English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5 milliseconds)
English Persian
backward conditioning شرطی کردن وارونه
Other Matches
conditioning اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
conditioning امادگی
conditioning شرطی شدن
conditioning شایسته سازی
conditioning شرطی کردن شرطی سازی
vicarious conditioning شرطی شدن مشاهدهای
Is there air conditioning? آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
air conditioning تهویه مطبوع
avoidance conditioning شرطی کردن اجتنابی
eyelid conditioning شرطی کردن پلک چشم
differential conditioning شرطی سازی افتراقی
delayed conditioning شرطی سازی درنگیده
cross conditioning شرطی شدن ضمنی
classical conditioning شرطی سازی کلاسیک
instrumental conditioning شرطی شدن وسیلهای
air-conditioning تهویه هوا
vicarious conditioning شرطی شدن جانشینی
pavlovian conditioning شرطی شدن پاولفی
operant conditioning شرطی شدن عامل
operant conditioning شرطی شدن کنش گر
trace conditioning شرطی کردن ردی
mass conditioning جهت دادن به توده مردم
type r conditioning شرطی شدن نوع ار
type s conditioning شرطی شدن نوع اس
higher order conditioning شرطی سازی سطح بالا
air conditioning unit محلتهویههوا
air conditioning plant تاسیسات تهویه مطبوع
heating/air conditioning equipment تهویه
heating/air conditioning equipment وسائلگرمادهی
to go backward تنزل کردن
backward-looking ایدهوعملمخالفتآمیز
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
to go backward پس رفتن
backward به پشت ازپشت
backward سیگنال کنترل و handshaking
backward تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
backward ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
backward به عقب
backward جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
backward در جهت عقب یا در خلاف جهت
backward and f. عقب و جلو
backward روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward وارونه
backward عقب مانده کودن
backward عقب مانده
backward عقب افتاده
backward پس گشت
backward and f. پس وپیش
shift backward انتقال به عقب
shift backward حرکت به سمت عقب
backward bucket سطلوارونه
backward dive شیرجهبهپشت
backward chaining زنجیرهای کردن وارونه
backward association تداعی وارونه
backward linkages اثرهای قهقرائی
backward linkages اثرهای نشیب
backward chaining زنجیره پسرو
backward effect اثر واشوری
backward effect اثر اشفتگی
backward economy اقتصاد عقب مانده
backward countries کشورهای عقب مانده
backward child کودک عقب مانده
backward notion حرکت قهقرایی یا وارونه
backward pass پاس عرضی یا به عقب
backward somersault پشتک از پشت
backward chaining روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
backward search جستجوی پسرو
backward reference ارجاع به عقب
backward read یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
backward reaction واکنش برگشت
backward pawn پایده عقبمانده شطرنج
backward bucket cylinder سیلندرسطلوارونه
Underdeveloped ( backward) countries . کشورهای عقب افتاده
backward bending supply curve منحنی عرضه به عقب خم شونده
backward leg hook and underarm سوبلس با استفاده از پا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com