English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
bascule bridge پل متحرک
bascule bridge پل قپانی
bascule bridge پل باسکولی
bascule bridge پل بازشو
bascule bridge پل بازشونده
bascule bridge پل متحرک باسکولی
bascule bridge پل اهرمی
Search result with all words
double-leaf bascule bridge اهرم دولایهپل
single-leaf bascule bridge اهرم پلمتحرک
Other Matches
bascule قپان
bascule اهرام یا لنگرپل متحرک
bridge تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge اتصال دادن
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge پل فرماندهی کشتی
bridge پل ساختن
bridge بازی ورق
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge برامدگی بینی
bridge جسر
bridge پل
bridge پل فرماندهی
bridge پل زدن
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge compassplatform : syn
railroad bridge پل راه اهن
pontoon bridge پل موقت
pontoon bridge پل شناور قایقی
oxygen bridge پل اکسیژنی
operating bridge پل کارگاهی
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
navigating bridge پل ناوبری
railway bridge پل راه اهن
ribbon bridge پل تاشونده
road bridge پل راه
rise of a bridge خیز طاق پل
road bridge پل خیابان
road bridge راه پل
salt bridge پل نمک
signal bridge پل مخابره ناو
ribbon bridge پل کرکرهای
signal bridge پل مخابرات ناو
skew bridge پل کج
slab bridge پل دالو
natural bridge پل طبیعی
movable bridge پل بازشو
movable bridge پلی که میشودجابجا نمود
lever bridge پل بالا رو
lever bridge پل باز شو
lattice bridge پل نردهای
irish bridge پل ایرلندی
irish bridge ابنمای مغروق
irish bridge پل مغروق
irish bridge اب نما
inductance bridge پل اندوکتیویته
lattice bridge پل شبکهای
lifting bridge پل بالارو
movable bridge پل متحرک
measuring bridge پل اندازه گیری
maxwell m l bridge پل ماکسول
maxwell bridge پل اندازه گیری ماکسول
magnetic bridge پل رلوکتانس
magnetic bridge پل مغناطیسی
loading bridge پل بارگیری
impedance bridge پل اندازه گیری مقاومت
cross that bridge when you come to it <idiom> [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
through arch bridge پلکمانسراسری
portal bridge پلدروازهای
lift bridge پلبالارو
compass bridge قطبنمایعرشهکشتی
bridge of nose برآمدگیبینی
bridge assembly برآمدگیسیمها
beam bridge پلمیلهای
arch bridge پلقوسدار
transporter bridge پلانتقال
treble bridge پلصدایزیر
lattic-bridge تیر حمال مشبک
lattic-bridge پل نرده ای
bridge finance وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
bridge loan وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
water under the bridge <idiom> همه چیز عوض شده
cross a bridge before one comes to it <idiom> درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
wien bridge پل وین
wheatstone bridge مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
weigh bridge قپان تخت قنطار کش
the instability of a bridge نا استواری پل
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
swing bridge پل نوسان دار
swing bridge پل گردان
stick bridge پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
spar bridge پل ساخته شده ازگرده چوب
spar bridge پل الواری
the pier of a bridge پایه پل
the span of a bridge چشمه یا دهانه پل
weatstone bridge پل ویتستن
truss bridge پل اسکلت فلزی
truss bridge پل خرپایی
truss bridge پل با تیر مشبک
truss bridge پل دارای اسکلت اهنی
trestle bridge پل پایه خرپایی
treadway bridge پل دوخطه
treadway bridge پل عبور موقتی پیاده
slab bridge پل تاوه
draw bridge پل کششی
cantilever bridge پایه پل
cantilever bridge ستون پل
cantilever bridge پل قپانی
cantilever bridge پل معلق
canal bridge پل کیالی
bridge shoe زیره پل
bridge shoe پاشنه
bridge shoe پاشنه پل
cantilever bridge پل بازودار
cantilever bridge پل طرهای
cantilever bridge پل کنسول
deck of a bridge کف پل
deck of a bridge صفحه پل
decade bridge پل دهگانه
conductivity bridge پل برق رسانایی
clapper bridge پل سنگی
chain bridge پل معلق
chain bridge پل زنجیری
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
bridge seat پاشنه پل
bridge seat تکیه گاه
bridge rectifier یکسوکننده بریج
asses bridge قضیه حماریه
arched bridge پل قوسی
arched bridge پل کمانهای
suspension bridge پل اویزان
bailey bridge پل متحرک وموقتی
bridge head سر پل
bridge head سر پل ساحلی
bridge rectifier یکسو کننده پلوار
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bridge pier پایه پل
bridge escape فرار از پل
bridge deck بدنه پل
bridge circuit مدار پلوار
bridge carriageway شوسه پل
bridge building پل سازی
suspension bridge پل معلق
highway bridge راپل
flying bridge پل شناور
gap bridge گلویی ماشین تراش
flying bridge پل هوایی
foot bridge پل پیاده رو
impedance bridge پل امپدانس
pedestrian bridge پل پیاده رو
girder bridge پل بیلی متوسط
girder bridge پل چند تکه قابل نصب رویهم
girder bridge پل پوتری
girder bridge پل تیر حمالی
handling bridge پل بار
heydweiler bridge پل هایدویلر
bass bridge پایهباس
flying bridge پل موقتی
flumed bridge پل تنگ کننده معبر اب
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
flag bridge پل تیمساران
flag bridge پل پرچم
float bridge پل شناور
fixed bridge پل ثابت
floating bridge پل شناور
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
floating bridge پل متحرک موقتی
canal bridge پل کانال
lattice suspension bridge پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
deck arch bridge پلمنحنی
highfrequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس بالا
slide wire bridge پل ویتستن لغزان
half-through arch bridge پلازوسطکمانی
jack knife bridge پل متحرک تاشو
dry gap bridge پل خشکی
vertical lift bridge پل بالارو
dry gap bridge پل مخصوص اب بریدگی
material handling bridge پل باربری
The flood swepot away the bridge. سیل پل رابرد
lattice suspension bridge پل اویزشی مشبک
container-loading bridge پلورودبستههابهکشتی
floating pontoon bridge پل پونتون
three phase bridge tape مدارگرتس سه فاز
three phase bridge tape اتصال گرتس سه فازه
dry gap bridge پل ابرویی
cable suspension bridge پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
cable suspension bridge پل معلق با سیم تابیده
bridge spot weld جوشکاری نقطهای
three phase bridge connection اتصال پل سه فازه
turnable foot bridge پل پیاده رو گردان
frequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس
material handling bridge پل بارگیری
maxwell wien bridge پل اندازه گیری ماکسول-وین
center swing bridge پل میانگرد
multi span bridge پل چند دهانه
village road bridge پل روستائی
three phase bridge tape circuit rectifying
high tension test bridge پل ازمایش فشار قوی
double track railway bridge پل راه اهن باسکوی دوبل
high tension bridge equipment دستگاه ازمایش فشار قوی
high tension measurement bridge پل اندازه گیری فشار قوی
single-span beam bridge پلمیلهایتکدهانهای
multiple-span beam bridge پلمیلهایچنددهانهای
snows of yesteryear [water under the bridge] <idiom> هر چه گذشت گذشته. [غیر قابل تغییراست] [اصطلاح]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com