English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
back level نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
Other Matches
back to back housing خانه ی پشت به پشت
back to back credit اعتبار اتکایی
level مسطح کردن
level مسطح شدن
level نشانه گرفتن
level رده
level تراز سطح افقی افقی کردن
level مستقیم
level هدف در خط دید شماقرارگرفت
level ترازکردن
level ترازسازی
level موزون هدف گیری
on the level <idiom> درستکار ،بی غل وغش
level تراز
level سطح
level میزان
level الت ترازگیری
level هموار
level سطح برابر
level هم تراز
level هم پایه
level یک نواخت
level یک دست
level تراز بنایی
O level نمرهی قبولی در این امتحانات
O level آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
A level مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level with each other در یک تراز
level best خیلی عالی
level with each other برابر
he did his level best کوتاهی نکرد
he did his level best انچه از دستش برامدکرد
level out یکنواخت کردن
level out برابر کردن
level best بسیارعالی
level کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level همسطح کردن
level تراز کردن تراز
level همسطح
level سطح ارتفاع
level مسطح
level استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level best خیلی خوب
to level off یکنواخت شدن [ناحیه ای]
to level off مسطح شدن [ناحیه ای]
level to تراز کردن
level پایه
level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
black level تراز سیاه
multi level چند سطحی
base level تهتراز
n level logic منطق N سطحی
cross level تراز کردن
cross level افقی کردن
nesting level سطح تو در تویی
nesting level سطح اشیانهای
nesting level سطح لانهای
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
noise level میزان خش
noise level سطح پارازیت
oil level سطح روغن
bottom level تراز کف
mean sea level میانگین سطح دریا
confidence level درجه اطمینان
cruising level سقف پرواز ثابت
compensation level تراز موازنه
maintenance level سطح تثبیت
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
code level تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
chance level سطح تصادفی
control level سطح کنترل اماد
crest level یال
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level سطح متوسط دریا
builder's level تراز بنائی
cruising level افق پروازثابت
confidence level احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
skill level پایه مهارت فنی
sound level شدت نسبی صوت
sound level شدت صوت
stock level سطح انبار
stock level سطح ذخیره انبار
storage level تراز خزانه
storage level تراز ذخیره تراز مخزن
surveyor's level تراز مساحی یا پیمایش
surveyor's level ترازنقشه برداری
tilting level تراز حباب دار
to draw level باحریف برابرشدن
to rake level با شن کش صاف کردن
transition level سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
trophic level تراز خوراکی
two level logic منطق دوسطحی
two level store انباره دو سطحی
skill level پایه مهارت
significance level سطح معناداری
one level address تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level memory حافظه یک سطحی
operating level سطح فعالیت
operating level سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
optimal level سطح بهینه
pezometeric level سطح پیزومتری
power level تراز توان
price level سطح قیمت
protection level سطح حفافت
reorder level سطح سفارش مجدد
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
rotational level تراز چرخشی
signal level سطح علامت
signal level سطح سیگنال
two level subroutine زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
level of effort تلاش رزمی یکان
level of living سطح زندگی
level of readiness سطح امادگی رزمی
level of significance سطح معنی دار بودن
level of strength سطح استعداد رزمی
level of strength میزان استعداد رزمی
level of supply سطح اماد
level of supply سطح انبار
level of supply سطح تدارکات
level point سطح اب ساکن
level point نقطه مسطح
level point سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله
level premium حق بیمه
level surface سطح تراز
level of effort میزان تلاش
level of confidence سطح اعتماد
level of confidence سطح اطمینان
level buble حباب تراز
level colour رنگ یکدست یا یکنواخت
level control کنترل سطح
level gage اندازه گیر سطح
level land زمین مسطح
interference level سطح پارازیت
intensity level سطح روشنایی
insulation level سطح ایزولاسیون
input level سطح ورودی
input level سطح دریافتی
injection level سطح تزریق
initial level سطح اولیه
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
impedance level مقاومت موجی
level tone اهنگ یکنواخت
level two cache حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
level wind وسیله پیچیدن نخ ماهیگیری
low level سقف پرواز کوتاه
low level سطحی
low level نزدیک سطح زمین
level rod شاخص
energy level تراز انرژی
energy level سطح انرژی
energy level تراز انژی
dumpy level تراز دوربین دار
doublet level ترازوی دوتایی
donor level ترازدهنده
datum level سطح اب ازاد
datum level سطح اب دریا
data level سطح داده
cross level حباب تراز افقی
low level پایین
low level کم ارزش
gear level دسته دنده
gear level تبدیل کردن
gas level سطح بنزین
floor level کف
flight level سطح پرواز
flight level سطح ارتفاع پرواز
flight level سقف پرواز
first level address آدرس فضای ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
low level پست
low level فرومایه
fermi level تراز فرمی
low level مقام پست وکوچک
low level در سطح پایین
low level در ارتفاع کم
cross level ترازعرضی تراز چرخ
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
high level قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
top-level کهبدان
high-level استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
top-level افراد عالیرتبه
high-level قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
level crossing محل تقاطع دو خط راه اهن
top-level توسط افراد عالیرتبه
split-level سه نیم اشکوبی
spirit level تراز
level crossing گذرگاه همکف
split-level چند سطحی
level crossing گذر همتراز
level crossings محل تقاطع دو خط راه اهن
level-headed معقولانه
level-headed متعادل
level-headed ترازخوی
level-headed راستبین
high level استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
top-level بلند پایه
spirit level تراز حباب دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com