English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
baltic exchange بازار بورس بالتیک
baltic exchange بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
Other Matches
baltic دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
exchange دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange دادن چیزی به جای چیز دیگر
exchange جابه جایی داده بین دو محل
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
in exchange for درعوض
exchange مرکز مبادله
first of exchange نسخه اصلی برات
in exchange for بجای
exchange value ارزش مبادلهای
exchange value ارزش مبادله
re exchange برات رجوعی
value in exchange ارزش مبادله
to exchange something [for something] معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something [for something] مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
exchange ارز
exchange معاوضه
exchange ارز معاوضه
exchange مبادله پول
exchange تبادل ردوبدل ارز
exchange رد و بدل کننده
exchange عوض کردن تسعیر یافتن
exchange صرافی مبادله کردن
exchange صرافخانه
exchange جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange اسعار
exchange مبادله
exchange مبادله کردن تعویض
exchange تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchange تهاتر تسعیر
exchange صرافی
exchange رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange تفاوت
exchange تبادل
exchange معاوضه کردن
exchange مبادله کردن
exchange معاوضه و مبادله پول
exchange selector سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
exchange service بنگاه معاوضه
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
exchange sort جورکردن معاوضهای
exchange transactions معاملات برواتی
futures exchange مبادله سلف
exchange restriction کنترل مبادله ارز
exchange variation واریاسیون تعویضی
forign exchange ارز
exchange office مرکز تلفن خودکار
heat exchange تبادل گرما
heat exchange تبادل حرارت
futures exchange خرید اتی
exchange zone فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
exchange restriction محدودیت ارزی
exchange of notes نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
exchange of notes مبادله یادداشتها
exchange of flags مبادله پرچمها
exchange market بازار اسعار
exchange market بازار داد و ستد
exchange intervention دخالت در بازار ارز
exchange integral بر هم کنش تبادلی
exchange force نیروی تبادلی
exchange energy انرژی تبادل
exchange of pleadings تبادل لوایح
exchange of views تبادل نظر
exchange restricition ممنوعیت ارزی
exchange restricition محدودیت ارزی
exchange register ثبات معاوضهای
exchange rationing جیره بندی ارز
par of exchange نرخ برابری ارز
exchange point نقطه تعویض
exchange parity نرخ برابری ارز
exchange parity برابری ارز
exchange of views رایزنی
exchange economy اقتصاد مبادلهای
intermediate exchange مرکز
losing the exchange تفاوت دادن
trunk exchange مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
toll exchange مرکز تلفن
to exchange blows جنگ کردن
to exchange blows دست بگریبان شدن
through bill of exchange بارنامه سراسری
teletype exchange مرکز تله تایپ
tandom exchange مرکز تلفن خودکار تاندوم
symmetrical exchange تعویض قرینه
unvisual exchange مبادله نامرئی چوب
currency exchange تبدیلپول
To greet someone . To exchange greetings with someone. با کسی سلام وتعارف کردن
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
stock exchange بورس سهام
What is the exchange rate? نرخ تبدیل چقدر است؟
social exchange تبادل اجتماعی
stock exchange بورس اوراق بهادار
medium of exchange وسیله داد وستد
manual exchange مرکز دستی
main exchange مرکز اصلی
magneto exchange مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
local exchange ردوبدل کننده محلی
ion exchange تبادل یون
ion exchange تبادل یونی
international exchange مرکز تلفن بین المللی
medium of exchange وسیله مبادله
minor exchange تفاوت کوچک
rate of exchange نرخ ارز
rate of exchange نرخ تسعیر
rate of exchange نرخ مبادله
rate of exchange نرخ مبادله ارز
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
money exchange تبدیل پول
money exchange صرف
intermediate exchange واسطه
chemical exchange تبادل شیمیایی
bill exchange برات بازرگانی
automatic exchange رد و بدل کننده خودکار
acyl exchange اسید کافت
foreign exchange تعویض خارجی
foreign exchange پول خارجی
foreign exchange ارز خارجی
foreign exchange پول کشور خارجی
foreign exchange ارز
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
bill exchange برات
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
exchange of blows تبادل ضربه
central exchange مرکزتلکس
central exchange مرکز تلفن خودکار
broadband exchange تعویض پهن باند
branch exchange رد و بدل کننده شعبهای
exchange rate مظنهء ارز
bill of exchange برات
bill of exchange برات مبادلهای
bill of exchange برات ارزی
foreign exchange مبادله خارجی
stock exchange بورس اوراق بهادار
exchange rates نرخ ارز
exchange rates مظنهء ارز
exchange rate نرخ تبدیل ارز
exchange rate نرخ تسعیر ارز
exchange rate نرخ مبادله ارز
exchange rate نرخ مبادله
exchange rate نرخ مبادلهای
exchange rates نرخ مبادلهای
exchange rates نرخ مبادله
stock exchange بورس سهام
telephone exchange مرکز تلفن خودکار
telephone exchange مرکز تلفن
exchange rates نرخ تبدیل ارز
exchange rates نرخ تسعیر ارز
exchange rates نرخ مبادله ارز
exchange rate نرخ ارز
direct exchange تعویض باداغی
commodity exchange بورس کالا
exchange broker دلال ارز
exchange battery باطری
equation of exchange به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
commodities exchange بورس کالا
commodity exchange مبادله کالا
commodity exchange بورس مواداولیه
concentred exchange تبادل همزمان
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
energy exchange تبادل انرژی
electron exchange تبادل الکترون
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
exchange buffering میانگیری معاوضهای
exchange control کنترل ارزی
exchange depareciation تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control نظارت ارز
exchange control کنترل ارز
exchange depreciation کاهش ارزش پول خارجی
exchange cable کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
exchange buffering زنجیرهای کردن داده
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
respiratory exchange index شاخص بهره تنفسی
depreciation of the exchange rate افت نرخ ارز
drawer of a bill of exchange برات دهنده
direct exchange items اقلام قابل تعویض مستقیم
rationing of foreign exchange جیره بندی ارز خارجی
shipped bill of exchange بارنامهای که حاکی ازمحموله است
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
exchange rate system نظام نرخ ارز
Currency exchange office صرافی
To argue ( exchange words ) with someone . با کسی یک بدوکردن
To exchange . To swap . To bandy. رد وبدل کردن
exchange of instruments of ratification مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
exchange of full powers رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
ion exchange resin رزین تبادل یونی
Where is the nearest exchange office? نزدیکترین صرافی کجاست؟
exchange rate parity نرخ برابری ارز
depreciation of the exchange rate کاهش نرخ ارز
quantity equation of exchange یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
floating rate of exchange نرخ شناور ارز
floating exchange rate نرخ شناور ارز
flexible exchange rate نرخ ارزانعطاف پذیر
cation exchange resin رزین تبادلگر کاتیونی
flexible exchange rate نرخ متغیر ارز
fixed exchange rate نرخ مبادله ثابت ارز
Internetwork Packet Exchange پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است
foreign exchange transactions معاملات ارزی
board exchange warranty ضمانت تعویض برد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com