English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
basic lining پوشش یا استر قلیایی
Other Matches
inner lining خطوطداخلی
lining لنت ترمز
lining استری
lining استر
lining استر دوزی
lining خط کشی تودوزی
lining پوشش
lining استرکشی
lining به خط شدن نظامیان لایی
lining روکوب
brick lining پوشش اجری
well lining hoop لوله چاه اب
silver lining روزنهی امید
silver lining چیز امیدوار کننده
lining fabrics خطوطتاروپود
build up lining پوشش مرکب
lining of the ceiling روکوب سقف
asphalt lining روکش اسفالت
acid lining لایه اسیدی
wall lining اندود دیوار
wall lining پوشش دیوار
tunnel lining پوشش داخلی تونل
well lining hoop کول
furnace lining استری کوره
form lining پوشش قالب بندی
dolomite lining پوشش دولومیت
built up lining پوشش مرکب
brick lining بند کشی
brake lining لنت ترمز
brake lining مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
block lining پوشش بلوکی
kiln lining استر کوره
lining of the ceiling پوشش زیر سقف
tile lining پوشش کاشی
stone lining پوشش سنگی
stone lining روکش سنگی
masonry lining پوشش با مصالح ساختمانی
magnesite lining استری با سنگ منیزیت
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
lining of the wall پوشش روی دیوار
lining of the ceiling لمبه کوبی
lining of the ceiling روکوب سقف
block lining پوشش با بلوک سیمانی
bitumen lining استر قیری
dry stone lining روکش خشکه چینی
cement concrete lining پوشش بتنی
soil cement lining پوشش با خاک و سیمان
every cloud has a silver lining <idiom> [خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
prime membrane lining پوشش اسفالتی با روش قیرپاشی
furnace brick lining استری اجر کوره
hot mix asphalt lining روکش اسفالتی گرم
sandwich brick tile lining پوشش سفالی مطبق یاساندویچی
portland cement concrete lining پوشش بتنی
basic course دوره مقدماتی
basic بنیانی
basic مقدماتی اساسی
basic بازی
basic پایهای
basic اساسی
basic اصلی
basic تهی بنیانی
basic بنیادی
basic ابتدایی
basic اولیه
basic اساسی مقدماتی
basic قلیایی
basic کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic بیسیک
basic بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic به یک وسیله راه دور
basic مین دستیابی
basic سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic variable متغیر اصلی
basic sciences علوم پایه
basic salt نمک بازی
basic variable متغیر اساسی
basic size اندازه اولیه
basic verses ایات محکمات
basic shaft محور اصلی
basic training تعلیمات ابتدایی
basic surplus مازاد اساسی
basic standard استاندارد اولیه
basic speed سرعت اولیه
basic shaft محور واحد
basic size اندازه اصلی
basic training اموزش مقدماتی
basic slag سرباره قلیایی
quick basic کوئیک بیسیک
true basic تروبیسیک
microsoft basic مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
integer basic نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic weaves رگباسلیق
basic ground زمینه و متن اصلی فرش
basic agreement توافق اولیه
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
basic dye رنگ قلیایی
basic research علم پایه
basic research علم بنیادی
tiny basic یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
basic research تحقیقات مقدماتی
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic deficit کسری اساسی
basic brick اجر قلیائی
basic branch رسته اولیه
basic dye رنگینه بازی
basic gearing گیربکس
basic conflict تعارض بنیادی
basic gearing چرخ دندههای اصلی
basic hole سوراخ مقدماتی
basic intent نیت عام
basic language زبان بیسیک
basic linkage پیوند اساسی
basic deficit کسری کلی
basic date تاریخ ترفیع
basic circuit مدار ساده
basic capacity گنجایش پایه
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic crops جو
basic crops ذرت
basic crops پنبه تنباکو و برنج
basic data عناصر تیر اولیه
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
basic data اطلاعات اولیه
basic capacity گنجایش مبنا
basic load بار مبنا
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
basic pay اصل حقوق
basic allowance شارژ انبار
basic date تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic price قیمت مبنا
basic price قیمت پایه
applesoft basic نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
basic point نقطه مبداء
basic ration جیره اصلی
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
airman basic سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
advanced basic بیسیک پیشرفته
basic allowance سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic pay حقوق اصلی
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
basic anxiety اضطراب بنیادی
basic fortran استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic of issue مبنای توزیع
basic bessemer process فرایند مقدماتی بسمر
basic bessemer converter مبدل مقدماتی بسمر
We must find a basic solution. باید یک فکر اساسی کرد
ground basic slag ارد توماس
basic circuit arrangement ترتیب مدار ساده
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
the four basic arithmetic operations چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic bessemer process فرایندقلیایی بسمر
basic bessemer steel فولاد مقدماتی بسمر
basic allowance for quarters حق مسکن
basic calculating operation چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic allowance for subsistence جیره نقدی
basic allowance for subsistence حق معاش
basic access method روش دستیابی اصلی
basic operation of arithmetic چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic source of food منابعاولیهغذا
basic building materials مواداولیهساختمان
floating point basic نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic machine unit واحد دستگاه مقدماتی
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic tactical unit یکان مبنای تاکتیکی
basic standard cost قیمت پایه
basic standard cost قیمت استاندارد
basic pig iron اهن توماس
basic pig iron اهن خام قلیایی
basic planning guide راهنمای اولیه طرح ریزی
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic requisition number درخواست ابتدایی
basic requisition number درخواست اولیه
basic converter steel فولاد توماس
ground basic slag سرباره توماس
basic end item اقلام اولیه اماد
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
basic construction unit واحد ساختمانی
ambulance basic relay post پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
basic sequential access method روش دستیابی ترتیبی اساسی
iowa tests of basic skills ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
basic direct access method روش دستیابی مستقیم اساسی
basic converter pig iron اهن خام توماس
basic telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic partitioned access method روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com