Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
base font
فونت پایه
base font
فونت پیش فرض
Search result with all words
document base font
فونت پایه مدرک
initial base font
فونت پایه اغازی
Other Matches
font
[حوض غسل تعمید]
scalable font
روش شرح نوشتار طوری که میتواند حروف با اندازههای مختلف ایجاد کند
script font
فونت چاپی شبیه به دستخط
cartridge font
فونت کارتریج
screen font
فونت یا قلم صفحه نمایش
downloadable font
فونت استقراری
downloadable font
فونت قابل استقرار در حافظه
default font
فونت پیش فرض یا قراردادی
type font
خانواده حروف
soft font
فونت نرم
soft font
فونت استقراری
built in font
فونت توکار
Symbol font
نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
font da/mover
یک برنامه کمکی است که توسط شرکت اپل تهیه گردیده است و در محیط مکینتاش بکار می رود
font family
خانواده فونت
font id conflict
اختلال شناسایی فونت
laser font
فونت لیزری
internal font
فونت درونی
monospaced font
نوشتاری که در آن هر حرف پهنای یکسانی دارد و تنظیم جدولها و ستون ها ساده میشود
font subsitution
جایگزینی فونت
font smoothing
صاف سازی فونت
font smoothing
صاف کردن فونت
out line font
قلم متغیر
out line font
فونت متغیر
printer font
قلم چاپگر
printer font
فونت چاپگر
font metric
سنجش فونت
font metric
اندازه گیری فونت
automatic font downloading
استقرار خودکار فونت
bit mapped font
فونت شطرنجی
bit mapped font
قلم شطرنجی
default numetic font
فونت عددی پیش فرض یاقراردادی
r base
ار- بیس
sub base
زیر قشر
sub base
زیر بستر
base course
قشر پی راه
to base one self
تکیه کردن
base course
لایه اساس قشر اساس
base course
لایه شالوده
base course
قشر لعاب
base 0
decimal
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
second base
دومینپایگاه
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
first base
اولینپایگاه
to base one self
اعتماد کردن
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base 0
پایه 01
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base surge
ابر پایه قارچ اتمی
base symbol
علایم قراردادی مبنا
knowledge base
پایگاه معلومات
center base
میدان مرکزی
base unit
یکان پایگاهی
hard base
باز سختbaseball
base stone
سنگ زیرین
inorganic base
باز غیر الی
fox base+
فاکس بیس پلاس
fuse base
پایه ی فیوز
inorganic base
باز معدنی
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
base unit
یکان مبنا
base unit
یکای بنیادی
column base
ته ستون
filbert base
پایگاه فریبنده
column base
پایه ستون
conjugate base
باز مزدوج
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
defense base
پایگاه پدافندی
defense base
پایگاه دفاعی
data base
پایگاه داده ها
column base
زیرستون
chart base
چارت مادر
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base width
ستبرای پایه
base width
عرض پایه پهنای پایه
bayonet base
پایه لامپ میخی
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
base price
قیمت پایه
floating base
پایگاه شناور دریایی
filbert base
پایگاه دروغین
chart base
چارت مبنا
data base
مبنای اطلاعات
knowledge base
پایگاه دانش
base of a triangle
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
fixed base
پایهثابت
dexter base
پایهراستی
concrete base
پایهیبتونی
centre base
ستونمرکزی
bracket base
پایهقلاب
base of splat
پایهپشتصندلی
wheel base
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
monetary base
پایه پولی
time base
مبدا زمانی
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
tax base
ماخذ مالیات
hardwood base
پایهسختچوبی
lamp base
پایهلامپ
base-court
حیات بیرونی
Attic base
پایه ی آتنی
Asiatic base
پایه یونی
[آسیایی]
It is base on a precedent.
مسبوق به سابقه است
wave base
سطحموج
telescope base
پایهتلسکوپ
swivel base
پایهگردنده
sprung base
تشکفنری
sinister base
منحنیانتهایی
recharging base
بخشتغذیه
pin base
پایهمیله
magazine base
محلانبارخشاب
tax base
مبنای مالیاتی
stanchion base
زیرستون
octal base
هشت پایهای
number base
پایه عدد
number base
عدد پایه
number base
مبنای عددی
naval base
پایگاه دریایی
monetary base
مبنای پولی
mobilization base
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base
مبنای بسیج
magneto base
پایه مگنت
loktal base
لامپ قفلی
loctal base
لامپ قفلی
lewis base
باز لوویس
polyacid base
باز چند اسیدی
polyacidic base
باز چند اسیدی
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base
مبنای نرم افزار
soft base
باز نرم
single base
تک مادهای
single base
باروت یک حبهای
sight base
پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base
باز شیف
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base
شبه باز
production base
مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base
بازی گرگم بهوا
knowledge base
پایگاه اگاهی
base path
مسیر بین پایگاهها
base mortar
خمپاره مبنا
base memory
حافظه پایه
base map
نقشه مبنا
army base
پایگاه نیروی زمینی
base map
نقشه پایگاه
army base
پادگان نیروی زمینی
base map
نقشه مادر
bare base
پایگاه اشغال نشده
base loading
بار اولیه
bare base
پایگاه اماده نشده
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
bare base
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
base mortar
قبضه مبنا
base number
عدد مبنا
base number
عدد پایه
base pairing
جفت شدن بازی
base ore
کانه کم عیار
base operation
عملیات پایگاهی
base on halls
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base of wall
روپی
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of origin
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of origin
مبداء اصلی
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations
پایگاه عملیات
fire base
مبنای اتش
advance base
پایگاه جلو
advance base
پایگاه مقدم صحنه عملیات
base of fire
مبنای اتش
base line
خط توجیه
base line
خط کور
base line
خط مبنا
base defense
پدافند از پایگاه
base cover
عکس برداری اولیه
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
base complex
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command
فرماندهی پایگاه
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp
پایگاه مبنا
base address
آدرس مبنا
base born
حرامزاده
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base defense
پدافند پایگاه
base depot
امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base development
تهیه پایگاه
base line
خط پایه
base level
تهتراز
base ignition
احتراق تحتانی
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base fuze
ماسوره ته پران
base fuze
ماسوره ته
base fuze
ماسوره ته گلوله
base frame
چهارچوب زیر دستگاهها
base flow
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow
جریان پایه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com