English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
English Persian
barred by statute مشمول مرور زمان
Other Matches
barred a طاق حزبی
barred <adj.> <past-p.> بلوکه شده
barred <adj.> <past-p.> مسدود شده
barred <adj.> <past-p.> مانع شده
barred <adj.> <past-p.> بسته شده
barred <adj.> <past-p.> سد شده
barred مسدود
barred بسته
barred ممنوع
barred <adj.> <past-p.> بندآورده شده
He was barred from the casino. او [مرد] اجازه نداشت داخل این کازینو [قمارخانه] بشود.
cross barred دارای میلههای عرضی
time barred مشمول مرور زمان
barred spiral galaxy کهکشان مارپیچی مسدود کهکشان مارپیچی میله دار
statute حکم اساسنامه
statute احکام قانونی
statute فریضه
statute قانون مدون
statute قانون
statute قانون موضوعه
statute قانونی اساسنامه شرکت
statute of limitation مرور زمان
statute book قوانین موضوعه
declaratory statute هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
statute of fraud قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
statute mile مایل رسمی
statute mile میل رسمی معادل 0825 فوت
statute book کتاب قانون
statute book کتاب نظامنامه
declaratory statute قانون اعلامی
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
penal statute قانون جزا
penal statute قانون جزایی قانون مجازات
preamble of a statute مقدمه قانون
statute at large چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
statute labour بیگار
statute labour بیگاری
statute labour کار اجباری
statute of limitations قانون مرور زمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com