English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base surge ابر پایه قارچ اتمی
Other Matches
surge موج زدن
surge تحت کشش نگهداشتن
surge شل کردن طناب
surge حرکات افقی اب دریا
surge ضربه
surge ضربان
surge وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge تموج سریع برق نوسان شدید
surge خروشان بودن
surge موجداربودن
surge برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surge جریان سریع وغیرعادی
surge سر دادن
surge موج غلتان
surge موج بلند
surge موج خروشان
surge chamber مخزن تعادل
surge impedance ناگذرایی ماهیتی
surge protector محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
power surge برق ناگهانی
line surge جریان سریع و غیرعادی خط
surge electrode current جریان نابهنجار الکترد
voltage surge protector محافظ تغییر ولتاژ ناگهانی
A surge of anger rushed over me . سرا پایم را فرا گرفت
base 0 decimal
base course قشر لعاب
sub base زیر بستر
first base اولینپایگاه
base course لایه شالوده
r base ار- بیس
to base one self اعتماد کردن
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
sub base زیر قشر
base course لایه اساس قشر اساس
to base one self تکیه کردن
base 0 پایه 01
base course قشر پی راه
get to first base <idiom> موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
second base دومینپایگاه
data base مبنای اطلاعات
defense base پایگاه دفاعی
defense base پایگاه پدافندی
data base پایگاه داده ها
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
filbert base پایگاه فریبنده
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
filbert base پایگاه دروغین
base reserves ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
knowledge base پایگاه اگاهی
knowledge base پایگاه دانش
knowledge base پایگاه معلومات
inorganic base باز غیر الی
inorganic base باز معدنی
hard base باز سختbaseball
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base سکوی پرتاب مستحکم
fuse base پایه ی فیوز
fox base+ فاکس بیس پلاس
base unit یکای اصلی واحد اصلی
floating base پایگاه شناور دریایی
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conjugate base باز مزدوج
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base shear نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base width ستبرای پایه
base shop تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base unit یکای بنیادی
base unit یکان مبنا
base unit یکان پایگاهی
base symbol علایم قراردادی مبنا
base shop تعمیرگاه پادگانی
base speed سرعت منتجه
base spray بسکهای ته گلوله
base stone سنگ زیرین
base width عرض پایه پهنای پایه
bayonet base پایه لامپ میخی
column base پایه ستون
column base ته ستون
column base زیرستون
chart base چارت مادر
chart base چارت مبنا
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base ring رینگ پایه
base speed سرعت مبنا
base runner توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base running دویدن بسوی پایگاه
base section بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
center base میدان مرکزی
base spray بسک ته
lewis base باز لوویس
base of a triangle قاعده [مثلثی] [ریاضی]
hardwood base پایهسختچوبی
fixed base پایهثابت
dexter base پایهراستی
concrete base پایهیبتونی
centre base ستونمرکزی
bracket base پایهقلاب
base of splat پایهپشتصندلی
wheel base فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
loctal base لامپ قفلی
time base مبدا زمانی
time base ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
lamp base پایهلامپ
magazine base محلانبارخشاب
pin base پایهمیله
base-court حیات بیرونی
Attic base پایه ی آتنی
Asiatic base پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent. مسبوق به سابقه است
wave base سطحموج
telescope base پایهتلسکوپ
swivel base پایهگردنده
sprung base تشکفنری
sinister base منحنیانتهایی
recharging base بخشتغذیه
tax base مبنای مالیاتی
stanchion base زیرستون
polyacid base باز چند اسیدی
octal base هشت پایهای
number base پایه عدد
number base عدد پایه
number base مبنای عددی
naval base پایگاه دریایی
monetary base پایه پولی
monetary base مبنای پولی
mobilization base حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base مبنای بسیج
magneto base پایه مگنت
polyacidic base باز چند اسیدی
prisoners base بازی گرگم بهوا
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base مبنای نرم افزار
soft base باز نرم
single base تک مادهای
single base باروت یک حبهای
sight base پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base باز شیف
tax base ماخذ مالیات
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base شبه باز
loktal base لامپ قفلی
base map نقشه مبنا
base font فونت پایه
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow جریان پایه
base ejection پرتاب شونده از ته
base ejection ته پران
base development ساختن پایگاه
base development تهیه پایگاه
base depot امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base defense پدافند از پایگاه
base cover عکس برداری اولیه
base court حیاط بیرونی یاعقبی
base complex مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command فرماندهی پایگاه
base circle هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
base font فونت پیش فرض
base frame چهارچوب زیر دستگاهها
base fuze ماسوره ته گلوله
base map نقشه پایگاه
base map نقشه مادر
base loading بار اولیه
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
base line خط توجیه
base line خط کور
base line خط مبنا
base line خط پایه
base level تهتراز
base ignition احتراق تحتانی
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base fuze ماسوره ته پران
base fuze ماسوره ته
base camp پایگاه مبنا
base born حرامزاده
base band 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base rates تعرفه مبنا
base rates نرخ پایه
base rates اهنگ پایه
base rate ارزش اولیه
base rate نرخ مبنا
base rate تعرفه مبنا
base rate نرخ پایه
base rate اهنگ پایه
base metals فلز پست
base metals فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals فلزات بنیانی
base metals فلز پایه
base metal فلز پست
base metal فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal فلزات بنیانی
base rates نرخ مبنا
base rates ارزش اولیه
air base پایگاه هوایی
base band مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com