Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
balanced transmission line	سیم انتقال متقارن
Other Matches
balanced line	تعادل تعداد مهاجمان در وسط
transmission line	سیم انتقال
transmission line	خط انتقال
transmission line	خط مخابرهای
line transmission error	خطای انتقال
integrate transmission line	خط انتقال مجتمع
overhead transmission line	خط انتقال هوایی
high voltage transmission line	خط انتقال فشار قوی
high tension transmission line	خط انتقال فشار قوی
balanced	متعادل
balanced	متوازن
well-balanced	سالم سلیم موزون باقرینه
well balanced	سالم سلیم موزون باقرینه
balanced supply	اماد متعادل شده
balanced supply	امادبررسی شده
balanced system	سیستم متعادل
balanced tackle	وضع متعادل وسایل ماهیگیری
balanced window	پنجره چرخان
balanced design	طرح با تراز یکسان
balanced winder	پله مارپیچ
spring balanced	ترازوی فنری
balanced stock	ذخیره اماد متعادل
balanced economy	balanced
balanced reaction	واکنش موازنه شده
balanced circuit	مدار متعادل
balanced circuit	اتصال سیمتریک
balanced budget	بودجه متوازن
balanced handle	دسته تعادل
balanced mobilization	بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
balanced actuator	سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
balanced rudder	سکان متعادل
balanced state	حالت تعادل
balanced state	حالت متوازن
balanced state	حالت متعادل
balanced load	بار خارجی متعادل
cyclically balanced budget	بودجه متوازن ادواری
balanced pressure torch	[مشعل با فشار متعادل]
balanced growth model	الگوی رشد متوازن
balanced budget theorem	قضیه بودجه متوازن
balanced armature unit	جوشن متعادل
balanced plain weave	گلیم باف فرش
balanced plain weave	بافت ساده یک رو یک زیر
balanced budget multiplier	ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
balanced control surfaces	سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
balanced polyphase system	مدار چند فاز متوازن
multiplier effect of a balanced budget	اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
transmission	ارسال داده یک بیت در هر زمان
transmission	ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
transmission	خطای ناشی از اختلال در خط
transmission	اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmission	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission	انتقال
transmission	وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmission	که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission	مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission	جعبه دنده
transmission	ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmission	عبور
transmission	مخابره مخابرات
transmission	ارسال
transmission	فرافرستی
transmission	گیربکس
transmission	مخابره کردن
transmission	ارسال کردن
transmission	مخابره
transmission	ارسال پیام
transmission	سخن پراکنی
transmission	فرافرستادن
transmission	فرا فرستی
transmission	تراگسیل
transmission	سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission	مخابرات ارسال
digital transmission	انتقال دیجیتالی
digital transmission	مخابره دیجیتال
digital transmission	انتقال رقمی
synchronous transmission	انتقال همزمان
synchronous transmission	مخابره همگام
duplex transmission	مخابره دورشتهای
duplex transmission	مخابره دو رشتهای
neutral transmission	مخابره خنثی
negative transmission	پخش منفی
transmission cable	کابلانتقال
synchronous transmission	مخابره همزمان
afferent transmission	هدایت اورانی
data transmission	مخابره داده ها
data transmission	ارسال داده
data transmission	مخابره داده
isochronous transmission	ارسال داده آسنکرون روی خط سنکرون
light transmission	انتقال نور
image transmission	انتقال تصویر
end of transmission	انتهای مخابره
serial transmission	ارسال سری
parallel transmission	انتقال موازی
social transmission	انتقال اجتماعی
serial transmission	مخابره سری مخابره نوبتی
parallel transmission	ارسال موازی
simplex transmission	مخابره ساده
information transmission	انتقال اطلاعات
parallel transmission	مخابره موازی
positive transmission	پخش مثبت
polar transmission	مخابره قطبی
heat transmission	انتقال گرما
energy transmission	انتقال انرژی
epicyclic transmission	جعبه دنده اپی سیکلیک
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
error transmission	ارسال خطا
analog transmission	مخابره قیاسی
four speed transmission	گیربکس چهاردور
transmission case	جعبه دنده
transmission case	گیربکس
transmission security	تامین ارسال پیام
asymmetric transmission	روش ارسال داده که در مودم های سریع استفاده میشود
power transmission	انتقال انرژی
transmission rate	نرخ مخابره
transmission oil	روغن جعبه دنده
transmission of sound	انتقال یاعبورصدا
video transmission	ارسال ویدئویی
wireless transmission	انتقال بی سیم
worm transmission	گیربکس با چرخ دنده حلزونی
analog transmission	انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
transmission tower	برج انتقال
transmission rate	سرعت مخابره
transmission security	تامین ارسال
transmission security	تامین مخابره
transmission shaft	محور انتقال
transmission shaft	شفت گیربکس
transmission system	شبکه انتقال
transmission system	سیستم انتقالی
transmission system	دستگاه انتقالی
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
asynchronous transmission	اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
asynchronous transmission	انتقال غیرهمزمان
transmission dynamometer	توان سنج انتقالی
transmission error	خطای مخابره
transmission facility	وسیله انتقال
transmission factor	ضریب عبور
transmission gear	چرخ دنده انتقال
transmission grating	شبکه عبور
power transmission	انتقال قدرت
transmission limit	محدوده فرافرستی
electricity transmission	انتقالالکتریسیته
transmission grease	گریس جعبه دنده
asynchronous transmission	مخابره ناهمگام
asynchronous transmission	مخابره غیرهمزمان
baseband transmission	روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transmission/reception of messages	دریافت
Hertzian wave transmission	انتقالموجافقی
tubular transmission shaft	محور انتقال لولهای
transmission of the electric current	انتقالفوریالکتریکی
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
transmission/reception of messages	انتقالپیام
high frequency transmission	انتقال فرکانس بالا
automobile gear transmission	گیربکس اتومبیل
vestigial sideband transmission	پخش باند جانبی مانده
asymmetrical sideband transmission	پخش باند جانبی مانده
integrate transmission system	سیستم انتقال مجتمع
maximum light transmission	انتقال نور حداکثر
half duplex transmission	مخابره دو نیم رشتهای
main transmission shaft	محور انتقال اصلی
velocity of energy transmission	سرعت انتقال انرژی
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
transmission level meter	دستگاه اندازه گیری سطح انتقال پگل مسر
transmission oil pump	پمپ روغن جعبه دنده
variable speed transmission	گیربکس پلهای
tubular transmission shaft	لوله کاردان
microwave transmission lines	خطوط انتقال ریزموج
digital data transmission	ارسال دیجیتالی داده
internal transmission factor	ضریب انتقال داخلی
start stop transmission	مخابره قطع و وصلی
oil hydraulic transmission	گیربکس هیدرولیکی
end of transmission block	انتهای بلاک مخابره
end of transmission block	خاتمه ارسال بلاک
high-tension electricity transmission	امتدادبلندناقلالکتریسیته
high tension transmission tower	دکل انتقال فشار قوی
piv variable speed transmission	جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
transmission of the rotary motion to the rotor	ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
d.c. high tension power transmission	انتقال فشار قوی دی . سی .
line by line analysis	تجزیه سطر به سطر
line by line milling	فرز کردن سطر به سطر
line to line fault	اتصال کوتاه خط به خط
line to line voltage	ولتاژ بین دو خط
line to line voltage	ولتاژ زنجیر شده
line to line spacing	فاصله سطور
line to line fault	تماس خطوط
line to line fault	اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault	اتصال کوتاه دوقطبی
line by line milling	فرز کردن سطری
below the line	درامد یا هزینه غیر مترقبه
line by line	سطر به سطر
line	خط زدن
line-up	ردیف ایستادن تیم
line-up	به خط شدن
line up	ردیف ایستادن تیم
line up	به ترتیب ایستادن
line up	به خط شدن
off line	منفصل
off line	قطع
off line	غیر متصل
off line	برون خطی
off line	وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com