Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
barrier layer cell
پیل نور برقی مجاورتی
barrier layer cell
سلول لایه سدی
Other Matches
barrier layer
لایه سدی
barrier layer
بند الکترونی
barrier layer capacitance
فرفیت بند الکترونی
magnetic barrier layer
لایه سدکننده مغناطیسی
barrier layer detector
اشکارساز لایه سدی
barrier
مرز
barrier
سد
barrier
مانع
barrier
نرده
barrier
دیواره
barrier
راه کسی را بستن
barrier
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
barrier
حصار
barrier patrol
ناو گشتی سد کننده
barrier minefield
میدان مین داخل مانع
barrier material
مواد لازم برای ساختن موانع
barrier minefield
میدان مین سد کننده
barrier light
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
barrier light
نورافکن ساحلی
barrier tactics
فن استفاده از موانع
barrier inspection
بازدید ازموانع
energy barrier
سد انرژی
sound barrier
مانع صوتی
barrier-free
بدون حائل
barrier penetration
نفوذ در سد
antisubmarine barrier
سد ضدزیردریایی
arresting barrier
چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
barrier forces
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
barrier inspection
بازدید کنار جاده
activation barrier
سد فعال سازی
barrier patrol
گشتی مامور موانع
class barrier
مانع طبقهای
trade barrier
مانع تجارتی
trade barrier
قید و بند تجارتی
trade barrier
ممانعت تجاری
trade barrier
مانع تجارت
covering barrier
مانع پوششی
depletion barrier
ناحیه تخلیه
potential barrier
سد پتانسیل
rear barrier
حد عقب سپاه یا لشگر
protective barrier
سد حفافتی
fire barrier
اتش بر
protective barrier
مانع حمایتی
protective barrier
سد حمایتی
potential barrier
سد هستهای
barrier lamp
لامپاحتیاطرویمانع
barrier support
نگهدارندهمانع
barrier reef
سد اب سنگی
barrier reef
مرجان سنگ ساحلی
antisubmarine barrier
مانع ضد زیردریایی
barrier spacing
فاصله بین موانع
barrier spacing
مرزبندی کردن
barrier tactics
تاکتیک تهیه موانع
barrier plan
طرح موانع
potential barrier
پشته پتانسیل
barrier to entry
منع ورود به صنعت
barrier reef
صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
crush barrier
حصار
covering barrier
مانع پوشاننده
crash barrier
حصار کنار جاده
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
crossing barrier mechanism
قالبفلزی
contact potential barrier
پشته پتانسیل مجاورتی
barrier penetration by particles
نفوذ ذرات در سد
barrier combat air patrol
گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
barrier combat air patrol
گشتی مرزی هوایی
layer
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
the inner layer
لایه درونی
the inner layer
چینه درونی
e layer
طبقه هویساید
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
بوش جازم
layer
چینه
layer
برنامهای که تقاضای ارسال کند
layer
ل تصحیح خطا باشد
layer
لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند
layer
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer
رگه شاخه خوابانده
layer
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layer
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
layer
لایی
layer
مطبق کردن ورقه ورقه
layer
ورقه
layer
طبقه بندی کردن
layer
طبقه
layer
قشر
layer
لا
layer
لایه
layer
پوسته
germ layer
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
presentation layer
ششمین لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که روی فرمت ها
presentation layer
کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
porous layer
لایه روزنهای
layer line
خط لایه
intermediate layer
قشر واسطه
transition layer
منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
layer of rock
طبقه سنگی
basaltic layer
لایهپازالت
ash layer
لایهخاکستری
aluminium layer
لایهآلومینیومی
layer of rock
لایه سنگی
ozone layer
لایهی اوزون
layer depth
که در ان سرعت صوت به حداکثر می رسد
layer depth
عمق لایه اول اب دریا
layer binding
دورپیچی سفرهای
isothermal layer
سطوح هم حرارت اب دریا
isothermal layer
لایههای ایزوترمال
concrete layer
لایه بتنی
concrete layer
قشر بتنی
stabilized layer
لایه تثبیت شده
stabilized layer
قشر تثبیت شده
embryonic layer
غشاء جنینی غشاء سلولی
silt layer
لایه لای
brike layer
بنا
plate layer
متصدی تعمیر خط اهن
heaviside layer
طبقه هویساید
hard layer
لایه سفت
reversing layer
لایه واگردان
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
pipe layer
لوله کش
impermeable layer
لایه غیرقابل نفوذ
insulated layer
لایه عایق
confining layer
لایه فشارزا
tracked layer
ریل گذار
intermediate layer
لایه میانی
filter layer
لایه پالایش
filter layer
لایه صافی
top layer
لایه فوقانی
protective layer
لایه یا روکش محافظ
priming layer
لایه استری
depletion layer
ناحیه تخلیه
depletion layer
تهی لایه
hard layer
لایه سخت
layer tints
هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
drainage layer
بالایسد
middle layer
قشر میانی
blocking layer
لایه سدی
lava layer
لایهگدازه
sand layer
لایه ماسه
magnetic layer
لایه مغناطیسی
mantle layer
غشاء جنینی مخ
mine layer
کشتی مین گذار
medial layer
لایه میانی
[پزشکی]
bolster layer
بالش گیاهی
bursting layer
لایههای منفجر کننده
bursting layer
لایههای سقفی پناهگاه
insulated layer
ماده ایزوله کننده
granitic layer
لایهگرانیتی
brick layer
بنای درجه دو
brick layer
اجر چین
boundary layer
لایه مرزی
bottom layer
لایه مشترک
bolster layer
بالش نهائی
double layer winding
سیم پیچی دوطبقه
insulated intermediate layer
لایه میانی عایق
depletion layer capacitance
فرفیت بند الکترونی
surface boundary layer
لایه مرزی سطح
deep scattering layer
لایههای منعکس کننده عمق دریا
electrical double layer
لایه مضاعف الکتریکی
multi layer weld
جوشکاری چند لایه
one layer twisted wool
پشم یک لا تاب
railway track layer
ریل گذر راه اهن
multi layer coil
سیم پیچی چند لایه
thin layer chromatography
کروماتوگرافی لایه نازک
secure sockets layer
پروتکل ارسالی رمزگذاری شده طراحی شده توسط Netscape که ارتباط امن بین جستجوگر و وب سرور روی اینترنت برقرار میکند
light sensitive layer
لایه یا قشر حساس در برابرنور
kennelly heaviside layer
طبقه کنلی هویساید
kennelly heaviside layer
طبقه هویساید
laminar boundary layer
لایه مرزی خطی
cell
در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cell
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell
در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell
سلول یکنفری
cell
فرف نمونه
cell
سل
cell
خانه
cell
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell
حجره
cell
اتاقک
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
باطری
cell
یاخته
cell
پیل خانه باطری
cell
زندان انفرادی
cell
حفره
cell
خانه جدول
cell
سلول
tr cell
کلید فرگیر
cell
زندان تکی
cell
المان
cell
پیل
cell
پیل سلول
cell
جزء اصلی باطری
photoemissive cell
لامپ نور- برقی
photoconductive cell
پیل نور- رسانایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com