Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
base band
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
Other Matches
saw band
نوار اره
band saw
اره نواری
band saw
ماشین اره باریک
band
باریکه
band
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
band
محدوده فرکانس ها بین دو حد
band
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
band
مدار ارتباطی که سیگنال
band
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
band
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
p band
باند فرکانس
q band
بند فرکانس
k band
باند فرکانس
j band
باند فرکانس
x band
باند فرکانس
x band
باند- ایکس
band
بند و زنجیر
band
با نوار بستن
band
بصورت نوار دراوردن
band
نوارپیچیدن
band
دسته کردن
band
متحدکردن
band
نوار زخم بندی
band
باند بانداژ
band
روبان
band
توافق
band
دستهء موسیقی اتحاد
band
ارکستر
band
نوار لولا
band
تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
band
متحدشدن
band
باند
band
نوار
band
اره نواری
band
باندرادیو
band
متحد شدن
band
متحد کردن
band
نواره
band
کمربند نوار
band
قسمت موزیک
band
شبکه سیم خاردار
band
نوار مانع
spectral band
نوار طیفی
cigar band
نوارسیگار
string band
دسته موزیک سازهای سیمی
sweat band
زغره
image band
باند فرکانس تصویر
slip band
نوار لغزش
side band
ساید باند
rotating band
کمربند گلوله
spider band
حلقه عنکبوتی
rotating band
کمربند مسی گلوله
raised band
نواربرجسته
net band
بندتوری
midriff band
نوارتیغهوسطسینه
gravity band
نوارگرانشزمین
side band
باند کناری
to keep step to a band
مطابق موزیک پازدن
band selector
انتخابنوار
adjusting band
نوارمتحرک
rubber band
کش
rubber band
نوارکش
rubber band
نوار لاستیکی
Citizens' Band
باند خصوصی
Citizens' Band
باند شهروندان
Band-Aids
چارهی سطحی و موقتی
Band-Aids
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aid
چارهی سطحی و موقتی
Band-Aid
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
wave band
باند موج
wave band
دسته امواج رادیو
waist band
کمربند
valence band
نوار والانس
band ring
حلقهنواری
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
energy band
نوار انرژی
frequency band
باند فرکانس
guard band
باند نگهبان
guard band
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
curtain band
بازوبندپرده
conduction band
نوار رسانایی
frequency band
باند بسامد
forbidden band
نوار ممنوع
forbidden band
نوار غیر مجاز
empty band
نوار تهی
energy band
باند انرژی
doublet band
نوار دوتایی
error band
باند خطا
excitation band
نوار تحریک
filled band
نوار پر
dead band
نوار مرده
conducting band
نوار رسانا
head band
روسری
belly band
تنگ
latitude band
کمربند عرضی
latitude band
نوار عرضی زمینی
latitude band
نوار عرضی
neck band
یخه پیراهن یا جامه دیگر
normal band
نوار متعارفی
nose band
رو دماغی
nose band
بخشی از کلگی اسب
belly band
زیرتنگ
bloch band
نوار بلوخ
bloch band
نوار انرژی
head band
پیشانی بند
head band
شیرازه
color band
نوار رنگی روی جعبه مهمات
in band signalling
ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است
intermediate band
باند میانی
broad band
باند پهن
broad band
پهن باند
boot band
کش مخصوص گتر شلوارنظامی
positioning band
حلقه استقرار
band spectrum
بیناب نواری
band structure
ساختار نواری
band switch
کلید تغییر باند
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
band wheel
چرخ تسمه خور
band width
پهنای نوار
band width
باند
band printer
چاپگری که حروف آن روی قوپ فلزی متحرک قرار دارد
band width
نوار
band width
پهنای باند
elastic band
کش
band-stand
جایگاه ارکستر
band printer
چاپگر نواری
band saw mill
اره نواری ماشین فرز
dentil-band
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
interlacement band
[آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
band spectrum
طیف نواری
band pass
صافی میان گذر
band-work
اسلیمی
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
band screen
صافی مخازن
band pulley
فلکه
absorption band
نوار جذب
steel band
نوار فولادی
arch-band
[نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
band stop
صافی میان نگذر
A military band.
دسته موزیک نظامی
band of fire
نوار اتش
band measure
کوباژ درجا
one-man band
فردیکهچندسازراباهمبنوازد
band edge
لبه نوار
interlacing band
[آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
brass band
دسته موزیکی که
band pass
نوار عبور
band pass
نوار گذر
armature band
کمربند ارمیچر
band chain
زنجیر مساحی
tightening band
نوارنگهدارنده
breast band
پیش بند
band pass
باندعبور
brass band
ادوات انها از برنج باشد
suspension band
نواراتصال
band change switch
کلید تغییر باند فرکانس
partially occupied band
نوار نیم پر
anode band detector
اشکارسازی اندی یکسوسازی اندی
long wave band
باند موج بلند
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
anode band detection
یکسوسازی اندی
vertical side band
میلهعمودیطرفین
narrow band filter
صافی فلزات باریک
narrow band ISDN
نام دیگر سیستم ارتباطی ISDN
band pass filter
فیلتر میانگذر
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
conduction band edge
لبه نوار رسانش
spectral band width
پهنای نوار طیف
frequency band compression
تراکم باند فرکانس
band street writer
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
velvet-band choker
طوقمخملی
valence band edge
لبه نوار والانس
effective band width
پهنای موثر نوار
frequency band width
پهنای باند فرکانس
technical identification band
نوارمشخصههایتکنیکی
spinning band column
ستون نوار چرخان
Band of robbers. Gand of thieves.
دسته دزدان
band pass filter circuit
مدار صافی باند پاس
intermediate frequency band filter
صافی باند فرکانس میانی
second base
دومینپایگاه
base 0
پایه 01
base 0
decimal
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
base course
قشر لعاب
sub base
زیر بستر
base course
قشر پی راه
first base
اولینپایگاه
sub base
زیر قشر
base course
لایه اساس قشر اساس
base course
لایه شالوده
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
r base
ار- بیس
to base one self
تکیه کردن
to base one self
اعتماد کردن
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
It is base on a precedent.
مسبوق به سابقه است
base of a triangle
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
inorganic base
باز غیر الی
fuse base
پایه ی فیوز
base pay
حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com