Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (9 milliseconds)
English
Persian
band pass
صافی میان گذر
band pass
نوار عبور
band pass
نوار گذر
band pass
باندعبور
Search result with all words
band pass filter
فیلتر میانگذر
band pass filter circuit
مدار صافی باند پاس
Other Matches
x band
باند فرکانس
band
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
band
محدوده فرکانس ها بین دو حد
x band
باند- ایکس
q band
بند فرکانس
p band
باند فرکانس
k band
باند فرکانس
j band
باند فرکانس
saw band
نوار اره
band saw
ماشین اره باریک
band saw
اره نواری
band
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
band
ارکستر
band
نوار مانع
band
نوار لولا
band
شبکه سیم خاردار
band
باند
band
متحدشدن
band
با نوار بستن
band
دستهء موسیقی اتحاد
band
بصورت نوار دراوردن
band
نوارپیچیدن
band
دسته کردن
band
توافق
band
متحدکردن
band
نوار زخم بندی
band
روبان
band
باند بانداژ
band
قسمت موزیک
band
کمربند نوار
band
متحد کردن
band
بند و زنجیر
band
اره نواری
band
باریکه
band
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
band
باندرادیو
band
مدار ارتباطی که سیگنال
band
نواره
band
تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
band
متحد شدن
band
نوار
bloch band
نوار بلوخ
bloch band
نوار انرژی
boot band
کش مخصوص گتر شلوارنظامی
rotating band
کمربند گلوله
rotating band
کمربند مسی گلوله
belly band
زیرتنگ
belly band
تنگ
nose band
بخشی از کلگی اسب
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
band stop
صافی میان نگذر
side band
ساید باند
band structure
ساختار نواری
band switch
کلید تغییر باند
band wheel
چرخ تسمه خور
band width
پهنای نوار
band width
باند
band width
نوار
positioning band
حلقه استقرار
band width
پهنای باند
side band
باند کناری
base band
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
normal band
نوار متعارفی
neck band
یخه پیراهن یا جامه دیگر
conduction band
نوار رسانایی
frequency band
باند فرکانس
curtain band
بازوبندپرده
dead band
نوار مرده
frequency band
باند بسامد
forbidden band
نوار ممنوع
forbidden band
نوار غیر مجاز
filled band
نوار پر
excitation band
نوار تحریک
error band
باند خطا
doublet band
نوار دوتایی
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
energy band
باند انرژی
empty band
نوار تهی
conducting band
نوار رسانا
broad band
پهن باند
broad band
باند پهن
latitude band
نوار عرضی
latitude band
نوار عرضی زمینی
latitude band
کمربند عرضی
intermediate band
باند میانی
in band signalling
ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است
image band
باند فرکانس تصویر
head band
شیرازه
head band
پیشانی بند
head band
روسری
guard band
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard band
باند نگهبان
color band
نوار رنگی روی جعبه مهمات
energy band
نوار انرژی
brass band
ادوات انها از برنج باشد
net band
بندتوری
midriff band
نوارتیغهوسطسینه
gravity band
نوارگرانشزمین
band selector
انتخابنوار
band ring
حلقهنواری
adjusting band
نوارمتحرک
rubber band
کش
rubber band
نوارکش
rubber band
نوار لاستیکی
Citizens' Band
باند خصوصی
Citizens' Band
باند شهروندان
Band-Aids
چارهی سطحی و موقتی
Band-Aids
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aid
چارهی سطحی و موقتی
raised band
نواربرجسته
suspension band
نواراتصال
breast band
پیش بند
interlacing band
[آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
interlacement band
[آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
dentil-band
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
band-work
اسلیمی
band-stand
جایگاه ارکستر
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
arch-band
[نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
A military band.
دسته موزیک نظامی
one-man band
فردیکهچندسازراباهمبنوازد
elastic band
کش
nose band
رو دماغی
tightening band
نوارنگهدارنده
brass band
دسته موزیکی که
Band-Aid
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
spider band
حلقه عنکبوتی
string band
دسته موزیک سازهای سیمی
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
armature band
کمربند ارمیچر
band pulley
فلکه
slip band
نوار لغزش
band printer
چاپگر نواری
band printer
چاپگری که حروف آن روی قوپ فلزی متحرک قرار دارد
band chain
زنجیر مساحی
band of fire
نوار اتش
spectral band
نوار طیفی
band edge
لبه نوار
sweat band
زغره
band saw mill
اره نواری ماشین فرز
to keep step to a band
مطابق موزیک پازدن
band spectrum
بیناب نواری
band spectrum
طیف نواری
wave band
باند موج
wave band
دسته امواج رادیو
cigar band
نوارسیگار
waist band
کمربند
steel band
نوار فولادی
absorption band
نوار جذب
band screen
صافی مخازن
valence band
نوار والانس
band measure
کوباژ درجا
spinning band column
ستون نوار چرخان
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
vertical side band
میلهعمودیطرفین
narrow band filter
صافی فلزات باریک
narrow band ISDN
نام دیگر سیستم ارتباطی ISDN
partially occupied band
نوار نیم پر
valence band edge
لبه نوار والانس
band street writer
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
frequency band width
پهنای باند فرکانس
frequency band compression
تراکم باند فرکانس
long wave band
باند موج بلند
spectral band width
پهنای نوار طیف
velvet-band choker
طوقمخملی
technical identification band
نوارمشخصههایتکنیکی
effective band width
پهنای موثر نوار
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
anode band detection
یکسوسازی اندی
anode band detector
اشکارسازی اندی یکسوسازی اندی
conduction band edge
لبه نوار رسانش
band change switch
کلید تغییر باند فرکانس
intermediate frequency band filter
صافی باند فرکانس میانی
Band of robbers. Gand of thieves.
دسته دزدان
pass on
ردکردن
pass through
متحمل شدن
pass on
در گذشتن
pass on
پیش رفتن
pass through
دیدن
pass off
نادیده گرفتن
pass
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
pass on
دست بدست دادن
pass out
ناگهان بیهوش شدن
pass
انتقال یافتن منتقل شدن
pass over
عید فصح
pass over
غفلت کردن
pass over
چشم پوشیدن
pass out
مردن ضعف کردن
pass off
بخرج دادن قلمداد کردن
pass away
مردن
pass away
درگذشتن
pass
معبر
pass
گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
pass by
از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
pass by
ول کردن
pass
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass
رد کردن چوب امدادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com