English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
base mortar خمپاره مبنا
base mortar قبضه مبنا
Other Matches
mortar خمپاره
mortar باخمپاره زدن
mortar ملات
mortar خمپاره انداز
mortar شن اهک
mortar ملاط
mortar ساروج کردن
mortar شفته
mortar هاون داروسازی خمپاره
mortar هاون
lime mortar ملاط اهک
hydraulic mortar ملات ابی
prepare mortar تهیه ملات
clay mortar ملاط از خاک رس
clay mortar ملاط رستی
clay mortar ملات گل
modern mortar خمپارهامروزی
prepare mortar ساختن ملات
refractory mortar ملاط نسوز
counter mortar ضد خمپاره
gypsum mortar ملاط گچ
turn the mortar مخلوط کردن ملات
trass mortar ملات تراس
skin with mortar اندود کردن با ملات
skin with mortar رومالی کردن با ملات
cement mortar ملاط سیمان
gypsum mortar ملاط گچ و خاک
rendering mortar ملاط کاهگل
hydraulic mortar ملات اب بند
counter mortar اتش ضد خمپاره انداز
mortar mixing ملات سازی
mortar board کپه ملاط
mortar board کپه ساروج
mortar board کلاه چتر گوش دانشکده
mortar mill مخلوط کن ملات یا ماشین ملاتساز
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
mortar tub تشت ملات سازی یا استانبولی
cement mortar ملات سیمانی
intrusion mortar ملاط پرکننده درزها
lime mortar ملات اهکی
plastic mortar ملات خمیری
lime mortar ملات اهک
lime cement mortar ملاط اهک و سیمان
lime cement mortar ملات سه گرگه
water proofed mortar ملات ابی
water proofed mortar اهک سیاه
water proofed mortar ملات اب بند
lime cement mortar ملات باتارد ملات حرامزاده
lime cement mortar ملات کندگیر
cement mortar coating پوشش سیمانی
seventeenth-century mortar خمپارهقرن71
sub base زیر بستر
base course لایه شالوده
base course قشر پی راه
base course قشر لعاب
r base ار- بیس
sub base زیر قشر
base 0 پایه 01
to base one self اعتماد کردن
get to first base <idiom> موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
first base اولینپایگاه
base 0 decimal
to base one self تکیه کردن
base course لایه اساس قشر اساس
second base دومینپایگاه
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
knowledge base پایگاه معلومات
base width عرض پایه پهنای پایه
bayonet base پایه لامپ میخی
knowledge base پایگاه اگاهی
knowledge base پایگاه دانش
base unit یکان پایگاهی
base width ستبرای پایه
base unit یکای اصلی واحد اصلی
lewis base باز لوویس
base unit یکای بنیادی
data base مبنای اطلاعات
base unit یکان مبنا
hard base باز سختbaseball
base plate صفحه پای ستون
inorganic base باز غیر الی
center base میدان مرکزی
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
defense base پایگاه پدافندی
column base پایه ستون
data base پایگاه داده ها
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating base پایگاه شناور دریایی
filbert base پایگاه دروغین
filbert base پایگاه فریبنده
fox base+ فاکس بیس پلاس
fuse base پایه ی فیوز
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
chart base چارت مبنا
chart base چارت مادر
column base زیرستون
column base ته ستون
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
conjugate base باز مزدوج
hard base سکوی پرتاب مستحکم
inorganic base باز معدنی
defense base پایگاه دفاعی
hardwood base پایهسختچوبی
fixed base پایهثابت
dexter base پایهراستی
concrete base پایهیبتونی
centre base ستونمرکزی
bracket base پایهقلاب
base of splat پایهپشتصندلی
wheel base فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
base fuze ماسوره ته پران
time base مبدا زمانی
time base ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
lamp base پایهلامپ
magazine base محلانبارخشاب
pin base پایهمیله
base of a triangle قاعده [مثلثی] [ریاضی]
base-court حیات بیرونی
Attic base پایه ی آتنی
Asiatic base پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent. مسبوق به سابقه است
wave base سطحموج
telescope base پایهتلسکوپ
swivel base پایهگردنده
sprung base تشکفنری
sinister base منحنیانتهایی
recharging base بخشتغذیه
tax base ماخذ مالیات
tax base مبنای مالیاتی
stanchion base زیرستون
octal base هشت پایهای
number base پایه عدد
number base عدد پایه
number base مبنای عددی
naval base پایگاه دریایی
monetary base پایه پولی
monetary base مبنای پولی
mobilization base حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base مبنای بسیج
magneto base پایه مگنت
loktal base لامپ قفلی
polyacid base باز چند اسیدی
polyacidic base باز چند اسیدی
prisoners base بازی گرگم بهوا
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base مبنای نرم افزار
soft base باز نرم
single base تک مادهای
single base باروت یک حبهای
sight base پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base باز شیف
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base شبه باز
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
loctal base لامپ قفلی
base on halls گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base fuze ماسوره ته گلوله
base fuze ماسوره ته
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base ignition احتراق تحتانی
base level تهتراز
base line خط پایه
base line خط مبنا
base line خط کور
base frame چهارچوب زیر دستگاهها
base font فونت پیش فرض
base defense پدافند پایگاه
base depot امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base development تهیه پایگاه
base development ساختن پایگاه
base ejection ته پران
base ejection پرتاب شونده از ته
base flow جریان پایه
base font فونت پایه
base line خط توجیه
base of fire مبنای اتش
fire base مبنای اتش
base of operations پایگاه عملیات
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of origin مبداء اصلی
base of origin پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of wall روپی
base number عدد پایه
base number عدد مبنا
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
base loading بار اولیه
base map نقشه مادر
base map نقشه پایگاه
base map نقشه مبنا
base memory حافظه پایه
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base defense پدافند از پایگاه
base cover عکس برداری اولیه
base court حیاط بیرونی یاعقبی
base rate ارزش اولیه
base rates اهنگ پایه
base rates نرخ پایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com