English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (8 milliseconds)
English Persian
average latency رکود متوسط
average latency تاخیر متوسط
Other Matches
latency زمان بیکاری
latency تاخیر
latency تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
latency نهفتگی
latency مرحله پنهانی
latency رکود نهفتگی
latency دوره کمون
latency پوشیدگی
latency پنهانی ناپیدایی
latency دوره عکس العمل
response latency نهفتگی پاسخ
reflex latency دوره نهفتگی بازتاب
latency time مدت رکورد
latency period دوره نهفتگی
latency time مدت رکود
average value ارزش میانگین
average out میانگین در نظر گرفتن
average particular خسارت وارده بر کشتی
on average [on av.] در میانگین
average value میانگین
average value مقدار متوسط
average value مقدار میانگین
over-average <adj.> بیش از حد متوسط
above-average <adj.> بیش از حد متوسط
above average <adj.> بیش از حد متوسط
with particular average مشمول خسارات خاص
on average [on av.] روی هم رفته
on average [on av.] در حالت کلی
above-average <adj.> بالاتر از حد متوسط
with average شامل خسارات خصوصی وجزئی
above average <adj.> بیشتر از حد متوسط
above average <adj.> بالاتر از حد متوسط
over-average <adj.> بیشتر از حد متوسط
particular average خسارات جزئی
particular average خسارت خاص
particular average خسارت جزئی
above-average <adj.> بیشتر از حد متوسط
over-average <adj.> بالاتر از حد متوسط
average ایجاد میانگین
average میانگین موفقیت
average خسارت
average میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average معدل میانگین
average مقدار متوسط
average میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
average معدل گرفتن
average عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
average متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average در حالت کلی
average میانگین حسابی متوسط حسابی
average خسارت بحری
average متوسط
average میانگین
average رویهمرفته بالغ شدن
average میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average پیدا کردن
average درجه عادی میانگین
average میانه متوسط
average حد وسط
average معدل
average روی هم رفته
average متوسط خسارت در بیمه
average حد متوسط
average میانگاه
batting average میانگین توپزنی
average voltage ولتاژ متوسط
goal average گل شماری
average bond ضمانتنامه پرداخت خسارت دریائی
goal average گل اواژ
general average خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
free of particular average معاف از خسارات جزئی
batting average میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
bowling average میانگین امتیازهای توپ انداز
bowling average معدل امتیاز بازیگربولینگ
free of all average معاف از هرگونه خسارت
composite average معدل امتیاز بازیگر بولینگ
average bond ضمانت نامه جبران خسارت
average available discharge بده متوسط مفید
average available discharge بده میانگینی دسترس
average return بازده متوسط
average key کلیدوسط
with pwrticular average مشمول خسارت خاص
weighted average متوسط وزنی
weighted average میانگین موزون
weighted average میانگین وزنی
simple average میانگین ساده
Nikkei average شاخصسهام درژاپن
moving average میانگین غلتان
monthly average متوسط ماهیانه
average adjuster کارشناس تعیین خسارت بیمه
average stater کارشناس تعیین خسارت بیمه
average adjustment تصفیه خسارت
moving average میانگین متحرک
average costs معدل هزینه کل محصولات
average life عمر متوسط اقلام دارائی
average life عمر میانگین
average life عمر متوسط
average output محصول متوسط
average payment پرداخت متوسط
average price قیمت متوسط
average price میانگین قیمت
average product محصول متوسط
average product تولید متوسط
average productivity بازدهی متوسط
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
average productivity بهره دهی متوسط
average intensity شدت جریان متوسط
average depth عمق متوسط
average deviation انحراف متوسط
average deviation انحراف میانگین
average discharge بده میانگین
average discharge بده متوسط
average efficiency بازده متوسط
average expense هزینه متوسط
average flow بده میانگین
average flow جریان متوسط
average heading جهت متوسط مسیر
average heading جهت متوسط هواپیما
average input نهاده متوسط
average radius شعاع میانه
average revenue قیمتی که خریدارمی پردازد
average yield بازده متوسط
average revenue درامد متوسط
average revenue قیمت عادی
average speed سرعت متوسط
average speed سرعت متوسط حرکت
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
average error خطای میانگین
average cost هزینه متوسط
average conditions شرایط متوسط
average conditions شرایط عادی
average clause بند یا ماده خسارت
average cost میانگین هزینه
average clause عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
average radius شعاع میانگاه
average reaction rate مقدار متوسط واکنش
average cost pricing قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
average purchase rate نرخ متوسط خرید
average variable cost هزینه متوسط متغیر
general average statement صورت یا اعلامیه خسارت کلی
average tax rate نزخ متوسط مالیات
average propensity to save میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
free of general average معاف از خسارات عمومی
average fixed cost هزینه ثابت متوسط
average propensity to save y/s= APS
average evoked potential پتانسیل فراخوانده متوسط
average total cost هزینه متوسط کل
average propensity to consume میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
average seek time مدت متوسط جستجو
average revenue product درامد متوسط محصول
average variable cost هزینه متوسط
time average symmetry تقارن میانگین زمانی
fair average quality کیفیت متوسط مناسب
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
average reaction rate سرعت متوسط واکنش
average kinetic energy انرژی متوسط جنبشی
average variable cost متغیر
average net return بازده خالص متوسط
average molecular speed سرعت مولکولی متوسط
average marginal relationship رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
average limit of ice حد متوسط یخ
average annual precipitation متوسط بارندگی سالینه
pass completion average میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
average degree of polymerization درجه متوسط بسپارش
earned run average میانگین امتیاز کسب شده
number average degree of polymerization میانگین عددی درجه بسپارش
number average molecular weight میانگین عددی وزن مولکولی
weight average degree of polymerization میانگین وزنی درجه بسپارش
average daily traffic [ADT] متوسط ترافیک روزانه
reasonable of average wage fair اجرت المثل
long run average cost curve منحنی هزینه متوسط بلند مدت
weight average molecular weight میانگین وزنی وزن مولکولی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com