English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
ball stand محلتوقفتوپ
Other Matches
four ball مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
into a ball نخ راگلوله کنید
to a. the ball توپ رانشان دادن
to a. the ball اماده انداختن
three ball مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
ball بقچه [کاموا ]
ball بال [رقص]
ball مجلس رقص
to a. the ball توشدن
on the ball <idiom> باهوش
have something on the ball <idiom> باهوش ،زرنگ
have a ball <idiom> روزگارخوش داشتن
best ball بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
no ball اصطلاحیدرورزشچوگان
ball کانون [کاموا]
ball توپ دور از دسترس توپزن
ball توپ
ball گلوله توپ
ball ساچمه توپ
ball گلوله کردن
ball بیضه
ball توپ بازی مجلس رقص
ball گرهک
ball ایام خوش
ball رقص
ball گلوله
ball ساچمه
ball گوی
come to a stand متوقف شدن
to take one's stand جا گرفتن
stand in for someone <idiom> جانشین کسی بودن
To stand someone up . کسی را قال گذاشتن ( منتظر ؟ معطل گذاردن )
stand-alone <adj.> خود کفا [به تنهایی] [مستقل ]
Please stand up ! لطفا" بایستید !
to stand out دوام یاایستادگی کردن
to stand up for پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
to stand behind پشت سر ایستادن
to stand up وایستادن برخاستن
to take one's stand جای گزیدن
(can't) stand <idiom> تحمل نکردن،دوست نداشتن
stand for علامت چیزی بودن
take a stand on something <idiom> فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
stand up to someone <idiom> شجاعت روبرو شدن را داشتن
stand up for <idiom> جنگیدن برای
to stand out برجسته بودن
stand up <idiom> مقاوم بودن
stand over <idiom> زیر ذرهبین بردن
stand out <idiom> موردتوجه بودن
to stand at a بحالت خبردارایستادن
stand off <idiom> کنارماندن
stand for <idiom> اجاره دادن
stand for <idiom> سرحرف خود بودن
stand for <idiom> درفکر کسی بودن
stand by <idiom> پشت کسی بودن ،هوای کسی را داشتن
stand by <idiom> نزدیک بودن
stand off <idiom> دورنگه داشتن
to stand in with any one با کسی هم پیمان بودن
stand for هواخواه بودن
stand up to روبرو شدن با
take one's stand جاگرفتن
take one's stand جا گزیدن
to stand up with رقصیدن با
stand by دم دست بودن اماده خدمت
stand by حاضر بودن
stand by دم دست
to stand د رچیزی پافشاری یا اصرارکردن
stand up f. جنگ اشکاریاعلنی
to stand over عقب افتادن
stand first اول بودن
stand for داوطلب بودن
stand alone خودکفا
stand out برجسته بودن
stand out دوام اوردن ایستادگی کردن
stand out برجسته عالی
stand to انجام دادن
stand out حرکت کردن ناو به سمت دریا
stand over معوق ماندن
to stand چیزیرادقیقا رعایت کردن
it stand well with him بامن نظرمساعدی دارد
to stand by ایستادن
to stand by ایستادن وتماشا کردن
to stand by گوش بزنگ بودن
to stand for داوطلب بودن
to stand for نامزد بودن هواخواه بودن
to stand for طرفداری کردن از
stand alone مستقل
to stand over معوق ماندن
to stand or go between میانجی شدن
to stand between میانجی شدن
stand alone وضعیت یکتا
it stand well with him بامن خوب است
stand alone به تنهایی
to come to a stand متوقف شدن
i stand to it that جدا عقیده دارم که
to come to a stand ایستادن
to come up to the stand بمیزان یا پایه معین رسیدن
to stand a. off دورایستادن
to stand a. off کناره گرفتن
to stand in the way of مانع شدن
stand-in قرب ومنزلت
stand سکوب تماشاچیان مسابقات
stand تحمل کردن
stand دوره سکون اب دریا
stand مقر پایه
stand تکیه گاه
stand توقفگاه وضع
stand over عقب افتادن
stand off محشور نبودن
stand off دفع کردن بدفع الوقت گذراندن
stand سه پایه دکه بساط دکان
stand off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off خصوصیات جنگ افزار هواپیما
stand بساط ایستگاه
stand توقفگاه
stand off مساوی یاهیچ به هیچ
stand off سرد گریز کردن
stand جایگاه گواه در دادگاه
stand طرز یا محل ایستادن کمانگیر
stand-in جانشین هنرپیشه شدن
stand پایه
stand توده
stand ماندن
stand in عوض
stand in جانشین هنرپیشه شدن
stand in قرب ومنزلت
stand in شرکت کردن
stand-in عوض
stand قسما ساکن دستگاه مقام نوردکاری
stand کمینگاه شکارچی
stand-in شرکت کردن
stand ایستگاه
stand سطح معمولی اب دریا
stand علامت یادبود
stand مقاومت کردن
stand water slack
stand دفاع مداوم
stand-off محشور نبودن
stand پایه میز کوچک
stand-off دفع کردن بدفع الوقت گذراندن
stand (someone) up <idiom> به سر قرار نرفتن
stand مکث موضع
stand بستهای فولادی کورهای بلند
stand توقف
stand ایست کردن توقف کردن
stand up برپاماندن
stand up روی پا ایستادن ایستاده
stand ایستادن
stand ایست
stand up با استقامت
stand-up اهاردار وسفت
stand-up با استقامت
stand-up روی پا ایستادن ایستاده
stand-up برپاماندن
stand وضع
stand عهده دارشدن موقعیت
stand مقام
stand-off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand up اهاردار وسفت
stand-off خصوصیات جنگ افزار هواپیما
stand-off مساوی یاهیچ به هیچ
stand واداشتن
stand-off سرد گریز کردن
stand بودن واقع بودن
stand قرار گرفتن
stand راست شدن
stand شهرت
to play ball توپ بازی کردن
green ball توپسبز
sit on the ball بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
snow ball گلوله برف
squat under the ball توپگیری با شیرجه
square ball پاس عرضی
spot ball گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
sour ball کلوچه سخت ترش مزه
small ball پرتاب بی حالت
snow ball با گلوله برف زدن
short ball شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
straight ball پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
to block a ball نگهداشتن توپ در بازی
big ball ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
to keep the ball rolling رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
to kick a ball توپ زدن
to kick a ball توپی را
to kick a ball زدن
to muff a ball از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
to open the ball اول رقصیدن
to open the ball پیش قدم شدن
ball is in your court <idiom> [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
marine ball نوعی واترپولو دراستخر کم عمق 02 در04 متر
The ball is in your court. <idiom> حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
to stay on the ball <idiom> تند ملتفت شدن و واکنش نشان دادن
to pass the ball to somebody توپ را به کسی پاس دادن
to keep the ball moving توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
to let the ball do the work توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
to give the ball away توپ را [از دست] دادن
to swat the ball away با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
movement off-the-ball بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
play ball with someone <idiom> شرکت منصفانه
keep the ball rolling <idiom> اجازه فعالیت دادن
keep one's eye on the ball <idiom>
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com