Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
auxiliary landing field
فرودگاه کمکی
Other Matches
landing field
فرودگاه
advanced landing field
پایگاه فرود مقدم
advanced landing field
پایگاه هوایی مقدم
auxiliary
نیست
auxiliary
کمکی
auxiliary
آنچه کمک میکند
auxiliary
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary
که حافظه اصلی کامپیوتر
auxiliary
هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliary
امدادی معین
auxiliary
اضطراری
auxiliary
امدادی کمکی
auxiliary
یدکی
auxiliary
مساعدت
auxiliary value
ارزش کومکی
auxiliary
امدادی
auxiliary
<adj.>
کمک دهنده
auxiliary
معین
auxiliary
<adj.>
دارای مزیت
auxiliary
<adj.>
بدرد خور
auxiliary
<adj.>
به درد بخور
auxiliary
<adj.>
کمک کننده
auxiliary value
مقدار کومکی
auxiliary
پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد
auxiliary activity
فعالیت فرعی
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
auxiliary construction
ساختمان کومکی
auxiliary circuit
مدار یدکی
auxiliary charger
شارژکننده کمکی
auxiliary section
برش کومکی
auxiliary rotor
رتور کمکی
nursing auxiliary
کمک پرستار
[مرد]
auxiliary memory
حافظ کمکی
auxiliary ego
خود کمکی
auxiliary fleet
ناوگان تدارکاتی
auxiliary forces
قوای کمکی
auxiliary forces
نیروی کمکی
auxiliary machinery
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
auxiliary equipment
وسائل کمکی
auxiliary memory
حافظه کمکی
auxiliary operatich
عمل کمکی
auxiliary operation
عمل کمکی
auxiliary operation
عملیات کمکی عملکرد کمکی
auxiliary equipment
وسایل کمکی
auxiliary equipment
وسایل یدکی
auxiliary equipment
تجهیزات جانبی
modal auxiliary
فعل معین شرطی
auxiliary equipment
تجهیزات کمکی
auxiliary electrode
الکترود کمکی
auxiliary service
خدمات جنبی
auxiliary ship
کشتی تدارکاتی
auxiliary target
نقطه کمکی
auxiliary program
برنامه کمک
[رایانه شناسی ]
nursing auxiliary
کمک پرستار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
nursing auxiliary
کمک بهیار
[مرد]
nursing auxiliary
کمک بهیار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
auxiliary handle
دستهکمکی
auxiliary heating
سیستمگرمایی
auxiliary projector
پروژهکتورکمکی
auxiliary tank
مخزنکمکی
auxiliary work
کارهای اضافی
auxiliary storage
حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary storage
انباره کمکی
auxiliary switch
کلید فرعی
auxiliary target
هدف کمکی
auxiliary storage
انبار کمکی
naval auxiliary
پایگاه لجستیکی دریایی
auxiliary view
نمای کمکی
auxiliary video switcher
دکمهنمایشکمکی
auxiliary flight surfaces
سطوح پرواز کمکی
auxiliary sailing vessel
کشتی بادی موتوردار
auxiliary power unit
واحد قدرت کمکی
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
auxiliary facilities room
اتاقتدارک
auxiliary control surfaces
سطوح فرامین کمکی
auxiliary spark gap
دهانه جرقه یدکی
auxiliary base line
باز کمکی
landing
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing
پاگرد
landing
اسکله
landing
فرود ژیمناست به زمین
landing
فرود
[هواپیما یا موشک]
landing
نشستن هواپیما
landing
ورود به خشکی
landing
فرود
landing
پاگردان
landing
بزمین نشستن هواپیما
landing
فرودگاه هواپیما
landing
ورود بخشکی
landing approach
مسیر تقرب
landing forces
قوای اب خاکی
landing forces
نیروها پیاده شونده به ساحل
landing beam
نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
landing beach
ساحل پیاده شدن
landing forces
نیروهای پیاده شونده
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
conventional take off and landing
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
landing gear
ارابه فرود
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
diversionary landing
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
landing attack
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing attack
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing angle
زاویه فرود
landing aircraft
هواپیمای در حال فرود
landing aids
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
instrument landing
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
instrument landing
فرود کور
forced landing
فرود اجباری
forced landing
فرود اجباری هواپیما
chinese landing
پهلو گرفتن به سبک چینی
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area
منطقه فرود
landing hill
تپه فرود
landing stage
حملباقایق
landing wires
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing weight
وزن با هنگام تخلیه
landing weight
وزن فرود
landing vehicle
خود روشنی دار اب خاکی
landing threshold
نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing strip
باند فرود
landing strip
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strips
باند فرود
landing strips
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing threshold
استانه فرود اب خاکی
landing spot
نقطه فرود
landing zone
منطقه فرود
landing zone
منطقه نشست هوایی
landing window
پنجرهفرود
landing deck
غرشهفرود
vertical take off and landing
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
soft landing
فرود نرم
secondary landing
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
quarter landing
پاگرد پله با 081 درجه گردش
night landing
پیاده شدن درساحل در شب
night landing
فرود شبانه
crash-landing
سقوط کردن هواپیما
landing zone
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing zone
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing slab
تاوه پاگرد
landing site
محل فرود
administrative landing
پیاده شدن اداری
administrative landing
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
landing net
تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing mat
باندفرود تعجیلی
landing light
چراغ فرود
landing mat
باند فرود اضطراری
air landing
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
air landing
فرودهوایی
air landing
فرود از راه هوا
landing order
اجازه تخلیه بار
landing order
دستورتخلیه بار
landing site
پایگاه فرود
landing gear
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing ship
ناو نیرو پیاده کن
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing place
فرودگاه اسکله
landing party
گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing party
گروه اب خاکی
landing craft
کرجی ساحلی
divided landing gear
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
landing craft assault
قایق نیرو پیاده کن
deck landing aid
کمکهای فرود
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
front landing gear
ترمزجلوییفرود
design landing weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
air landing facility
تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
main landing gear
ترمزاصلیفرود
nose landing gear
ترمزفروددماغه
brigade landing team
تیم پیاده شونده تیپی
landing craft raiding
قایق هجومی
landing craft tank
ناو تانک پیاده کن
landing signal officer
افسر ارتباط فرود
landing, storage, delivery
تخلیه
landing, storage, delivery
نگهداری
landing, storage, delivery
تحویل
maximum landing weight
حداکثر وزن فرود
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
automatic approach and landing
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
battalion landing team
تیم پیاده شونده گردانی
landing ship dock
اسکله فرود اب خاکی
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
automatic carrier landing system
سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
field
شاخه
[دانشی]
field
رشته
[دانشی]
zero field
بی میدان
to keep the field
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
field name
نام فیلد
To take field against somebody .
بر علیه کسی وارد شدن
to keep the field
درجای خودثابت ماندن
right field
سمتراستزمین
well field
حوزه تغذیه کننده چاه
zero field
بی حوزه
zero field
میدان صفر
to take the field
جنگ اغازکردن
field
فیلد
field
نوشتن داده روی PROM
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field
حوزه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com