English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
English Persian
backward countries کشورهای عقب مانده
Search result with all words
Underdeveloped ( backward) countries . کشورهای عقب افتاده
Other Matches
countries ییلاق
countries مملکت
countries بیرون شهر دهات
countries دیار
countries کشور
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
retarded countries کشورهای عقب مانده
mother countries کشور اصلی
mother countries میهن
advanced countries کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
least developed countries پائین ترین کشورهای در حال توسعه
development countries کشورهای قابل توسعه
developing countries کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
developing countries کشورهای در حال توسعه
developed countries کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
capitalist countries کشورهای سرمایه داری
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
third world countries کشورهای جهان سوم
uncomitted countries کشورهای غیرمتعهد
poor countries عقب مانده
poor countries کشورهای فقیر
Our company is oprerating in several countries . شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
oil rich countries کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
The English speaking-countries. کشورهای انگلیسی زبان
Comparison with other countries is extremely interesting. مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
developed market economy countries کشورهای مرفه
Racial prejudice prevails in some countries. دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
Organization of Petroleum Exporting Countries سازمانصادرکنندگاننفتخام
The teo countries are separated by this river. این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
to go backward پس رفتن
to go backward تنزل کردن
backward-looking ایدهوعملمخالفتآمیز
backward جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
backward روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward سیگنال کنترل و handshaking
backward بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
backward تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
backward and f. عقب و جلو
backward and f. پس وپیش
backward به عقب
backward کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward عقب مانده
backward عقب افتاده
backward وارونه
backward پس گشت
backward به پشت ازپشت
backward در جهت عقب یا در خلاف جهت
backward عقب مانده کودن
backward linkages اثرهای قهقرائی
backward bucket سطلوارونه
shift backward حرکت به سمت عقب
backward dive شیرجهبهپشت
shift backward انتقال به عقب
backward conditioning شرطی کردن وارونه
backward effect اثر اشفتگی
backward effect اثر واشوری
backward linkages اثرهای نشیب
backward notion حرکت قهقرایی یا وارونه
backward pass پاس عرضی یا به عقب
backward pawn پایده عقبمانده شطرنج
backward reaction واکنش برگشت
backward read یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
backward reference ارجاع به عقب
backward economy اقتصاد عقب مانده
backward association تداعی وارونه
backward chaining زنجیرهای کردن وارونه
backward chaining روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
backward chaining زنجیره پسرو
backward child کودک عقب مانده
backward somersault پشتک از پشت
backward search جستجوی پسرو
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
backward bucket cylinder سیلندرسطلوارونه
backward bending supply curve منحنی عرضه به عقب خم شونده
backward leg hook and underarm سوبلس با استفاده از پا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com