ancillary facilities	تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
library facilities	تسهیلات کتابخانهای
public facilities	تسهیلات عمومی
training facilities	تاسیسات اموزشی
training facilities	محلهای اموزشی
credit facilities	تسهیلات اعتباری
auxiliary	هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliary	اضطراری
auxiliary	مساعدت
auxiliary	که حافظه اصلی کامپیوتر
auxiliary	نیست
auxiliary	پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد
auxiliary	پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary	آنچه کمک میکند
auxiliary <adj.>	دارای مزیت
auxiliary	امدادی معین
auxiliary value	ارزش کومکی
auxiliary value	مقدار کومکی
auxiliary <adj.>	به درد بخور
auxiliary <adj.>	بدرد خور
auxiliary	معین
auxiliary <adj.>	کمک دهنده
auxiliary	امدادی کمکی
auxiliary	یدکی
auxiliary	کمکی
auxiliary	امدادی
auxiliary <adj.>	کمک کننده
auxiliary equipment	وسایل یدکی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
auxiliary electrode	الکترود کمکی
auxiliary ego	خود کمکی
auxiliary ship	کشتی تدارکاتی
auxiliary contours	خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
auxiliary construction	ساختمان کومکی
auxiliary circuit	مدار یدکی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary equipment	تجهیزات جانبی
auxiliary rotor	رتور کمکی
auxiliary operation	عملیات کمکی عملکرد کمکی
auxiliary operation	عمل کمکی
auxiliary operatich	عمل کمکی
auxiliary memory	حافظه کمکی
auxiliary memory	حافظ کمکی
auxiliary machinery	دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
auxiliary section	برش کومکی
auxiliary forces	نیروی کمکی
auxiliary forces	قوای کمکی
auxiliary service	خدمات جنبی
auxiliary fleet	ناوگان تدارکاتی
auxiliary charger	شارژکننده کمکی
auxiliary activity	فعالیت فرعی
nursing auxiliary	کمک بهیار [زن] [شغل] [پزشکی]
auxiliary program	برنامه کمک [رایانه شناسی ]
auxiliary work	کارهای اضافی
auxiliary tank	مخزنکمکی
auxiliary projector	پروژهکتورکمکی
auxiliary heating	سیستمگرمایی
naval auxiliary	پایگاه لجستیکی دریایی
modal auxiliary	فعل معین شرطی
auxiliary handle	دستهکمکی
nursing auxiliary	کمک پرستار [زن] [شغل] [پزشکی]
nursing auxiliary	کمک بهیار [مرد]
auxiliary storage	انبار کمکی
auxiliary storage	انباره کمکی
auxiliary storage	حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary switch	کلید فرعی
auxiliary target	هدف کمکی
auxiliary target	نقطه کمکی
auxiliary view	نمای کمکی
nursing auxiliary	کمک پرستار [مرد]
auxiliary video switcher	دکمهنمایشکمکی
port auxiliary service	یگان خدمات بندری
auxiliary spark gap	دهانه جرقه یدکی
auxiliary sailing vessel	کشتی بادی موتوردار
auxiliary control surfaces	سطوح فرامین کمکی
auxiliary power unit	واحد قدرت کمکی
auxiliary flight surfaces	سطوح پرواز کمکی
auxiliary base line	باز کمکی
auxiliary landing field	فرودگاه کمکی
room	اطاق
room	فضا
room	جا
room no	اطاق شماره 3
Get out of the room.	از اتاق بروبیرون
room	مجال
room	محل موقع
in the room of	بجای
in the room of	درعوض
room	مسکن گزیدن منزل دادن به
room	وسیع تر کردن
in my room	در اتاقم
room	انبار
To do up the room.	اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
these room let well	نمیتوانیم برای اطاقهایم اجاره نشین پیدا کنم
room	اتاق
still room	شربتخانه
room	خانه
take your w to another room	اسباب کارخودراباطاق دیگرببرید
May I see the room?	آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
the f. of a room	اثاثیه اطاق
reading room	قرائت خانه
the room was not lived in	هنگام روز در ان اطاق زندگی نمیکردند
reception room	اتاق پذیرایی
to spray a room	امشی یاداروی دیگردراطاقی افشاندن
reception room	پذیرشگاه
tea-room	کافه
they rushed into the room	ریختند توی اطاق
tea-room	رستوران
the room was seated for 00	جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
tiring room	محل تعویض لباس هنرپیشه
they rushed out of the room	از اطاق بیرون ریختند
common room	باشگاه دانشجویان
tea-room	چایخانه
waiting room	اطاق انتظار
reading room	خوانشگاه
war room	اتاق جنگ
war room	اتاق عملیات
ward room	اطاق افسران در کشتی جنگی
ware room	انبار کردن مخزن
ware room	انبار گمرک
wainscoting of a room	کار چوبی داخل اطاق
ware room	انبارکالا
common room	اتاق استادان
upper room	بالاخانه اطاق فوقانی
common room	تالار دانشجویان
ladies' room	مستراح زنانه
leg room	جا برای پاها
leg room	پا جا
men's room	مستراح مردانه
reading room	اتاق قرائت
reception room	اتاق انتظار
Do you have a room with a better view?	آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
make room for someone or something <idiom>	برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
elbow room <idiom>
I slipped into the room .	یواشکی وارد اطاق شد
The room is stuffy .	هوای اطاق خیل خفه ( سنگین ) است
We entered the room together .	باهم وارد اطاق شدیم
I could have sworn that there was somebody in the next room .	می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
Operation room.	اتاق عمل ( بیمارستان )
assmbly-room	اتاق همایش
The room is stuffy.	هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
Room 123	اتاق 123
What is my room number?	شماره اتاق من چند است؟
a double room	یک اتاق دو نفره
I'd like a room with bath.	من یک اتاق با حمام میخواهم.
a sinlge room	یک اتاق یک نفره
I'd like a double room	من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a sinlge room.	من یک اتاق یک نفره میخواهم.
a single room	یک اتاق یک نفره
Could you reserve a room for me?	آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
waiting-room	اتاق انتظار
Make some room here.	یک قدری اینجا جا باز کن
There is no room for doubt.	جای تردید نیست
We are cramed for room.	جایمان تنگ است
rehearsal room	اتاقتمریننمایش
pump room	اتاقپمپ
laundry room	اتاقکلبایشویی
first focal room	اولیناتاقمرکزی
engine room	اتاقموتور
dimmer room	تاریکخانه
crew's room	اتاقخدمه
control room	اتاقکنترل
room thermostat	اتاقکترموستاد
second focal room	دومیناتاقمرکزی
spare room	اتاقمخصوصمیهمانان
room service	سرویسداخلاتاق
morning room	اتاقنورگیر
incident room	اتاقبازجوئی
Mary is in the next room.	ماری در اتاق پهلویی است.
double room	اتاقدونفره
consulting room	اتاقمعاینه
torpedo room	اتاقکاژدر
service room	اتاقسرویسدهی
keeping-room	اتاق نشیمن
he swung out of the room	باگامهای سنگین وموزون ازاطاق بیرون رفت
dark room	تاریکخانه عکاسی
guest room	اطاق مهمان
damp room	اطاق نمناک
cycle of the room	دورقمر
cycle of the room	گردش ماه
guest-room	اطاق مهمان
crush room	گردش گاه بازیگرخانه
standing room	جای ایستادن
counting room	دفترخانه
coffee room	اطاق ناهارخوری درمهمانخانه
operating room	اطاق عمل
dark room	اتلیه
distorted room	اتاق خطاانگیز
hardening room	اطاق سخت گردانی
gun room	مخزن مهمات درکشتی
gun room	اطاق افسران جزء درکشتیهای جنگی بزرگ