Total search result: 203 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
background program |
برنامه زمینهای |
background program |
برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد |
background program |
برنامه پس زمینهای |
|
|
Other Matches |
|
background |
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است |
background |
برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین |
background |
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند |
background |
فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود |
background |
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود |
background |
دورنمای عقب |
background |
معلومات قبلی |
background |
دورنما |
background |
فعالیت ارتباط دادهای |
background |
که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود |
background |
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده |
background |
پس زمینه |
background |
تجربه |
background |
اصلی است |
background |
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند |
background |
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد |
background |
رنگ صفحه تصویرکامپیوتر. |
background |
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند |
We know very little about his background. |
ازسوابق او اطلاع کمی در دست است |
background |
کار با حق تقدم پایین |
background |
زمینه |
background |
نهانگاه |
background |
سابقه |
background noise |
پارازیت |
plaster background |
دورنمای گچ کاری |
display background |
زمینه نمایش |
family background |
پیشینه خانوادگی |
background noise |
همهمه |
background radiation |
تشعشعات هستهای محیطی تشعشعات محیطی |
background level |
تراز زمینه |
background job |
program background |
background current |
جریان زمینه |
background count |
عکس العمل تشعشع |
background communication |
ارتباط پس زمینه |
background reflection |
بازتاب زمینهای |
plaster background |
مایه گچ کاری سفیدکاری ساختمان |
background recalculation |
محاسبه مجدد پس زمینه |
background noise |
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود |
background noise |
صدای پس زمینه |
background noise |
اختلال پس زمینه |
background printing |
چاپ پس زمینه |
background process |
فرایندهای پس زمینه |
background processing |
پردازش زمینهای |
background noise |
اصوات مزاحم |
background processing |
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند |
background processing |
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد |
background level |
الودگی متن الودگی زمینه |
background sound |
موزیک متن |
background music |
موزیک متن |
background sound |
موسیقی متن |
background sound |
موسیقی پس زمینه |
background music |
موسیقی متن |
background music |
موسیقی پس زمینه |
background radiation |
تابش زمینه |
continuous background radiation |
تابش زمینهای پیوسته |
This painting has a green background. |
زمینه این تابلو سبز است |
signal background plate |
صفحهپشتعلامت |
cosmic microwave radiation background |
زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی |
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . |
این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد. |
program |
دستور |
program |
برنامه ریزی کردن |
program |
برنامه دستور |
program |
برنامه |
program |
برنامه نوشتن |
program |
برنامه دارکردن |
program |
نقشه |
program |
برنامه تهیه کردن |
program |
دستور کار |
program |
روش کار پروگرام |
program |
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین |
program id |
شناسنامه برنامه |
program |
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند |
program |
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند |
program |
برنامه دادن برنامه ریختن |
program specification |
خصیصه برنامه |
program music |
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد |
program module |
واحد برنامه |
program manager |
بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند |
program segment |
قطعه برنامه |
program manager |
مدیر برنامه ها |
program maintenance |
نگهداری برنامه |
program maintenance |
نگهداشت برنامه |
program loans |
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها |
program listing |
سیاهه برنامه |
program library |
کتابخانه برنامه |
program listing |
لیست برنامه |
program of instruction |
برنامه اموزش |
program of targets |
برنامه هدفها |
program product |
فراورده برنامه |
program section |
بخش تهیه برنامه ها |
program product |
محصول برنامه |
program relocation |
جابجایی برنامه |
program priority |
اولویت برنامه |
program package |
بسته برنامه |
program overlay |
جایگذاشت برنامه |
program run |
رانش برنامه |
program schema |
الگوی برنامه |
program section |
بخش برنامه ها |
program of targets |
برنامه اماجها |
program of instruction |
برنامه تدریس |
program library |
کتابخانه برنامه ها |
program language |
زبان برنامه |
program execution |
اجرای برنامه |
program documentation |
مستند سازی برنامه |
program debugging |
اشکال زدایی برنامه |
program counter |
شمارشگربرنامه |
program chaining |
اتصال برنامه |
program checkout |
وارسی برنامه |
program counter |
شمارنده برنامه |
program cost |
مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده |
program cost |
هزینه برنامه |
program correctness |
تصحیح برنامه |
program control |
کنترل برنامه |
program file |
فایل برنامه |
program flow |
گردش برنامه |
program language |
زبان برنامه نویسی |
program interrupt |
قطع برنامه |
program interrupt |
وقفه برنامه |
program proving |
اثبات برنامه |
program generator |
برنامه ساز |
program generator |
تولیدکننده برنامه |
program generator |
مولد برنامه |
program generator |
برنامه زا |
program flowchart |
نمودارگردشی برنامه |
program flowchart |
نمودارگردش کار برنامه |
program flowchart |
روند نمای برنامه |
program flow |
روند برنامه |
program coding |
کدگذاری برنامه |
program specification |
مشخصه برنامه |
troop program |
برنامه تشکیل یکانها |
transient program |
برنامه گذرا |
training program |
برنامه اموزش |
test program |
برنامه ازماینده |
target program |
برنامه هدف |
target program |
برنامه مقصود |
systems program |
برنامه سیستم |
system program |
برنامه سیستم |
support program |
برنامه پشتیبانی |
supervisory program |
برنامه نافر |
program line |
فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.] |
stored program |
برنامه ذخیره شده |
troop program |
برنامه تامین عدههای نظامی |
tutorial program |
برنامه خوداموز |
auxiliary program |
برنامه کمک [رایانه شناسی ] |
program selector |
انتخابگربرنامه |
wordprocessing program |
برنامه واژه پردازی |
weight program |
تمرین وزنه برداری |
vhsic program |
Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع |
user program |
برنامه استفاده کننده |
user program |
برنامه کاربر |
utility program |
برنامه کاربردی |
utility program |
برنامه مفید |
utility program |
برنامه سودمند |
utilitu program |
برنامه کمکی |
stored program |
برنامه انباشته |
stored program |
بابرنامه انباشته |
relocatable program |
برنامه جابجاپذیر |
reentrant program |
برنامه بازگذشتی |
reentrable program |
برنامه قابل بازگذشت |
proprietary program |
برنامه اختصاصی |
program verification |
عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده |
program text |
متن برنامه |
program testing |
تست برنامه |
program testing |
ازمایش برنامه |
program switch |
گزینه برنامه |
program structure |
ساخت برنامه |
program storage |
انباره برنامه |
program stop |
توقف برنامه |
program step |
گام برنامه |
report program |
برنامه گزارش |
star program |
بدون خطا اجرا شود |
star program |
برنامه کامل |
spreadsheet program |
برنامه صفحه گسترده |
source program |
برنامه مبداء |
source program |
برنامه منبع |
service program |
برنامه خدماتی |
security program |
برنامه حفافتی |
scatter program |
نمودار پراکنده |
reusable program |
برنامه قابل استفاده مجدد |
resident program |
برنامه مقیم |
program stack |
پشته برنامه |
program cards |
کارتهای برنامه |
instructional program |
برنامه اموزشی |
executive program |
برنامه اجرایی |
even driven program |
برنامه رویدادی |
drawing program |
نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر |
draw program |
برنامه ترسیم |
dictionary program |
برنامه فرهنگ لغات |
diagnostic program |
برنامه عیب شناسی |
diagnostic program |
برنامه تشخیصی |
deflationary program |
برنامه ضد تورمی |
debugging a program |
اشکال زدایی یک برنامه |
control program |
برنامه کنترل |
executive program |
برنامه مجری |
exercise program |
برنامه عملیات مانور برنامه تمرین |
information program |
اگاه سازی برنامه اطلاعات |
information program |
برنامه اگاه سازی |
inference program |
برنامه استنباط |
hardwired program |
برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست |
graphics program |
برنامه گرافیکی |