Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English
Persian
backward pawn
پایده عقبمانده شطرنج
Other Matches
pawn
گرو گذاشتن رهن دادن
pawn
رهن
pawn
پیاده شطرنج
pawn
گرو
pawn
گروگان وثیقه
pawn
رهن دادن
pawn
گروگذاشتن
pawn
وثیقه
at pawn
درگرو
at pawn
در رهن
in pawn
گرو گذاشته
pawn
آلت دست
backward
پس گشت
to go backward
پس رفتن
to go backward
تنزل کردن
backward and f.
عقب و جلو
backward and f.
پس وپیش
backward-looking
ایدهوعملمخالفتآمیز
backward
به عقب
backward
عقب افتاده
backward
به پشت ازپشت
backward
وارونه
backward
عقب مانده کودن
backward
عقب مانده
backward
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward
ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
backward
بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
backward
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward
جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
backward
سیگنال کنترل و handshaking
backward
در جهت عقب یا در خلاف جهت
passed pawn
پیاده رونده یا پاسه شطرنج
isolated pawn
پیاده ایزوله یا منفرد شطرنج
pawn broker
نزولخوار
pawn broker
کسی که کارش دادن وامهای کوچک و گرفتن وثیقه است
pawn chain
زنجیر پیادهای شطرنج
pawn island
جزیره پیادهای شطرنج
pawn promotion
ترفیع پیاده شطرنج
pawn push
پیاده رانی شطرنج
pawn shops
مغازهی کارگشایی و گروبرداری
pawn shop
مغازهی کارگشایی و گروبرداری
to pawn one's word
پیمان بستن
to pawn one's word
قول دادن
poisoned pawn
پیاده زهراگین یا مسموم
pawn structure
ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
pawn storm
توفان پیادهای شطرنج
pawn roller
پیاده رانی شطرنج
capped pawn
پیاده مات کننده از پیش اعلام شده شطرنج
fee pawn
پیاده ازاد شطرنج
advanced pawn
پیاده پیش رفته
to pawn one's word
عهد کردن
advanced pawn
پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
backward child
کودک عقب مانده
backward dive
شیرجهبهپشت
backward bucket
سطلوارونه
shift backward
انتقال به عقب
shift backward
حرکت به سمت عقب
backward association
تداعی وارونه
backward chaining
زنجیره پسرو
backward chaining
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
backward chaining
زنجیرهای کردن وارونه
backward linkages
اثرهای نشیب
backward conditioning
شرطی کردن وارونه
backward countries
کشورهای عقب مانده
backward search
جستجوی پسرو
backward reference
ارجاع به عقب
backward read
یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
backward reaction
واکنش برگشت
backward pass
پاس عرضی یا به عقب
backward notion
حرکت قهقرایی یا وارونه
backward linkages
اثرهای قهقرائی
backward effect
اثر واشوری
backward effect
اثر اشفتگی
backward economy
اقتصاد عقب مانده
backward somersault
پشتک از پشت
My gold ring is in pawn.
انگشتر طلایم درگرو است
To pawn ones life ( honour) .
زندگی ( شرافت ) خود را درگروی کاری گذاشتن
symmetrical pawn structure
ساختمان پیادهای متقارن
protected passed pawn
پیاده رونده محافظت شده
queen's pawn game
بازی پیاده وزیر شطرنج
queen's pawn opening
گشایش پیاده وزیر شطرنج
poisoned pawn variation
واریاسیون پیاده زهراگین دردفاع سیسیلی
backward bucket cylinder
سیلندرسطلوارونه
Underdeveloped ( backward) countries .
کشورهای عقب افتاده
queen's pawn counter gambit
گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
backward leg hook and underarm
سوبلس با استفاده از پا
backward bending supply curve
منحنی عرضه به عقب خم شونده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com