English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
average variable cost هزینه متوسط متغیر
average variable cost هزینه متوسط
average variable cost متغیر
Other Matches
variable cost هزینه متغیر
average cost هزینه متوسط
average cost میانگین هزینه
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
variable cost function تابع هزینه متغیر
variable cost curve منحنی هزینه متغیر
total variable cost هزینه متغیر کل
average cost pricing قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
average fixed cost هزینه ثابت متوسط
average total cost هزینه متوسط کل
long run average cost curve منحنی هزینه متوسط بلند مدت
variable متغیر
variable تغییرکننده
variable بی قرار
variable ناپایدار
variable تغییر پذیر
variable تغییرپذیر
variable شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable بی ثبات
variable name نام متغیر
variable کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
variable آنچه قابل تغییر است
variable ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
variable داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable رکورد با هر طولی
variable شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
binary variable متغیر دودوئی
binary variable متغیر دودویی
subscripted variable عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
suppressor variable متغیر بازدارنده
two state variable متغییر دو حالتی
switching variable متغیر راه گزینی
boolean variable متغیر بولی
treatment variable متغیر تدبیری
basic variable متغیر اساسی
basic variable متغیر اصلی
subscript variable متغیر زیرنویس دار
unrelated variable متغیر غیر وابسته
variable input نهاده متغیر
variable input داده متغیر
variable length با درازای متغییر
variable parameter پارامتر متغییر
variable pitch جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
variable point با ممیز متغییر
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
variable slide طول عقب نشینی متغیر
variable spark جرقه تنظیم پذیر
variable inlet ورودی متغیر موتور مکنده هوا
variable inductance القاگری متغیر
variable address نشانی متغییر
variable load بار متغیر
variable budget بودجه متغیر
variable capacitor خازن گردان
variable capacitor خازن متغیر
variable error خطای متغیر
variable factors عوامل متغیر
variable factors عوامل قابل تغییر تولید
variable format با قالب متغییر
variable incidence جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
variable camber سطوح هادی گاز به داخل توربین
string variable متغیر رشته
dependant variable متغیر وابسته
experimental variable متغیر ازمایشی
explanatory variable متغیر توضیحی
explanatory variable متغیر مستقل
local variable متغیر محلی
external variable متغیر خارجی
global variable متغیر سراسری
independent variable متغیر مستقل
induced variable متغیر القائی
exogenous variable متغیرخارجی
exogenous variable متغیر برون زا
dependent variable متغیر تابع
dependent variable متغیر وابسته
discrete variable متغیر ناپیوسته
distal variable متغیر دوربرد
dummy variable متغیر تصنعی
dummy variable متغیر ساختگی
dynamical variable متغیر دینامیکی
economic variable متغیر اقتصادی
endogenous variable متغیر درون زا
endogenous variable متغیر داخلی
instrumental variable متغیر ابزاری
instrumental variable متغیر وسیله
continuous variable متغیر پیوسته
variable transformer مبدل تنظیم پذیر
polar variable متغیر قطبی
random variable متغیر تصادفی
reduced variable متغیر کاهیده
causal variable متغیر سببی
residual variable متغیر باقیمانده
decision variable متغیر تصمیم گیری
slack variable متغیر بی اثر
slack variable متغیر کمکی
control variable متغیر کنترل شده
intervening variable متغیر فرضی رابط
it is of variable length درازای ان متغیر
it is of variable length طول ان تغییر میکند
key variable متغیر کلید
logic variable متغیر منطقی
marker variable متغیر ممیز
moderator variable متغیر تعدیل کننده
nonbasic variable متغیر غیر اساسی
nonrandom variable متغیر غیر تصادفی
controlled variable متغیر کنترل شده
stochastic variable متغیر تصادفی
variable stars ستارگان متغیر
integer variable متغیر صحیح
independent variable متغیر مستقل [ریاضی]
autonomous variable متغیر مستقل
dependent variable متغیر وابسته [ریاضی]
address variable متغیر نشانی
variable condenser خازن متغیر
variable of integration متغیر انتگرال [ریاضی]
variable resistance مقاومت متغیر
associative variable متغیر انجمنی
variable time ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
variable stator توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
variable sweep ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
variable symbol نماد متغییر
variable terrain زمین دوعارضه
variable time زمان متغیر
variable terrain زمین متغیر
average ایجاد میانگین
particular average خسارات جزئی
average متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
average در حالت کلی
average عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
average معدل
particular average خسارت جزئی
particular average خسارت خاص
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average میانگین حسابی متوسط حسابی
average روی هم رفته
average حد متوسط
average میانگاه
average متوسط
average میانگین
average رویهمرفته بالغ شدن
average میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average پیدا کردن
average درجه عادی میانگین
average میانه متوسط
average متوسط خسارت در بیمه
average میانگین موفقیت
average میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average خسارت
average معدل میانگین
average مقدار متوسط
average میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
average معدل گرفتن
average خسارت بحری
average حد وسط
with average شامل خسارات خصوصی وجزئی
average value مقدار متوسط
average out میانگین در نظر گرفتن
average value میانگین
above-average <adj.> بالاتر از حد متوسط
on average [on av.] روی هم رفته
above average <adj.> بالاتر از حد متوسط
on average [on av.] در میانگین
with particular average مشمول خسارات خاص
average particular خسارت وارده بر کشتی
on average [on av.] در حالت کلی
average value ارزش میانگین
average value مقدار میانگین
above-average <adj.> بیش از حد متوسط
above average <adj.> بیش از حد متوسط
over-average <adj.> بیشتر از حد متوسط
over-average <adj.> بیش از حد متوسط
over-average <adj.> بالاتر از حد متوسط
above average <adj.> بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.> بیشتر از حد متوسط
variable speed motor مولد با دور متغیر
variable length record رکورد با طول متغیر
variable interval schedule برنامه فاصلهای متغیر
variable instruction length دستورالعمل با طول متغیر
single variable function تابع یک متغیره
variable speed generator مولد با دور متغیر
variable speed drive محرکه پلهای
variable speed d.c. motor موتور جریان دائم با سرعت متغیر
variable speed control کنترل سرعت متغیر
variable ratio schedule برنامه نسبتی متغیر
variable time fuse ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
variable word length طول کلمه متغیر
variable length records رکوردهای با طول متغیر
variable length record مدرک با طول متغیر
variable discharge turbine توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
variable delivery pump پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
law of variable proportion قانون نسبت متغیر
loop control variable متغییر کنترل کننده حلقه
variable displacement pump پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
variable reluctance pickup پیکاپ مغناطیسی
variable camber flap فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
variable cycle engine موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
variable area wing بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
variable geometry aircraft هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com