English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (10 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
computerized data base پایگاه دادههای کامپیوتری
data base پایگاه داده ها
data base مبنای اطلاعات
data base administrator مسئول پایگاه داده ها
data base administrator مدیرپایگاه داده
data base analyst تحلیل گر پایگاه داده
data base environment محیط پایگاه داده
data base management مدیریت پایگاه داده ها
data base management مدیریت پایگاه داده
data base management system سیستم مدیریت پایگاه داده ها
data base manager مدیر پایگاه داده
data base packages management base data
data base specialist متخصص پایگاه داده
distributed data base پایگاه داده توزیعی
hierarchical data base management system سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
very large data base پایگاه داده بسیار بزرگ
Other Matches
base course لایه شالوده
to base one self اعتماد کردن
to base one self تکیه کردن
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
sub base زیر قشر
sub base زیر بستر
get to first base <idiom> موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
r base ار- بیس
base 0 decimal
base course قشر لعاب
base course لایه اساس قشر اساس
base course قشر پی راه
second base دومینپایگاه
base 0 پایه 01
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
first base اولینپایگاه
base piece قبضه مبنا
base piece قنداق
base piece کف
base piece پایه پایه استقرار
chart base چارت مادر
chart base چارت مبنا
center base میدان مرکزی
bayonet base پایه لامپ میخی
base width عرض پایه پهنای پایه
base width ستبرای پایه
column base زیرستون
column base ته ستون
base piece توپ مبنا
base pay حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base peak پیک مبنا
base period زمان مبنا
base shop تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
monetary base پایه پولی
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
base path مسیر بین پایگاهها
base piece توپ اصلی
column base پایه ستون
conjugate base باز مزدوج
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base unit یکای بنیادی
base runner توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base plate صفحه پای ستون
base plate صفحه زیر ستون
base ring رینگ پایه
base reserves ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base plug درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base reserves اماد مبنای ذخیره
base repair تعمیرات پایگاهی
base point نقطه مبنا
base price قیمت پایه
base repair تعمیر اساسی
base register ثبات مینا
base register ثبات پایه
base running دویدن بسوی پایگاه
base section بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base unit یکان مبنا
base unit یکان پایگاهی
base symbol علایم قراردادی مبنا
base surge ابر پایه قارچ اتمی
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone سنگ زیرین
base spray بسک ته
base spray بسکهای ته گلوله
base piece مقر
base speed سرعت منتجه
base speed سرعت مبنا
base shop تعمیرگاه پادگانی
base pitch فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base shear نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base price قیمت مبنا
base of a triangle قاعده [مثلثی] [ریاضی]
bracket base پایهقلاب
base of splat پایهپشتصندلی
wheel base فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
time base مبدا زمانی
time base ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
tax base ماخذ مالیات
tax base مبنای مالیاتی
stanchion base زیرستون
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base مبنای نرم افزار
soft base باز نرم
single base تک مادهای
single base باروت یک حبهای
sight base پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
centre base ستونمرکزی
concrete base پایهیبتونی
dexter base پایهراستی
base-court حیات بیرونی
Attic base پایه ی آتنی
Asiatic base پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent. مسبوق به سابقه است
wave base سطحموج
telescope base پایهتلسکوپ
swivel base پایهگردنده
sprung base تشکفنری
sinister base منحنیانتهایی
recharging base بخشتغذیه
pin base پایهمیله
magazine base محلانبارخشاب
lamp base پایهلامپ
hardwood base پایهسختچوبی
fixed base پایهثابت
schiff base باز شیف
pseudo base شبه باز
knowledge base پایگاه معلومات
inorganic base باز غیر الی
inorganic base باز معدنی
hard base باز سختbaseball
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base سکوی پرتاب مستحکم
fuse base پایه ی فیوز
fox base+ فاکس بیس پلاس
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating base پایگاه شناور دریایی
filbert base پایگاه دروغین
filbert base پایگاه فریبنده
defense base پایگاه پدافندی
defense base پایگاه دفاعی
knowledge base پایگاه دانش
knowledge base پایگاه اگاهی
lewis base باز لوویس
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base بازی گرگم بهوا
polyacidic base باز چند اسیدی
polyacid base باز چند اسیدی
octal base هشت پایهای
number base پایه عدد
number base عدد پایه
number base مبنای عددی
naval base پایگاه دریایی
monetary base مبنای پولی
mobilization base حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base مبنای بسیج
magneto base پایه مگنت
loktal base لامپ قفلی
loctal base لامپ قفلی
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
base development ساختن پایگاه
base born حرامزاده
base band 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base metal فلزات بنیانی
base metal فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal فلز پست
base metals فلز پایه
base metals فلزات بنیانی
base metals فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals فلز پست
base band مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base metal فلز پایه
base camp پایگاه مبنا
base development تهیه پایگاه
base depot امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base defense پدافند پایگاه
base defense پدافند از پایگاه
base cover عکس برداری اولیه
base court حیاط بیرونی یاعقبی
base complex مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command فرماندهی پایگاه
base circle هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
base band روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base rates اهنگ پایه
base rates نرخ پایه
base rates نرخ مبنا
base rates ارزش اولیه
air base پایگاه هوایی
base rates تعرفه مبنا
advance base پایگاه جلو
advance base پایگاه مقدم صحنه عملیات
army base پایگاه نیروی زمینی
base rate ارزش اولیه
base rate نرخ مبنا
base address آدرس مبنا
base address نشانی پایه
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
bare base فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
bare base پایگاه اماده نشده
bare base پایگاه اشغال نشده
base rate اهنگ پایه
base rate نرخ پایه
base rate تعرفه مبنا
army base پادگان نیروی زمینی
base mortar خمپاره مبنا
base of origin پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of wall روپی
base line خط توجیه
base line خط مبنا
base line خط پایه
base level تهتراز
base ignition احتراق تحتانی
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base fuze ماسوره ته پران
base line خط کور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com