English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
base rate earnings کسب ارزش اولیه
Other Matches
base rate ارزش اولیه
base rate نرخ مبنا
base rate تعرفه مبنا
base rate نرخ پایه
base rate اهنگ پایه
base wage rate حداقل دستمزد
earnings منافع
earnings مداخل
earnings درامدها
earnings دخل
earnings درامد
earnings عایدی
earnings عواید
retained earnings درامدهای تقسیم نشده درامدهای متراکم- شده درامدهای نگهداری شده
gross earnings عواید ناخالص
gross earnings درامدناخالص
real earnings درامدهای واقعی
undistributed earnings منافع تقسیم نشده
transfer earnings درامدهای انتقالی
undistributed earnings منافع توزیع نشده
factor earnings درامد عوامل تولید
earnings per share درامد هر سهم
annual earnings عواید سالانه
annual earnings درامد سالانه
attachable earnings درآمد ضبط شدنی [قانون]
attachment of earnings توقیف درامد
earnings-related پرداختیمازادیاکمترازحقوق
age earnings profile برنامه درامد در دوران زندگی
My earnings come to around 5ooo Tomans per month. درآمدم به حدود 5000 تومان درماه می رسد
base course لایه اساس قشر اساس
base course لایه شالوده
to base one self اعتماد کردن
base 0 decimal
base 0 پایه 01
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base course قشر پی راه
sub base زیر قشر
base course قشر لعاب
r base ار- بیس
sub base زیر بستر
to base one self تکیه کردن
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
get to first base <idiom> موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
second base دومینپایگاه
first base اولینپایگاه
base map نقشه مبنا
base line خط کور
base line خط توجیه
base map نقشه مادر
base loading بار اولیه
base font فونت پیش فرض
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
base memory حافظه پایه
base ore کانه کم عیار
base operation عملیات پایگاهی
base on halls گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base of wall روپی
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of origin پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of origin مبداء اصلی
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations پایگاه عملیات
fire base مبنای اتش
base of fire مبنای اتش
base number عدد پایه
base number عدد مبنا
base mortar قبضه مبنا
base mortar خمپاره مبنا
base pairing جفت شدن بازی
base line خط مبنا
base depot امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base defense پدافند پایگاه
base defense پدافند از پایگاه
base cover عکس برداری اولیه
base court حیاط بیرونی یاعقبی
conjugate base باز مزدوج
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
data base مبنای اطلاعات
base complex مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command فرماندهی پایگاه
base circle هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
base development تهیه پایگاه
base development ساختن پایگاه
base ejection ته پران
base line خط پایه
base level تهتراز
base ignition احتراق تحتانی
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base fuze ماسوره ته پران
base fuze ماسوره ته
base fuze ماسوره ته گلوله
base frame چهارچوب زیر دستگاهها
base font فونت پایه
base map نقشه پایگاه
hard base سکوی پرتاب مستحکم
base flow جریان پایه
base ejection پرتاب شونده از ته
base camp پایگاه مبنا
base path مسیر بین پایگاهها
base unit یکای بنیادی
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base section بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
fuse base پایه ی فیوز
base running دویدن بسوی پایگاه
base runner توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base ring رینگ پایه
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base reserves ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base reserves اماد مبنای ذخیره
base repair تعمیرات پایگاهی
base repair تعمیر اساسی
base register ثبات مینا
base shear نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base shop تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shop تعمیرگاه پادگانی
base unit یکان مبنا
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base width ستبرای پایه
base unit یکان پایگاهی
base symbol علایم قراردادی مبنا
base surge ابر پایه قارچ اتمی
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base width عرض پایه پهنای پایه
base stone سنگ زیرین
base spray بسک ته
base spray بسکهای ته گلوله
base speed سرعت منتجه
base speed سرعت مبنا
fox base+ فاکس بیس پلاس
base register ثبات پایه
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
base piece پایه پایه استقرار
base piece کف
defense base پایگاه پدافندی
defense base پایگاه دفاعی
column base زیرستون
column base ته ستون
column base پایه ستون
base piece قنداق
base piece قبضه مبنا
base piece توپ مبنا
base piece توپ اصلی
base period زمان مبنا
base peak پیک مبنا
base piece مقر
base pitch فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base plate صفحه پای ستون
floating base پایگاه شناور دریایی
base price قیمت مبنا
bayonet base پایه لامپ میخی
base price قیمت پایه
base point نقطه مبنا
data base پایگاه داده ها
base plug درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
filbert base پایگاه دروغین
filbert base پایگاه فریبنده
center base میدان مرکزی
chart base چارت مبنا
chart base چارت مادر
base plate صفحه زیر ستون
base pay حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base born حرامزاده
number base مبنای عددی
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
schiff base باز شیف
sight base پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
single base باروت یک حبهای
single base تک مادهای
soft base باز نرم
software base مبنای نرم افزار
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
base metals فلز پست
base metals فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals فلزات بنیانی
base metals فلز پایه
pseudo base شبه باز
number base عدد پایه
base rates ارزش اولیه
base rates نرخ مبنا
base rates تعرفه مبنا
base rates نرخ پایه
base rates اهنگ پایه
number base پایه عدد
stanchion base زیرستون
octal base هشت پایهای
polyacid base باز چند اسیدی
polyacidic base باز چند اسیدی
prisoners base بازی گرگم بهوا
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
base metal فلز پست
base metal فلزات اصلی فلزات کم بها
lamp base پایهلامپ
magazine base محلانبارخشاب
pin base پایهمیله
recharging base بخشتغذیه
sinister base منحنیانتهایی
sprung base تشکفنری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com