English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
bank failures ورشکستگی بانک
Other Matches
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
failures نقص
failures عجز و درماندگی
failures مین توان الکتریکی
failures متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failures تعداد مشخص خطا در یک دوره زمان معین
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures توقف کردن
failures انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures ورشکستگی
failures واماندگی
failures درمانگی
failures کوتاهی قصور
failures ناتوانی
failures شکست ورشکستگی
failures خرابی
failures عدم موفقیت
failures شکست
failures نارسایی
failures شکست خورده
failures عیب
failures عیب و نقص
failures عمل نکردن گیر سلاح
failures غفلت
failures گسیختگی
failures قصور
power failures خرابی برق
mean time between failures میانگین عمر
mean time between failures زمان میانگین بین دو خرابی
power failures قطع قدرت
Which bank do you bank with? در کدام بانک حساب دارید؟
You can bank on it! <idiom> میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
You can take it to the bank. <idiom> میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
Which bank do you bank with? با کدام بانک کار می کنید؟
near bank ساحل نزدیک رودخانه
bank on <idiom> اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
to bank واریزکردن
bank ساحل
bank سکو
bank کناره توده
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank بطورمتراکم
bank بانک ضرابخانه
bank کنار
bank بانک
bank بانکداری کردن
bank کپه کردن بلند شدن
bank لب
bank رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank در بانک گذاشتن
bank کرانه دیواری
bank مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
bank انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
bank مجموعهای از وسایل مشابه
bank قسمت برجسته سر پیچ
bank دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
bank کپه کردن
land bank بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
issuing bank بانک گشاینده اعتبار
issuing bank بانک صادر کننده
guide bank دیوار هادی سد
negotiating bank بانکی که اسناد را معامله میکند
loan bank بانک وامی
loan bank بانک استقراضی
negotiating bank بانک معامله کننده
national bank بانک ملی
opening bank بانک باز کننده اعتبار
paying bank بانک پرداخت کننده
mortgage bank بانک رهنی
monopoly bank بانک انحصاری
memory bank بانک حافظه
penny bank بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
germplasm bank بانک گونه ها
fraudvlent bank ورشکسته به تقصیر
bank switching راه گزینی محدوده
bank stock سهام بانک
bank sluice دریچه تخلیه
bank sluice دریچه کنترل
bank shot ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
bank shot ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
bank shot پرتابی که به تخته بخورد
bank revetment پوشش ساحل
bank restriction ممنوعیت تعویض پول با طلا
central bank بانک مرکزی
foot bank پیاده رو
foot bank زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
development bank بانک توسعه
deposit with the bank در بانک ودیعه گذاردن
deposit in the bank در بانک به ودیعه گذاردن
confirming bank بانک تائید کننده
bank transfers انتقالات بانکی
collecting bank بانک وصول کننده
bank reserves ذخایر بانکی
provident bank صندوق پس انداز
savings bank صندوق پس انداز
Where is the nearest bank? نزدیکترین بانک کجاست؟
piggy bank <idiom> بانک کوچک
break the bank <idiom> بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
bottle bank سطلآشغالمخصوصبطری
bank manager رییسبانک
penny bank صندوق پس انداز
account with [at] a bank حساب بانکی
intermediary bank بانک میانجی
approved bank بانک تایید شده
bank holiday ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
bank loan وام بانکی
bank balance پولموجود در حساببانکیفرد
bank of heliostats کرانهنورگرایی
savings bank قللک
saving bank بانک پس انداز
sand bank ریگ تپه
sand bank ریگ پشته
sand bank جزیره نما
sand bank تپه زیرابی
remitting bank بانک واگذارنده
presenting bank بانک ارائه کننده
piggy bank قللک
savings bank صندوق پس انداز
spoin bank انبار مازاد
fog bank مه انباشت
fog bank تودهی مه
bank holiday هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
bank holiday روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
world bank بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
world bank بانک جهانی
state bank بانک دولتی
state bank بانک استان
spoin bank محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
penny bank دیناری
bank contraction انقباض بانکی
bank annuities سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
bank angle سراشیب مسیر هواپیما
bank angle زاویه سراشیب مسیر
bank angle زاویه شیب ساحل
bank advance وام بانکی
bank acceptance قبولی بانکی
bank acceptance دریافتی
advising bank اعلام میکند
advising bank بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
advising bank بانک ابلاغ کننده
accepting bank بانک قبول کننده
bank annuities هم نامیده شده
bank asset دارائی بانک
bank bill برات بانک
bank commission کارمزد بانکی
bank check چک بانکی
bank charges bank
bank charges هزینههای بانکی
bank charge هزینههای بانکی
bank bond ضمانت بانکی
bank bond تعهد
bank bill حواله بانکی
bank bill اسکناس
authorized bank بانک مجاز
accepting bank بانک پذیرنده حواله یابرات
accepting bank بانک قبولی نویس
bank statement صورتحساب بانکی
bank statement صورت حساب بانکی
data bank بانک اطلاعاتی
data bank پایگاه داده ها
data bank پایگاه داده
data bank base data
data bank بانک اطلاعات
data bank بانک داده ها
river bank ساحل رودخانه
blood bank بانک جمع اوری خون
clearing bank بانک پس انداز
bank statements صورت حساب بانکی
bank statements صورتحساب بانکی
bank account حساب بانکی
oyster bank پرورشگاه صدف
merchant bank بانک بازرگانی
commercial bank بانگ بازرگانی
bank holidays تعطیلات رسمی
bank holidays تعطیلات بانکی
bank rate نرخ بهره بانکی
bank rate نرخ بانک
bank rate نرخ بانکی
bank rate مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
bank accounts حساب بانکی
clearing bank بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
bank credit اعتبار بانکی
bank of deposit صندوق پس انداز
bank of trancformer دسته مبدل
bank overdraft استفاده بیش از میزان اعتباردر
bank overdraft حساب جاری
bank liabilities بدهیهای بانکی
bank interest بهره بانکی
bank guarantee ضمانت نامه بانکی
bank guarantee ضمانت بانکی
bank giro همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
bank overdraft بدهی به بانک
bank paper اسکناس
bank liabilities تعهدات بانکی
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bank note چک تضمین شده
bank of issue بانک ناشر اسکناس
bank of deposit بانک پس انداز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com