Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
band stop	صافی میان نگذر
Other Matches
band	قسمت موزیک
band	کمربند نوار
band	نواره
band	توافق
band	شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band	متحد کردن
band	متحد شدن
band	شبکه سیم خاردار
band	باند
band	متحدشدن
band	روبان
band	باند بانداژ
band saw	ماشین اره باریک
band	متحدکردن
band	دسته کردن
band	نوارپیچیدن
band	بصورت نوار دراوردن
band	با نوار بستن
band	نوار
band	اره نواری
band	گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
band	باندرادیو
band	باریکه
band	محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
band	مدار ارتباطی که سیگنال
band	را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
band	محدوده فرکانس ها بین دو حد
band	دستهء موسیقی اتحاد
x band	باند فرکانس
band	نوار مانع
k band	باند فرکانس
p band	باند فرکانس
band	نوار زخم بندی
q band	بند فرکانس
saw band	نوار اره
x band	باند- ایکس
band	ارکستر
band	نوار لولا
band	تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
band	بند و زنجیر
band saw	اره نواری
j band	باند فرکانس
stop and go	پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
t stop	روش توقف با گذاشتن پای ازاد بطور عمودی پشت اسکیت دیگر
non-stop	یکسره
stop over	توقف کوتاه مدت
stop out	دیر به خانه آمدن [شب]
Last stop. All out.	آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن. [حمل و نقل]
non-stop	بیتوقف
non-stop	یک ریز
non-stop	مدام
to stop [doing something]	نگاه داشتن
to stop [doing something]	ایستادن [از انجام کاری]
until stop [up to the stop]	تا جای توقف
to stop somebody or something	کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
Stop here, please.	لطفا همینجا نگه دارید.
stop over <idiom>	شب بین راه ماندن
stop off <idiom>	توقف بین راه
stop by <idiom>	ملاقات کردن
stop-go	رفتارتغییرپذیروغیرمداوم
to stop [doing something]	توقف کردن [از انجام کاری]
non-stop	پیوسته
non-stop	پایسته
non-stop	بیوقفه
to stop [doing something]	دست کشیدن
to come to a stop	ایستادن [مهندسی]
stop	منع
stop	استوپ داور بوکس
stop	نگاه داشتن
stop	قطع کردن
stop	ایستادن
stop	متوقف کردن ایستگاه
stop	مکث
stop	جلوگیری منع
stop	ورجستن
stop	سدکردن
stop	ناک دان
stop	توقف منزلگاه بین راه
stop	خواباندن بند اوردن
stop	تعطیل کردن
stop	ایستگاه نقطه
stop	مانع
stop	متوقف کننده
stop	گیره
stop	برخورد
stop	ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stop	دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stop	از کار افتادن مانع شدن
stop	ایستادن توقف کردن
stop	ایستاندن
to come to a stop	متوقف شدن [مهندسی]
stop	ایست
stop	توقف
stop	توقف انجام کار
stop	لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop	زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stop	دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop	بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
to come to a stop	از کار افتادن [مهندسی]
stop	نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stop	انجام ندادن عملی
string band	دسته موزیک سازهای سیمی
sweat band	زغره
in band signalling	ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است
to keep step to a band	مطابق موزیک پازدن
valence band	نوار والانس
latitude band	کمربند عرضی
spider band	حلقه عنکبوتی
intermediate band	باند میانی
spectral band	نوار طیفی
latitude band	نوار عرضی
neck band	یخه پیراهن یا جامه دیگر
nose band	رو دماغی
nose band	بخشی از کلگی اسب
positioning band	حلقه استقرار
latitude band	نوار عرضی زمینی
positioning band	حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
normal band	نوار متعارفی
rotating band	کمربند گلوله
rotating band	کمربند مسی گلوله
side band	باند کناری
side band	ساید باند
slip band	نوار لغزش
waist band	کمربند
wave band	دسته امواج رادیو
wave band	باند موج
midriff band	نوارتیغهوسطسینه
raised band	نواربرجسته
tightening band	نوارنگهدارنده
elastic band	کش
one-man band	فردیکهچندسازراباهمبنوازد
A military band.	دسته موزیک نظامی
interlacing band	[آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
suspension band	نواراتصال
arch-band	[نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
band of shaft	[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
band-stand	جایگاه ارکستر
band-work	اسلیمی
dentil-band	[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
gravity band	نوارگرانشزمین
cigar band	نوارسیگار
Band-Aid	نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aid	چارهی سطحی و موقتی
Band-Aids	نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aids	چارهی سطحی و موقتی
Citizens' Band	باند شهروندان
Citizens' Band	باند خصوصی
net band	بندتوری
rubber band	نوار لاستیکی
rubber band	نوارکش
rubber band	کش
adjusting band	نوارمتحرک
band ring	حلقهنواری
band selector	انتخابنوار
interlacement band	[آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
band pass	صافی میان گذر
band structure	ساختار نواری
band switch	کلید تغییر باند
band wheel	چرخ تسمه خور
band width	پهنای نوار
band width	باند
band width	نوار
band width	پهنای باند
band spectrum	بیناب نواری
band spectrum	طیف نواری
band shell	جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
band pass	نوار عبور
band pass	نوار گذر
band pass	باندعبور
band printer	چاپگری که حروف آن روی قوپ فلزی متحرک قرار دارد
band printer	چاپگر نواری
band pulley	فلکه
band saw mill	اره نواری ماشین فرز
band screen	صافی مخازن
base band	ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
color band	نوار رنگی روی جعبه مهمات
filled band	نوار پر
doublet band	نوار دوتایی
bloch band	نوار انرژی
boot band	کش مخصوص گتر شلوارنظامی
broad band	پهن باند
dead band	نوار مرده
curtain band	بازوبندپرده
broad band	باند پهن
conduction band	نوار رسانایی
belly band	زیرتنگ
empty band	نوار تهی
energy band	نوار انرژی
base band	روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band	مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band	1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
excitation band	نوار تحریک
error band	باند خطا
belly band	تنگ
energy band	باند انرژی
conducting band	نوار رسانا
band of fire	نوار اتش
breast band	پیش بند
bloch band	نوار بلوخ
frequency band	باند فرکانس

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com