Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
base unit
یکان پایگاهی
base unit
یکان مبنا
base unit
یکای بنیادی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
Other Matches
base course
لایه شالوده
base course
قشر پی راه
base course
قشر لعاب
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
sub base
زیر بستر
second base
دومینپایگاه
base 0
decimal
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
first base
اولینپایگاه
base 0
پایه 01
to base one self
تکیه کردن
to base one self
اعتماد کردن
sub base
زیر قشر
r base
ار- بیس
base course
لایه اساس قشر اساس
base of origin
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base pitch
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base on halls
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base of wall
روپی
base plate
صفحه پای ستون
base plate
صفحه زیر ستون
base plug
درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base of origin
مبداء اصلی
base piece
قبضه مبنا
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base line
خط مبنا
base piece
پایه پایه استقرار
base piece
توپ اصلی
base peak
پیک مبنا
base pay
حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base piece
مقر
base piece
قنداق
base piece
توپ مبنا
base path
مسیر بین پایگاهها
base pairing
جفت شدن بازی
base piece
کف
base ore
کانه کم عیار
base operation
عملیات پایگاهی
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
lewis base
باز لوویس
base line
خط توجیه
base line
خط کور
base line
خط پایه
base level
تهتراز
base ignition
احتراق تحتانی
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base fuze
ماسوره ته پران
base fuze
ماسوره ته
base fuze
ماسوره ته گلوله
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
base loading
بار اولیه
base of operations
پایگاه عملیات
fire base
مبنای اتش
base of fire
مبنای اتش
base number
عدد پایه
base number
عدد مبنا
base mortar
قبضه مبنا
base mortar
خمپاره مبنا
base memory
حافظه پایه
base map
نقشه مبنا
base map
نقشه پایگاه
base map
نقشه مادر
base frame
چهارچوب زیر دستگاهها
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
floating base
پایگاه شناور دریایی
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
fox base+
فاکس بیس پلاس
fuse base
پایه ی فیوز
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base
باز سختbaseball
bayonet base
پایه لامپ میخی
inorganic base
باز معدنی
inorganic base
باز غیر الی
knowledge base
پایگاه معلومات
base width
عرض پایه پهنای پایه
filbert base
پایگاه دروغین
filbert base
پایگاه فریبنده
data base
پایگاه داده ها
data base
مبنای اطلاعات
conjugate base
باز مزدوج
mobilization base
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
column base
پایه ستون
column base
ته ستون
column base
زیرستون
defense base
پایگاه دفاعی
chart base
چارت مادر
chart base
چارت مبنا
defense base
پایگاه پدافندی
center base
میدان مرکزی
base width
ستبرای پایه
knowledge base
پایگاه دانش
knowledge base
پایگاه اگاهی
base runner
توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base ring
رینگ پایه
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base reserves
ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base reserves
اماد مبنای ذخیره
base repair
تعمیرات پایگاهی
base repair
تعمیر اساسی
base register
ثبات مینا
base register
ثبات پایه
base price
قیمت مبنا
base price
قیمت پایه
base running
دویدن بسوی پایگاه
base section
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base symbol
علایم قراردادی مبنا
base surge
ابر پایه قارچ اتمی
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone
سنگ زیرین
base spray
بسک ته
base spray
بسکهای ته گلوله
base speed
سرعت منتجه
base speed
سرعت مبنا
base shop
تعمیرگاه پادگانی
base shop
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shear
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base point
نقطه مبنا
single base
باروت یک حبهای
base rates
ارزش اولیه
base rates
نرخ مبنا
base rates
تعرفه مبنا
base rates
نرخ پایه
base rates
اهنگ پایه
base rate
ارزش اولیه
base rate
نرخ مبنا
base rate
تعرفه مبنا
base rate
نرخ پایه
base rate
اهنگ پایه
wheel base
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
bracket base
پایهقلاب
air base
پایگاه هوایی
single base
تک مادهای
soft base
باز نرم
advance base
پایگاه مقدم صحنه عملیات
advance base
پایگاه جلو
software base
مبنای نرم افزار
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
stanchion base
زیرستون
tax base
مبنای مالیاتی
tax base
ماخذ مالیات
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
time base
مبدا زمانی
centre base
ستونمرکزی
concrete base
پایهیبتونی
Attic base
پایه ی آتنی
base-court
حیات بیرونی
base of a triangle
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
base metals
فلز پست
base period
زمان مبنا
base metals
فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals
فلزات بنیانی
base metals
فلز پایه
base metal
فلز پست
base metal
فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal
فلزات بنیانی
base metal
فلز پایه
Asiatic base
پایه یونی
[آسیایی]
It is base on a precedent.
مسبوق به سابقه است
dexter base
پایهراستی
fixed base
پایهثابت
hardwood base
پایهسختچوبی
lamp base
پایهلامپ
magazine base
محلانبارخشاب
pin base
پایهمیله
recharging base
بخشتغذیه
sinister base
منحنیانتهایی
sprung base
تشکفنری
swivel base
پایهگردنده
telescope base
پایهتلسکوپ
wave base
سطحموج
base cover
عکس برداری اولیه
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
loctal base
لامپ قفلی
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base address
آدرس مبنا
base address
نشانی پایه
bare base
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
bare base
پایگاه اماده نشده
bare base
پایگاه اشغال نشده
base born
حرامزاده
base camp
پایگاه مبنا
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base defense
پدافند از پایگاه
base defense
پدافند پایگاه
base depot
امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base development
تهیه پایگاه
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
base complex
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base development
ساختن پایگاه
base ejection
ته پران
base ejection
پرتاب شونده از ته
base command
فرماندهی پایگاه
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com