Dictiornary-Farsi | base shear | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
base shear	نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان


Other Matches

shear	قیچی اهن بر
shear	قیچی
shear	کوتاه کردن
shear	قیچی کردن
shear	چیدن برش
shear	پرداخت فرش
shear value	مقدار برش
shear	ماشین برش
shear	شکاف دادن قیچی کردن
shear	اسباب برش قیچی
shear	بریدن
shear	چیدن پشم گوسفندوغیره
shear	چیدن مو
shear	برش
shear thickening	ضخیم شدن برش
shear test	ازمایش برشی
shear stress	تنش برشی
shear displacements	جابجایی برشی
shear strength	استقامت برشی
shear strength	مقاومت برشی
shear thinning	نازک شدن برش
modulus of shear	ضریب برش
shear viscosity	گرانروی برشی
shear wave	موج برشی
simple shear	برش ساده
simple shear	دراین برش تنش عمودی وجودندارد
shear stress	تنش ناشی از برش
shear wall	دیوار برشی
shear strain	تغییر شکل برشی
shear steel	فولاد قیچی
shear span	دهانه نیروی برشی
shear flow	جریان نیروی برشی
shear failure	گسیختگی ناشی از برش
shear crack	ترک ناشی از برش
shear connections	اتصالات برشی
reinforcement of shear	دوخت
shear legs	جرثقیل پایه دار
shear load	نیروی برشی
shear modulus	مدول برشی
pure shear	برش خالص
shear modulus	میزان سختپایی
shear modulus	ضریب کشسانی در برش
shear pin	سیم ضامن
shear pin	سیم ضامن قطع فشار
shear resistance	مقاومت برشی
to shear a sheep	پشم گوسفندی راچیدن
angle of shear	زاویه برش
double shear	تنش برشی دوتایی
effective shear	برش موثر
circular shear	قیچی کمانهای
rotary shear	قیچی گردان
wind shear	انحراف سمتی باد
lever shear	قیچی اهرمی
wind shear	تغییرات سمتی باد
hot shear blade	قیچی گرم
shear modulus of elasticity	ضریب ارتجاعی برشی
inclined shear plane	سطح برش مایل
shear box test	ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
modulus of elasticity in shear	ضریب کشسانی در برش
soil shear strength	قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
modulus of elasticity in shear	ضریب ارتجاعی برشی
shear modulus of elasticity	ضریب کشسانی برینشی
line of equal shear	خط همبرش
triaxial shear test	ازمایش سه محوری
guillotin plate shear	گیوتین ورق بری
general shear failure	گسیختگی برشی عمومی
guillotin plate shear	قیچی ورق اهن بری
shear and moment diagram	دیاگرام نیروی برشی و لنگرخمشی
design for flexture and shear	طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
relations between load, shear and moment	رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
second base	دومینپایگاه
get to first base <idiom>	موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base <idiom>	غیر دقیق ،نادرست
r base	ار- بیس
first base	اولینپایگاه
sub base	زیر بستر
sub base	زیر قشر
base course	لایه شالوده
base course	لایه اساس قشر اساس
base course	قشر پی راه
base course	قشر لعاب
third base	موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base 0	decimal
base 0	پایه 01
to base one self	تکیه کردن
to base one self	اعتماد کردن
knowledge base	پایگاه معلومات
center base	میدان مرکزی
knowledge base	پایگاه دانش
bayonet base	پایه لامپ میخی
knowledge base	پایگاه اگاهی
fuse base	پایه ی فیوز
floating base	ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
fox base+	فاکس بیس پلاس
mobilization base	حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base	مبنای بسیج
magneto base	پایه مگنت
loktal base	لامپ قفلی
loctal base	لامپ قفلی
lewis base	باز لوویس
monetary base	مبنای پولی
hard base	سکوی پرتاب مستحکم
coupling base	وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
filbert base	پایگاه دروغین
inorganic base	باز معدنی
data base	پایگاه داده ها
inorganic base	باز غیر الی
data base	مبنای اطلاعات
defense base	پایگاه دفاعی
defense base	پایگاه پدافندی
conjugate base	باز مزدوج
column base	پایه ستون
hard base	سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base	باز سختbaseball
floating base	پایگاه شناور دریایی
chart base	چارت مبنا
chart base	چارت مادر
coupling base	اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
column base	زیرستون
column base	ته ستون
filbert base	پایگاه فریبنده
lamp base	پایهلامپ
hardwood base	پایهسختچوبی
fixed base	پایهثابت
dexter base	پایهراستی
concrete base	پایهیبتونی
centre base	ستونمرکزی
bracket base	پایهقلاب
base of splat	پایهپشتصندلی
wheel base	فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
time base	مبدا زمانی
magazine base	محلانبارخشاب
pin base	پایهمیله
base of a triangle	قاعده [مثلثی] [ریاضی]
Attic base	پایه ی آتنی
Asiatic base	پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent.	مسبوق به سابقه است
wave base	سطحموج
telescope base	پایهتلسکوپ
swivel base	پایهگردنده
sprung base	تشکفنری
sinister base	منحنیانتهایی
recharging base	بخشتغذیه
time base	ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
base fuze	ماسوره ته پران
tax base	ماخذ مالیات
pseudo base	شبه باز
production base	مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base	بازی گرگم بهوا
polyacidic base	باز چند اسیدی
polyacid base	باز چند اسیدی
octal base	هشت پایهای
number base	پایه عدد
number base	عدد پایه
number base	مبنای عددی
naval base	پایگاه دریایی
return to base	بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
schiff base	باز شیف
tax base	مبنای مالیاتی
stanchion base	زیرستون
staging base	پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
software base	مبنای نرم افزار
soft base	باز نرم
single base	تک مادهای
single base	باروت یک حبهای
sight base	پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
base-court	حیات بیرونی
square base	کف گلوله یا قسمت ته گلوله
monetary base	پایه پولی
base development	تهیه پایگاه
base ignition	احتراق تحتانی
base level	تهتراز
base line	خط پایه
base line	خط مبنا
base line	خط کور
base line	خط توجیه
base loading	بارگیری انجام شده در پایگاه
base hit	ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base fuze	ماسوره ته
base development	ساختن پایگاه
base ejection	ته پران
base ejection	پرتاب شونده از ته
base flow	جریان پایه
base flow	مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base font	فونت پایه
base font	فونت پیش فرض
base frame	چهارچوب زیر دستگاهها
base fuze	ماسوره ته گلوله
base loading	بار اولیه
base map	نقشه مادر
base of origin	مبداء اصلی
base of origin	پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of trajectory	تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of wall	روپی
base on halls	گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base operation	عملیات پایگاهی
base ore	کانه کم عیار
base pairing	جفت شدن بازی
base path	مسیر بین پایگاهها
base of operations	پایگاه عملیاتی مبنای عملیات