Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English
Persian
base rates
اهنگ پایه
base rates
نرخ پایه
base rates
تعرفه مبنا
base rates
نرخ مبنا
base rates
ارزش اولیه
Other Matches
rates
اندازه نسبت
rates
پایه
rates
تندی سرعت عوارض
rates
قرار
rates
بها
rates
سنجیدن
rates
ارزیابی کردن
rates
اهنگ
rates
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates
حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates
مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rates
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates
مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rates
درصد
rates
شمردن
rates
بر اوردکردن
rates
نرخ بستن بر بها گذاشتن بر
rates
سرعت ارزیابی کردن
rates
میزان
rates
درچند
rates
نرخ
rates
سرعت
rates
روش طرز
rates
منوال
rates
درجه بندی کردن
rates
نسبت
rates
درجه
rates
سرعت حرکت
rates
اهنگ حرکت
rates
سرعت کار
rates
میزان مهارت شدت تغییرات
rates
نواخت
exchange rates
نرخ مبادله ارز
rates and taxes
عوارض ومالیات
exchange rates
نرخ تسعیر ارز
exchange rates
نرخ تبدیل ارز
Do you have any special rates?
آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
water rates
پولمصرفآب
exchange rates
نرخ مبادله
exchange rates
نرخ مبادلهای
exchange rates
نرخ ارز
fixing rates
نرخ بندی
floating rates
نرخهای بارهای دریایی
birth rates
نرخ زاد و ولد
birth rates
اهنگ زاد و ولد
birth rates
نرخ افزایش ولادت
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
exchange rates
مظنهء ارز
railway rates
تعرفه یا کرایههای راه اهن
A single town and two different rates!.
<proverb>
یک شهر و دو نرخ؟!.
free exchange rates
نرخهای ارز ازاد
general cargo rates
نرخهای حمل کالاهای متفرقه
Participation rates are low compared to international standards.
میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
to base one self
تکیه کردن
to base one self
اعتماد کردن
base 0
decimal
base 0
پایه 01
sub base
زیر قشر
sub base
زیر بستر
base course
لایه شالوده
r base
ار- بیس
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base course
قشر لعاب
base course
لایه اساس قشر اساس
base course
قشر پی راه
first base
اولینپایگاه
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
second base
دومینپایگاه
filbert base
پایگاه دروغین
filbert base
پایگاه فریبنده
defense base
پایگاه پدافندی
defense base
پایگاه دفاعی
data base
مبنای اطلاعات
data base
پایگاه داده ها
knowledge base
پایگاه اگاهی
floating base
پایگاه شناور دریایی
knowledge base
پایگاه دانش
knowledge base
پایگاه معلومات
inorganic base
باز غیر الی
inorganic base
باز معدنی
hard base
باز سختbaseball
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
base running
دویدن بسوی پایگاه
fuse base
پایه ی فیوز
fox base+
فاکس بیس پلاس
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
base section
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base shop
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
bayonet base
پایه لامپ میخی
base width
عرض پایه پهنای پایه
base width
ستبرای پایه
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
یکای بنیادی
base shear
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base unit
یکان مبنا
base unit
یکان پایگاهی
base symbol
علایم قراردادی مبنا
base surge
ابر پایه قارچ اتمی
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
center base
میدان مرکزی
base spray
بسک ته
base spray
بسکهای ته گلوله
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conjugate base
باز مزدوج
column base
پایه ستون
column base
ته ستون
column base
زیرستون
base shop
تعمیرگاه پادگانی
chart base
چارت مادر
chart base
چارت مبنا
base speed
سرعت مبنا
base speed
سرعت منتجه
base stone
سنگ زیرین
lewis base
باز لوویس
base of a triangle
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
hardwood base
پایهسختچوبی
fixed base
پایهثابت
dexter base
پایهراستی
concrete base
پایهیبتونی
centre base
ستونمرکزی
bracket base
پایهقلاب
base of splat
پایهپشتصندلی
wheel base
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
time base
مبدا زمانی
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
tax base
ماخذ مالیات
lamp base
پایهلامپ
magazine base
محلانبارخشاب
base-court
حیات بیرونی
Attic base
پایه ی آتنی
Asiatic base
پایه یونی
[آسیایی]
It is base on a precedent.
مسبوق به سابقه است
wave base
سطحموج
telescope base
پایهتلسکوپ
swivel base
پایهگردنده
sprung base
تشکفنری
sinister base
منحنیانتهایی
recharging base
بخشتغذیه
pin base
پایهمیله
tax base
مبنای مالیاتی
stanchion base
زیرستون
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
octal base
هشت پایهای
number base
پایه عدد
number base
عدد پایه
number base
مبنای عددی
naval base
پایگاه دریایی
monetary base
پایه پولی
monetary base
مبنای پولی
mobilization base
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base
مبنای بسیج
magneto base
پایه مگنت
loktal base
لامپ قفلی
polyacid base
باز چند اسیدی
polyacidic base
باز چند اسیدی
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base
مبنای نرم افزار
soft base
باز نرم
single base
تک مادهای
single base
باروت یک حبهای
sight base
پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base
باز شیف
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base
شبه باز
production base
مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base
بازی گرگم بهوا
loctal base
لامپ قفلی
advance base
پایگاه مقدم صحنه عملیات
bare base
پایگاه اماده نشده
base map
نقشه پایگاه
base map
نقشه مادر
bare base
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
base loading
بار اولیه
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
base address
نشانی پایه
base address
آدرس مبنا
base band
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
bare base
پایگاه اشغال نشده
base map
نقشه مبنا
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of origin
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of origin
مبداء اصلی
army base
پایگاه نیروی زمینی
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations
پایگاه عملیات
fire base
مبنای اتش
base of fire
مبنای اتش
base number
عدد پایه
base number
عدد مبنا
base mortar
قبضه مبنا
base mortar
خمپاره مبنا
base memory
حافظه پایه
base line
خط توجیه
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com