English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
basic construction unit واحد ساختمانی
Other Matches
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic tactical unit یکان مبنای تاکتیکی
basic machine unit واحد دستگاه مقدماتی
basic unit assembly group گروه ساختمانی
construction ایجاد
construction سازندگی
construction ساختن یک سیستم
construction ساختمان
construction تاویل
it is the p of construction دردست ساختمان است
re construction دوباره سازی
construction ترکیب
construction عمارت
construction ساخت
construction هنر سازندگی
construction need نیاز سازندگی
under construction دردست ساختمان
construction تفسیر
construction تعبیر ساختمان
construction joints درزهای ساختمانی
construction joint درز ساختمانی
construction drowling نقشه کارگاهی
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
ceiling construction سقف سازی
capital construction ساختمان سرمایه
building construction روسازی
building construction معماری
auxiliary construction ساختمان کومکی
element of construction سازک
road construction جاده سازی
construction of a treaty تفسیر معاهده
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
plant construction ساختمان کارخانه
railroad construction ساختمان راه اهن
sandwitch construction ساختمان لایهای
steel construction ساختمان فولادی
test construction ازمون سازی
Construction works . عملیات ساختمانی
design and construction طراحی و ساخت
construction costs هزینه های ساختمان
construction costs هزینه های ساخت و ساز
laminated construction ساختمان ورقهای
crane construction ساختمان جرثقیل
integral construction ساختمان یکپارچه
dwelling construction خانه سازی
hydraulic construction ساختمان ابی
crane construction ساختار جرثقیل
cost of construction بهای ساختمان
dwelling construction اپارتمان سازی
cost of construction هزینه ساختمان
wood frame construction ساختمان با استخوانبندی چوبی
construction cost index شاخص هزینه ساختمانی
construction electrician mate تکنیسین برق ساختمان
construction work in progress هزینه ساختمانهای نا تمام
low loss construction ساختمان کم تلفات
reinforced concrete construction ساختمان بتن فولادی
bitumen gronted construction اسفالت نفوذی
pattern construction drawing الگوی نقشههای ساختمانی
make shift construction طرح پیشنهادی
make shift construction طرح موقتی
basic پایهای
basic course دوره مقدماتی
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic به یک وسیله راه دور
basic مین دستیابی
basic اساسی
basic اصلی
basic تهی بنیانی
basic بنیادی
basic بازی
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic قلیایی
basic سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic ابتدایی
basic روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic اولیه
basic بیسیک
basic بنیانی
basic اساسی مقدماتی
basic مقدماتی اساسی
basic روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic hole سوراخ مقدماتی
basic intent نیت عام
basic lining پوشش یا استر قلیایی
basic crops پنبه تنباکو و برنج
basic linkage پیوند اساسی
basic load بار مبنا
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
basic gearing چرخ دندههای اصلی
basic crops ذرت
basic gearing گیربکس
basic data اطلاعات اولیه
basic date تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic data عناصر تیر اولیه
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
basic date تاریخ ترفیع
basic deficit کسری کلی
basic deficit کسری اساسی
basic dye رنگینه بازی
basic fortran استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic of issue مبنای توزیع
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
basic pay اصل حقوق
basic standard استاندارد اولیه
basic surplus مازاد اساسی
basic training تعلیمات ابتدایی
basic training اموزش مقدماتی
basic research تحقیقات مقدماتی
basic variable متغیر اصلی
basic variable متغیر اساسی
basic verses ایات محکمات
basic weaves رگباسلیق
basic speed سرعت اولیه
basic slag سرباره قلیایی
basic size اندازه اولیه
basic pay حقوق اصلی
basic point نقطه مبداء
basic ration جیره اصلی
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
basic salt نمک بازی
basic sciences علوم پایه
basic shaft محور اصلی
basic shaft محور واحد
basic size اندازه اصلی
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
integer basic نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic price قیمت پایه
basic price قیمت مبنا
advanced basic بیسیک پیشرفته
basic allowance سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic research علم بنیادی
basic anxiety اضطراب بنیادی
basic allowance شارژ انبار
basic research علم پایه
basic dye رنگ قلیایی
basic ground زمینه و متن اصلی فرش
airman basic سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
tiny basic یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
applesoft basic نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
basic agreement توافق اولیه
basic crops جو
quick basic کوئیک بیسیک
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic brick اجر قلیائی
basic conflict تعارض بنیادی
basic circuit مدار ساده
basic capacity گنجایش پایه
true basic تروبیسیک
basic branch رسته اولیه
basic language زبان بیسیک
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
microsoft basic مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
basic capacity گنجایش مبنا
basic standard cost قیمت استاندارد
basic requisition number درخواست ابتدایی
the four basic arithmetic operations چهار عمل اصلی [ریاضی]
ground basic slag سرباره توماس
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
basic standard cost قیمت پایه
We must find a basic solution. باید یک فکر اساسی کرد
basic bessemer converter مبدل مقدماتی بسمر
basic converter steel فولاد توماس
basic calculating operation چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic end item اقلام اولیه اماد
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
basic allowance for subsistence حق معاش
basic bessemer steel فولاد مقدماتی بسمر
basic source of food منابعاولیهغذا
basic building materials مواداولیهساختمان
basic allowance for quarters حق مسکن
basic allowance for subsistence جیره نقدی
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic bessemer process فرایند مقدماتی بسمر
basic circuit arrangement ترتیب مدار ساده
basic pig iron اهن توماس
basic pig iron اهن خام قلیایی
ground basic slag ارد توماس
basic requisition number درخواست اولیه
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
floating point basic نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
basic operation of arithmetic چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic access method روش دستیابی اصلی
basic planning guide راهنمای اولیه طرح ریزی
basic bessemer process فرایندقلیایی بسمر
ambulance basic relay post پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
iowa tests of basic skills ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
basic converter pig iron اهن خام توماس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com